زندگی خانوادگی در امریکا - نسخه قابل چاپ +- مهاجرسرا (https://www.mohajersara.org/forum) +-- انجمن: آمریکا (https://www.mohajersara.org/forum/forum-4.html) +--- انجمن: زندگی در آمریکا (https://www.mohajersara.org/forum/forum-27.html) +---- انجمن: تهیه امکانات اولیه زندگی (https://www.mohajersara.org/forum/forum-39.html) +---- موضوع: زندگی خانوادگی در امریکا (/thread-1895.html) |
RE: زندگی خانوادگی در امریکا - Hamid55 - 2009-12-11 آخرين آمار ازدواج و طلاق جمعيت- همشهري آنلاين: معاون حقوقي و سجلي سازمان ثبت احوال گفت: تعداد ازدواجهاي ثبت شده در 9 ماهه سال جاري 7/8 درصد و تعداد واقعه طلاق در همين مدت 08/6 درصد رشد داشته است. http://www.hamshahrionline.ir/News/?id=43430 رشد 21 درصدی آمار طلاق در تهران[/code] آ مار طلاق در کشور ایران به تفکیک ، سال و همچنین تفکیک مناطق شهری و روستایی آمار طلاق در امریکا در سالها ی 2007 و 2006: 2007: 856,000 ، 3.6 در هر هزار نفر 2006: 872,000 ، 3.7 در هر هزار نفر منبع: National Marriage and Divorce Rate Trends http://www.cdc.gov/nchs/nvss/mardiv_tables.htm خلاصه: 1. طبق آمار رسمی رشد طلاق در ایران 08/6 در 9 ماهه اول بوده(21 درصد در تهران در شش ماهه اول)... نکته: از اونجائی که آمار ر سمی در ایران به روش مارپله ای استخراج میشه این آمار بدون در نظر گرفتن فاکتوررشد جمعیت است. 2.برای اینکه مبنای مقایسه داشته باشیم به همین روش در آمریکا: رشد طلاق از سال 2006 به 2007، برابر با (1.83-) درصد بوده که طبق جدول پیوست این روند از سال 2000 رو به کاهش بوده. نتیجه گیری اخلاقی به روش طالع بینی هندی: - با این روش افزایش تصاعدی آمار طلاق در ایران(مخصوصا تهران)، اگر هم اکنون هیچ مشکلی در زندگی زناشوئی ندارین و لی زیاد به آینده خوش بین نباشید.. - اگه در زندگی کمی مشکل دارین و قصد مهاجرت دارین، میتونید کمی به آینده خوش بین باشید. پا ورقی: این آمار و ارقام هیچ ربطی به وضعیت طلاق دربین مهاجرین نداره که میتونه خیلی متفاوت باشه... اگه کسی آمار رسمی از روند طلاق در مهاجرین داره لطفا اینجا بذاره. RE: زندگی خانوادگی در امریکا - fairwall - 2009-12-12 محسن جان اینجادیگه عادی شده RE: زندگی خانوادگی در امریکا - hvm - 2009-12-12 یه چیزی هم من به مطالب شیما و لیلی گرامی اضافه میکنم اگه مرد ایرانی در ایران به زنش خیانت نکرده باشه زن ایرانی هم در آمریکا به مردش خیانت نخواهد کرد زنها اصولا اگر از شوهرشان راضی باشند و با وی روابط عاشقانه داشته باشند به همان قانعند و اگر علاوه بر روابط زناشویی و عشق اهداف دیگری نیز در زندگی داشته باشند و به یکدیگر احترام بگذارند خانواده پایدار میماند علایق و باور های مشترک نیز در این پایداری تاثیر زیادی دارند RE: زندگی خانوادگی در امریکا - homeless - 2009-12-12 نظرم اینه که به روش ایرانی وار این تاپیک از دسترس چهار تا مجرد مثل من خارج بشه ! برادر من خواهر من پدر من : بدآموزی داره بیچاره مجردا دیگه میترسند ازدواج کنند کم مشکل داریم . حالا این زن و مرد ایرانی که ریشه های مشترک و زبان مشترک و احتمالا دین مشترک و خیلی چیزای دیگه ی مشترک دارند با هم نمی تونن زندگی کنند ، حالا اگر مهاجر بیچاره رفت اونور آب اصلا دیگه باید قید ازدواج رو بزنه ؟ دوستان این همه از تجارب منفی این طرف گفتید یک مقدار از تجارب مثبت اونطرف بگید RE: زندگی خانوادگی در امریکا - mohsen324 - 2009-12-12 (2009-12-11 ساعت 23:21)Hamid55 نوشته: آخرين آمار ازدواج و طلاق این یک گزارشیه تو این بحث. خوندنش خالی از لطف نیست آسیب شناسی خانواده های مهاجر RE: زندگی خانوادگی در امریکا - یه مهاجر - 2009-12-12 (2009-12-12 ساعت 03:40)hvm نوشته: یه چیزی هم من به مطالب شیما و لیلی گرامی اضافه میکنم تا حد زيادي درسته اما فكر ميكنم با توجه به اينكه هر كس خصوصيات خاص به خودش رو داره و در واقع به اندازه كل جمعيت دنيا ايده و طرز فكر هست نميشه با قطعيت در اين باره گفت.همه زنها به عشق و رضايت از رفتار همسرشون قانع نيستن .خيلي بحث رو در تالار عمومي نميتونم باز كنم اما مطمئنم دوستان متوجه منظورم هستن RE: زندگی خانوادگی در امریکا - Ali Sepehr - 2009-12-13 (2009-12-10 ساعت 05:26)rs232 نوشته: 2- ارتباط زن و شوهر با فرزندان من می خوام جهت بحث رو به سوی خودم ببرم و تجربه ی شخصی خودم رو بگم . من از بچگی تمایل شدیدی به مستقل بودن و روی پای خودم ایستادن داشتم و می خواستم که خودم برای خودم تصمیم بگیرم ، اما همونطوری که آرش گفت بافت تربیتی خانواده های ایرانی این اجازه رو به فرزندان نمیده و اگه هم حرفی باشه فقط در حد شعار دادن از نوع ایرانیشه . الان که تقریبا 20 سالم شده و می خوام برای خودم زندگی مستقل از والدینم تشکیل بدم نه تنها سنگ اندازی هایی توی راهم میشه بلکه بعضی وقتها مخالفت هایی هم میشه ، مثلا مادرم میگه تو اگه می خوای مستقل باشی برو خودت مثل آمریکایی هایی که از 18 سالگی جدا میشن از خونواده وکار می کنن کار کن و مستقل باش اما نمی دونه توی این مثال یه نکته ی ظریفی نهفته است و اون اینه که آیا اون حمایتی که دو.لت آمریکا از شهروندانش توی این زمینه می کنه توی ایران انجام نمیشه و اگر من همین حالا فقط با لباسهام از خونه برم بیرون نهایتا یک هفته دوام میارم و یا بر می گردم خونه و اگه هم آدم کله شقی باشم از گرسنگی تلف می شم . این عیب خونواده های ایرانیه که بدلیل وابستگی افراطی عاطفی نمی خوان استقلال فرزندانشون رو ببیند و از اون شاد بشن و می خوان وابستگیشون رو با سلطه بر بچه ها نگه دارند . گفتم سلطه یاد فیلم ویکتوریا افتادم که مثال بارز این سلطه خواهی توسط پدر رو اونم نه توی جامعه ی ایرانی بلکه یه جامعه ی مترقی تر از ایران (اسپانیا) نشون میده و میفهمونه که اگر دوست داریم بچه هامون خوشحال باشند باید بزاریم اونطوری که دوست دارند زندگی کنند و با کسانی که دوست دارند ارتباط داشته باشند و والدین نباید نظرشون رو به بچه ها تحمیل کنند. پدری که وقتی دخترش ازدواج کرده می خواد بازهم نظرات خودش توی زندگی فرزندش باشه مسلما نتیجه ی اون به اختلاف میان دختر و همسرش می انجامد . پدری که با پول می خواد دختر کوچکش رو شاد کنه و مدیون خودش کنه و براش ماشین می خره مسلما باید حالا مشکلات شدید دختر رو هم بپذیره که حتی ممکنه به اون ت..جا...وز بشه . مردی که علیرغم اینکه با ازدواج مجدد با یک دختر جوان غرور همسر سابقش رو لکه دار کرده ، می خواد هنوز هم بر زندگی زن سابقش بواسطه ی پولش نفوذ داشته باشه و در زندگی اونها اعمال نظر کنه باید بپذیره که زن می تونه حتی اگه کار بیرون از خونه هم نکرده باشه با شیرینی پزی خرج خودش و خونوادش رو در بیاره . هیچ وقت سلطه خواهی جواب نداده و جواب نمی ده بلکه موضوع رو بدتر هم میکنه. البته این حرف های من کمی هم جنبه ی درددل داشت. RE: زندگی خانوادگی در امریکا - ChairMan - 2009-12-13 دوستان صدرا درست میگه من هم شاهدشم از بچه گی روی پای خودش بود . صدرا در یک ماهگی 1. والدین صدرا: گوگولی (خانوم چقدر بچه مون زشته) بیا شیر بخور. صدرا: نمیخواهم خودم میرم پیش بقالی اصغر سیبیل یک شیرکاکائو با کیک میزنم به تن. 2.والدین صدرا: گوگولی بیا سوار کالسکه ات کنم. صدرا: خجالت بکشید اون موتور 750 که گفتم چی شد ؟ 3.والدین صدراخانوم نظرت چیه یه روز بندازیمش تو دریا؟) بیا تو حموم بشورمت عزیزم. صدرا: نمیخواهم عصر داریم با بچه ها میریم سونا و استخر اونجا خودم میشورم. 4.والدین صدرا: عزیز بابا (الهی بابا قربون اون دست و پای بلوریت بره) بیا قاقالی لی بخور. صدرا: دیگه از تو انتظارنداشتم ددی. داریم میرم با بچه ها شکار خرس اونجا گوشت میخورم. برای ته بندی یه خورده آجیل بده تو جیپ بچه ها بشکونیم. دوستان همه این موارد در 1 ماهگی لقایت 1 سالگی اتفاق افتاده. منم شاهد حی و حاضر هستم . RE: زندگی خانوادگی در امریکا - ana - 2009-12-13 يك خانواده امريكايي از بچگي به بچه اش ياد ميده كه بايد كار كنه و فكر پس انداز براي اينده اش باشد و اين ربطي به حمايت دولت ندارد.چيزي كه هاست انجا كار و پول در اوردن نوعي ارزش است حتي اگر پدرت ميلياردر باشد ولي اينجا كار براي جوان ها عار است.همان جوانهايي كه در خارج به هر كاري راضي هستند ولي اينجا بشقاب خودشون را هم در ظرفشويي نميگذارند چه برسه به اينكه بشورند.البته متاسفانه خانواده ها هم اينجا حتي از جواني كه شرايط استقلال را دارد حمايت نميكنند RE: زندگی خانوادگی در امریکا - یه مهاجر - 2009-12-13 اتفاقا با توجه به شرايط اجتماعي در اروپا و امريكا اتفاقا مردم اونجا خيلي دنبال پس انداز نيستن!!! خصوصا امريكائي ها حالا باز اروپائي ها يه كم حسابگرترن.اونجا مردم سعي مي كنن از لحظه لحظه زندگيشون لذت ببرن و چون حمايتهاي دولتي براي همه اقشار وجود داره كسي نگران اينده يا بقول معروف دوران پيري ش نيست چون ميدونه بهرحال يه امكانات اوليه براي گذران زندگيش فراهمه اينه كه تقريبا هر چي در ميارن استفاده مي كنن ولي خب همونجور كه اشاره كردين اونجا اموزش مي بينن كه هر كس بعد از سن قانوني بايد براي زندگي خودش تلاش كنه و اينه كه غالبا همه شغلي دارن خواه پاره وقت و اين مهترين عامل موفقيت و تواما استقلال فرديشونه (2009-12-13 ساعت 12:06)NAV!D نوشته: دوستان همه این موارد در 1 ماهگی لقایت 1 سالگی اتفاق افتاده. ايول استقلال فردي!! واقعا تبريك ميگم.حالا هي بگين امريكائي ها بچه هاشون مستقلن.ايراني ها تا 40 سالگي وابسته (2009-12-13 ساعت 02:24)sadra_sepehr نوشته: مردی که علیرغم اینکه با ازدواج مجدد با یک دختر جوان غرور همسر سابقش رو لکه دار کرده ، می خواد هنوز هم بر زندگی زن سابقش بواسطه ی پولش نفوذ داشته باشه و در زندگی اونها اعمال نظر کنه باید بپذیره که زن می تونه حتی اگه کار بیرون از خونه هم نکرده باشه با شیرینی پزی خرج خودش و خونوادش رو در بیاره . صدرا جان احيانا اين بخش از دردلت رو از يه فيلم ايتاليائي ننوشتي؟؟ هرچند ايتاليائي ها از منظر اروپائي اصلا اروپائي محسوب نميشن و كاملا شبيه به ايراني ها هستن ولي دور از شوخي با همه حرفاي اين پستت موافق بودم.بعضي وقتا همين سنتها كارد رو به استخون ميرسونه و وقتي يه نفر در برابرش مخالفت داشته باشه همه بر عليه ش ميشن.البته من خيلي پدر و مادرها رو هم مقصر نميدونم.ايران در گذر از جامعه سنتي به مدرنيته ست و اين مدرنيته بدبخت بين چند نسل كه كيلومترها از نظر فكري فاصله دارن گير افتاده.پدرو مادر برگها يه چيز ميگن.پدر و مادرها چيز ديگه اي.طرز فكر ما هم كه از نظرشون فضائي مياد........متاسفانه خيلي زمان ميبره تا خيلي از اين سنتهاي اشتباه(همه سنتها رو اشتباه نميدونم) جاي خودشون رو به حقايق زندگي امروز بدن و فقط مختص ايران نيست و اينو در هند،چين،ژاپن و كليه كشورهاي سنتي ميشه ديد RE: زندگی خانوادگی در امریکا - Ali Sepehr - 2009-12-13 شیما جان این یک فیلم اسپانیایی است به نام ویکتوریا که شبکه فارسی 1 اونو نشون میده. RE: زندگی خانوادگی در امریکا - matrix - 2009-12-14 صدرا جون چیز مهمی نیستا ولی گفتم بدونی بد نیست اسپانیایی نیست ، کلمبیایی!!! RE: زندگی خانوادگی در امریکا - laili - 2009-12-14 شماها هنوز این جعبه ی شیطان و نگاه میکنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ واقعا که..................... RE: زندگی خانوادگی در امریکا - hvm - 2009-12-14 (2009-12-14 ساعت 00:35)laili نوشته: شماها هنوز این جعبه ی شیطان و نگاه میکنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آخه واقعا نگاه کردن هم داره اما از این که بگذریم من حرف شیما خانم را تصدیق میکنم همه چیز نسبی است اما نباید از حق گذشت که مرد ایرانی معمولا به خود حق میدهد که دله باشد و متاسفانه از این کار خود خجالت هم نمیکشد خوب درسته که اینجا زن ایرانی کمتر جرات مقابله به مثل پیدا میکند اما در خارج که آزاد تر است خیلی راحت میتواند خیانت همسرش را جبران کند این باعث میشود که قیود پوشالی ازدواج قدرت قبلی خود را در جهت حفظ پیوند زناشویی این چنینی از دست بدهند و تنها ازدواجی پایدار میماند که در آن عشق و وفاداری و درک متقابل تواما جریان داشته باشد RE: زندگی خانوادگی در امریکا - Ali Sepehr - 2009-12-14 (2009-12-14 ساعت 00:27)matrix نوشته: صدرا جون ماتریکس جان والا قرائت ها متفاوته هر کی یه چیزی میگه . به نظر من بخاطر اسامی موجود ( آرتورو ، انریکه ، هلنا ، جرونیمو آکوستا و ... ) بیشتر اسپانیایی میاد . حالا اصلا شما بگو ایرانیه ما با کمال افتخار می پذیریم. |