مهاجرسرا
بر ما چه گذشت، چه می گذرد؟ - نسخه قابل چاپ

+- مهاجرسرا (https://www.mohajersara.org/forum)
+-- انجمن: آمریکا (https://www.mohajersara.org/forum/forum-4.html)
+--- انجمن: ویزاهای مهاجرتی آمریکا (https://www.mohajersara.org/forum/forum-29.html)
+---- انجمن: ویزای نامزدی و ازدواج (https://www.mohajersara.org/forum/forum-32.html)
+---- موضوع: بر ما چه گذشت، چه می گذرد؟ (/thread-5388.html)

صفحات 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 103 104 105 106 107 108 109 110 111 112 113 114 115 116 117 118 119 120 121 122 123 124 125 126 127 128 129 130 131 132 133 134 135 136 137 138 139 140 141 142 143 144 145 146 147 148 149 150 151 152 153 154 155 156 157 158 159 160 161 162 163 164 165 166 167 168 169 170 171 172 173 174 175 176 177 178 179 180 181 182 183 184 185 186 187 188 189 190 191 192 193 194 195 196 197 198 199 200 201 202 203 204 205 206 207 208 209 210 211 212 213 214 215 216 217 218 219 220 221 222 223 224 225 226 227 228 229 230 231 232 233 234 235 236 237 238 239 240 241 242 243 244 245 246 247 248 249 250 251 252 253 254 255 256 257 258 259 260 261 262 263 264 265 266 267 268 269 270 271 272 273 274 275 276 277 278 279 280 281 282 283 284 285 286 287 288 289 290 291 292 293 294 295 296 297 298 299 300 301 302 303 304 305 306 307 308 309 310 311 312 313 314 315 316 317 318 319 320 321 322 323 324 325 326 327 328 329 330 331 332 333 334 335 336 337 338 339 340 341 342 343 344 345 346 347 348 349 350 351 352 353 354 355 356 357 358 359 360 361 362 363 364 365 366 367 368 369 370 371 372 373 374 375 376 377 378 379 380 381 382 383 384 385 386 387 388 389 390 391 392 393 394 395 396 397 398 399 400 401 402 403 404 405 406 407 408 409 410 411 412 413 414 415 416 417 418 419 420 421 422 423 424 425 426 427 428 429 430 431 432 433 434 435 436 437 438 439 440 441 442 443 444 445 446 447 448 449 450 451 452 453 454 455 456 457 458 459 460 461 462 463 464 465 466 467 468 469 470 471 472 473 474 475 476 477 478 479 480 481 482 483 484 485 486 487 488 489 490 491 492 493 494 495 496 497 498 499 500 501 502 503 504 505 506 507 508 509 510 511 512 513 514 515 516 517 518 519 520 521 522 523 524 525 526 527 528 529 530 531 532 533 534 535 536 537 538 539 540 541 542 543 544 545 546 547 548 549 550 551 552 553 554 555 556 557 558 559 560 561 562 563 564 565 566 567 568 569 570 571 572 573 574 575 576 577 578 579 580 581 582 583 584 585 586 587 588 589 590 591 592 593 594 595 596 597 598 599 600 601 602 603 604 605 606 607 608 609 610 611 612 613 614 615 616 617 618 619 620 621 622 623 624 625 626 627 628 629 630 631 632 633 634 635 636 637 638 639 640 641 642 643 644 645 646 647 648 649 650 651 652 653 654 655 656 657 658 659 660 661 662 663 664 665 666 667 668 669 670 671 672 673 674 675 676 677 678 679 680 681 682 683 684 685 686 687 688 689 690 691 692 693 694 695 696 697 698 699 700 701 702 703 704 705 706 707 708 709 710 711 712 713 714 715 716 717 718 719 720 721 722 723 724 725 726 727 728 729 730 731 732


RE: بر ما چه گذشت، چه می گذرد؟ - girl - 2012-09-24

الهه جان اسپانسر واقعا مشکلی‌ نیست که حل نشه. همسرت که رفت اونجا باید تلاش کنه کسیرو پیدا کنه.. به هر حل با یکی‌ دوست می‌شه از طریق دوستاش میتونه پیدا کنه.. الان اصلا وقت این حرفا نیست. همسرت می‌خواد بره سعی‌ کن از این مدتی‌ که باهم هستید نهایت استفادرو ببرید .. اوقاتتونو تلخ نکنید عزیزم


RE: بر ما چه گذشت، چه می گذرد؟ - فردا - 2012-09-24

(2012-09-23 ساعت 01:27)mehrannn نوشته:  سلام ببخشید دوستان من سوالمو اینجا میپرسم چون فروم های دیگه جوای ندادن. من دیروز اومدم تهران- رفتم انستیتو پاستور. همونطور که قبلا گفتم من از مرکز بهداشت شهرم کارت زرد را گرفته بودم اما واسه اطمینان رفتم پاستور که کارتمو تایید کنند.
سلام مهران جان.
خانم دکتر اونجا همه چیز رو میدونه و هرچی میگه به حرفش گوش کنید.کار من رو خیلی دقیق انجام داد .منم آزمایش ها رو دادم و هیچ واکسنی در ترکیه نزدم دیگه.دریافت کارت پاستور بسیار مطمئن تره.

(2012-09-23 ساعت 02:40)elahenadafy2 نوشته:  
(2012-09-22 ساعت 23:33)فردا نوشته:  سلام دوستای خوبم.بالا خره بعد از یک هفته که از ورودم به آمریکا می گذره ...
فردا جان سلام. تبریک میگم عزیزم. ایشالا خوشبخت بشی Smile. حتما بیا و از تجربیاتت بنویس. من که یادته گفتم اسپانسر پیدا کردم؟ اسپانسره بعد از دیدن فرمها جا زدو گفت نمیتونه قبول کنهSad. تنها کسی که توی آمریکا میشناختیم این خانواده بودن که اونا هم جواب رد دادن Sad. دیگه نمیدونم چکار کنم. دارم منفجر میشم
ای بابا چراااا؟ مگه توی فرم ها تون چی نوشته؟
من واسه اشنا ها میگم جریانت رو،ببینیم چی میشه.



RE: بر ما چه گذشت، چه می گذرد؟ - الهه سابق - 2012-09-24

مرسی دوستان عزیزم. همه زندگیم بخاطر آمریکا رفتن آقا به هم ریخته. چقدر خودخواهه Sad
فردا جان اون شخص با خوندن فرمها اسپانسر به این نتیجه رسیده که هم privacyاش به خطر میفته هم نمیتونه این تعهدو بپذیره. مرسی عزیزم. توی این وضعیتم اینترنتم نمیدونم چرا انقدر داغون شده. اصلا صفحه های مهاجرسرا بالا نمیاد



RE: بر ما چه گذشت، چه می گذرد؟ - negi - 2012-09-24

(2012-09-23 ساعت 22:01)mercedeh2011 نوشته:  negi اسم منو جا انداختیا ؛ یادت باشه
مرسده جان من رو ببخش، ولی باور کن که منظور من همه بچه های گل مهاجرسرا بودش و مطمئنا افراد بیشتری رو هم از قلم انداختم ولی آرزوم برای همگی بودش به خدا! من وقتی دارم اینجا چیزی می نویسم خیلی احساساتی می شم و حس شاعری بهم دست می ده. اینه که به دل نگیرید اگه چیزی کم و کسری بود به بزرگی خودتون ببخشید!

(2012-09-24 ساعت 05:23)elahenadafy2 نوشته:  مرسی دوستان عزیزم. همه زندگیم بخاطر آمریکا رفتن آقا به هم ریخته. چقدر خودخواهه Sad
فردا جان اون شخص با خوندن فرمها اسپانسر به این نتیجه رسیده که هم privacyاش به خطر میفته هم نمیتونه این تعهدو بپذیره. مرسی عزیزم. توی این وضعیتم اینترنتم نمیدونم چرا انقدر داغون شده. اصلا صفحه های مهاجرسرا بالا نمیاد

الهه جان خیلی ناراحت شدم عزیزم، ولی مطمئن باش که همه چی برات به بهترین نحو درست می شه. به این اعتقاد داشته باش که در ناامیدی بسی امید است. همه چی جور می شه!



RE: بر ما چه گذشت، چه می گذرد؟ - فردا - 2012-09-24

(2012-09-24 ساعت 05:23)elahenadafy2 نوشته:  فردا جان اون شخص با خوندن فرمها اسپانسر به این نتیجه رسیده که هم privacyاش به خطر میفته هم نمیتونه این تعهدو بپذیره.
نمی دونم توی این شرایط چی باید گفت!دلداری دادن من هم هیچ فایده ای نداره... فقط می تونم برات امیدواری و قدرت بخوام از خدا ...



RE: بر ما چه گذشت، چه می گذرد؟ - فردا - 2012-09-24

(2012-09-23 ساعت 07:11)negi نوشته:  خوش اومدی فردا جان! امیدوارم که زندگی توی آمریکا بر وفق مرادت باشه و همه چی برات به بهترین نحو ممکن پیش بره. از صمیم قلبم آرزو می کنم که کار همه بچه های مهاجرسرا (الهه، گرل، کاملا، سارا، شیوا و ... ) خیلی زود زود درست بشه و با همسر یا نامزدشون زندگی جدید و با آرامش و همراه با عشق و علاقه رو شروع کنند!
یه روزی برسه بچه های مهاجرسرای (مخصوصا قسمت ازدواج و نامزدی) توی آمریکا دور هم جمع بشیم و پستهایی که نوشتیم رو بخونیم و به استرس هایی که داشتیم قاه قاه بخندیم!
ممنون نگی عزیز.منم از صمیم قلبم از خدا می خوام این روزها رو برای بچه های مهاجر سرا تموم کنه.
وقتی از خونه میرم بیرون و دور اطرافم رو نگاه می کنم یاد بچه های اینجام. کاش زود تر بیاین و روزهای انتظار رو به خاطره ها بسپارید ...



RE: بر ما چه گذشت، چه می گذرد؟ - kamela - 2012-09-24

الاهه جان...تو خودت به مهاجرت خیلی خیلی واردی...این رو میدونی که نداشتن اسپانسر پایان راه مهاجرت نیست..توروخدا نا امید نشو...الاهه جان شاید باور نکنی ولی ما دقیقن 1 سال داشتین دنبال اسپانسر میگشتیم و هیچچچچ احدی رو پیدا نمیکردیم و هیچ کی حاضر به اسپانسر شدن نمیشد....مثل تو چند اسپانسر پیدا کردیم و کلی امیدوار شدیم ولی اونهارو ان وی سی قبول نکرد...ولی به خدا من نا امید نشدم....اونقدر تلاش کردیم تا یک بنده خدایی پیدا شد..الاهه جان همون اول هم بهت گفتم....تنها شانست اینه که به همسرت بگی به محض رسیدن به امریکا تمام تلاشش رو بکنه برای پیدا کردن اسپانسر...من درک نمیکنم که میگی زیاد روی پیدا کردن اسپانسر و دوست شدن با کسی رو نداره....به خاطر توهم که شده باییییید این کار رو بکنه...باور که خیلی زود میتونه.....از من بهت نصیحت اصلا نگذار که چند سال اونجا تنها بمونه بدون تو....دلم نمیخاد اینو بگم ولی اگر دیگه نخاست برگرده چی؟اگر بهت سرد شد چی؟؟ببین الان گرل چی میگه!!!میگه احساس مسکنه همسرش بهش سرد شده...حالا ممکنه اصلا همسرش بهش سرد هم نشده باشه ولی کلا این حس که به ادم دست میده خیلی بده....بهش نگو نمیام...بهش بفهمون که اونه که باید تلاش کنه....بهش بگو که باید بری پیشش و اون باید دنبال اسپانسر باشه.....قبل از لجو لجبازی خوب فکر کن..به اینده ات و با همسرت بودن فکر کن...برات دعا میکنم عزیزم.


RE: بر ما چه گذشت، چه می گذرد؟ - pepe - 2012-09-25

(2012-09-23 ساعت 20:39)girl نوشته:  سلام. ببخشید که دیر جواب میدم. واقعا خوشحالم واستون که این مشکل ندارید با همسرتون چون این مساله واقعا فاصله رو بیشتر می‌کنه.. من تلاشمو کردم، خیلی‌ مسائل هست که بازگو کردنشون خیلی‌ وقت گیره.. اینو گفتم که اگه زمانی‌ بخواید منو راهنمایی کنید شناخت بهتری از من داشته باشید.. من آدم سردیم.. و این خیلی‌ بده. حتا تو روابط معمولی‌ همیشه همه میگن خودشو میگیره ولی‌ اصلا اینطور نیست.. من اینجوریم نمیتونم فیلم بازی کنم.. الان خیلی‌ دلم می‌خواد همه چیز خوب باشه ولی‌ فکر می‌کنم کاری از دستم بر نمیاد.. امیدوارم زودتر بیاد که این احساس بدی که دارم زود رفع بشه


سلام گرل . ممنون از اینکه خیلی‌ آروم جواب دادی و واکنش تو نشون داد که بسیار منطقی‌ هستی‌، راستش انتظار داشتم واکنشی مثل دوستمون یاسمن نشون و در برابر حرف من جبهه‌ گیری کنی‌ و انکار حقیقتی که هست.

دوست من ، نوشته‌های تو رو خوندم، ببین آمریکا با ایران خیلی‌ فرق میکنه. ایران هم دیگه الان اون نیست که اگر ناز کنی‌، مردها بیان دنبالت، میدونی‌ این کارها پنجاه سال پیش یا سی‌ سال پیش جواب میداد که تو خیابون زنی‌ نمی‌دیدن و وقتی‌ تو یه کمی‌ ناز و کرشمه میومدی همه عاشقت میشدن و به خاطر تو دعوا میکردن، شیشه میشکستن، درست مثل تو فیلم‌ها . اما دوست من اینها همه تو همون فیلم‌ها هست الان ، نه در حقیقت. دیگه الان از دختر ۱۸ ساله تا زن ۸۰ ساله با هر چهره، تیپ، هیکل، موقعیت شغلی‌، تحصیلی‌، خانوادگی که بگی‌، تو خیابونها هست، اینترنت هم که پر از کیس‌های مختلف و رنگی‌ رنگی‌ که دلبری می‌کنن، اینو میدونی‌، تازه این تو ایرانه، فکر کن در آمریکا همهٔ اونهایی که به من و تو در اینترنت نشون دادن و می‌گفتن اینها فتوشاپ هستن ، با همون زیبایی ، همون تیپ‌ها پر و فراوون در خیابونها، کافی‌ شپ‌ها ، رستورانها، دانشگاه‌ها و ... هستن و بنابر این، اینو بدون که با این همه فراوونی در همه چیز، قیافه،هیکل، اخلاق،عشوه،تیپ،ثروت،تحصیلات، دیگه کم محلّی، بی‌ محلّی، غرور جایی‌ نداره و کاربردی نیست دوست من. فکر نکن اگر بهش تلفن نکنی‌ یا خودتو بگیری، نتیجه این می‌شه که عاشق و خسته یه روز میاد بهت تلفن میکنه و میگه گرل من , من عاشقت هستم، زندگی‌ بی‌ تو یعنی هیچ و اوکی حالا هرچی‌ تو بگی‌! بر عکس نتیجه همین می‌شه که میبینی‌، روک بگم بهت، این کارهایی‌ که تو میکنی‌ و این همه غرور که داری ، مخصوص این دوره و این نسل نیست ، الان ۲۰۱۲ِ دختر! نه ۱۹۶۰!! اگر دوسش داری، بهش تلفن کن، مهم نباشه چه موقعی‌ هست ، برو دور و برش، بی‌تابی کن، میدون رو نده به بور و بلوندعروسک‌های آمریکا که از هر قوم و قبیله هستن، مرد هم تا یه جایی‌ کوتاه میاد و سردی رو تحمل میکنه، یه جا میره دنبال رابطه جدید. ببین گرل عزیز، اگر دوسش داری برو بهش محبت کن. شاید بگی‌ اون اگر از اون عروسک‌های آمریکا می‌خواست که میگرفت، پس نگرفت و اومد ایران و منو خواست؟ جواب خیلی‌ ساده هست، تنوع طلبی مردها! از اونجا خسته بوده اومده دختر ایرانی‌ از ایران رو هم امتحان کنه، و اگر اینطوری ادامه بدی دور این رابطه را باید خطّ بکشی دوست عزیز. اگر حرف‌های من تلخ هست، منو ببخش اما باور کن حقیقت را نوشتم گرل، دوست ندارم شکسته بشی‌ . مگه می‌شه آخه کسی‌ دو سال کار به این مهمی‌ را طول و بی‌ تفاوت باشه دختر؟ بجنب ، یادت باشه که فقط محبت کنی‌ دختر و حسابی‌ پیگیر کارت باش، وقت و بی‌ وقت بهش تلفن بزن، یعنی چی‌ آخه که اینطوری رفتار میکنی‌، تو دختر امروزی هستی‌، اما مثل زنهای ۵۰ سال پیش داری رفتار میکنی‌ دوست من. گذشت به خدا اون دورهٔ که این چیز‌ها جواب میداد و مردی رو عاشق میکرد ، الان باید طور دیگه رفتار کنی‌، الان ارتباط‌ها خیلی‌ گسترده شده، یک مرد در کشوری مثل آمریکا خیلی‌ راحت میتونه هزار هزار انتخاب آزادانه داشته باشه ، میتونه هزار مدل ارتباطی‌ آزادانه داشته باشه، از دوست دختر داشتن تا هم‌خونه بودن و غیره! برای حفظ زندگیت بجنگ، نه با قهر و دعوا ، بلکه با محبت و دور و برش بودن.
با بی‌ تفاوتی‌ ، خسته ش نکن. از خودت سیرش نکن گرل. من چه میدونی‌ این بلا سرم نیومده باشه که دارم بهت میگم. اون را به خواسته ش نرسون، با سیاست باش . اون داره تو رو خسته میکنه، میخواد که تو به هم بزنی‌، تا جوابگوی کسی‌ نباشه، دوست من، نکش کنار. همش تلفن کن، حتا اگر اون تلفن نمیکنه، ایمیل بعده حتا اگر جواب نمیده. تو به اسم غرور داری اونو به خواسته ش میرسونی گرل. اما اگر جدایی برای تو مهم نیست ، پس همه چیز رو بسپر به اون، بشین که اون زنگ بزنه، ایمیل بزنه ! همیشه اینو بدون که مرد‌ها بی‌ سر صدا می‌شکنن و وقتی‌ همه چیز را رها می‌کنن ما زنها صداشون رو اون موقع می‌شنویم، رابطه تو اصلا علامت‌های خوبی‌ نداره، علت را پیدا کن اما بی‌ سر صدا.

خبرهای خوب بده دوست عزیز. من رو ببخش که خیلی‌ رک نوشتم و شاید ناراحتت کردم اما اینو بدون دوست اون کسی‌ هست که تو رو بگریونه نه اونی‌ که تو رو بخندونه. اما اینها رو از کسی‌ که این تجربه تلخ رو داشته ، بشنو .



RE: بر ما چه گذشت، چه می گذرد؟ - *ROYA* - 2012-09-25

گرل. الاهه. اینو بدونین که اوضاع شما خیلی‌ از هر کسی‌ بهتر نباشه از من بهتره. راه میره ببخشید ، فرت و فرت صدا میده، وقتی‌ اعتراض می‌کنم میگه صدای بوق ماشین هاست! فکر کنید که تا چه اندازه به فهم و درک من توهین می‌شه ، یکی‌ نیست بهش بگه آخه، من بعد از ۱۴ سال رانندگی‌ تو اون ترافیک تهران، هنوز صدای بوق ماشین رو از شاهکار تو تشخیص نمیدم؟ به قول آمریکایی‌ها oh my GOD

......
fart = horn ! ( in CALIFORNIA, SAN DIEGO only) lol



RE: بر ما چه گذشت، چه می گذرد؟ - girl - 2012-09-25

وای واقعا خیلی‌ حسّ بدیه.. منم همه این چیزارو دارم میبینم، خیلی‌ بده. حالا همهٔ این حرفو حدیثا به کنار اون احساس بدی که میاد سراغ آدم اینه که فکر میکنی‌ با رفتن همسرش یه بلا می‌خواد سرش بیاد دور از جون هممون. ولی‌ آدم فکر می‌کنه دنیا می‌خواد تموم شه. یادمه هفتهٔ آخر که همسرم ایران بود یه شب احساس کردم دارم خفه میشم نفسم از استرس بالا نمیومد.. من که اون موقع ۶ ماه بیشتر ندیده بودمش واسه تو چند برابر بیشترن این احساسای بد ولی‌ الهه جون تو راهی‌ بهتر از انتظار سراغ داری؟ واقعا اسپانسر مشکل غیر قابل حلی نیست... عزیزم یکم آرومتر باش بعد تصمیم بگیر...


RE: بر ما چه گذشت، چه می گذرد؟ - الهه سابق - 2012-09-26

نه دوست عزیز، همسرم مشکل کار کردن نداره که. پارسال هم واسه درس خوندن رفته بود آمریکا و ما نمیدونستیم که به همسر شخص سیتیزن به هیچ وجه ویزا نمیدن و باید حتما از طریق گرین کارت اقدام کنیم.
خلاصه من رفتم دبی و ویزا بهم ندادن. بعد همسرم دید که نمیتونه اونجا تنها زندگی کنه برگشت ایران. ولی مشکل اینجا بود که وقتی برگشت یهو خیلی افسرده شد و به این نتیجه رسید که اینجا نمیتونه زندگی رو که میخواد بدست بیاره و تصمیم گرفت دوباره بره و از یه دانشگاه دیگه پذیرش گرفت. ما فکر میکردیم دیگه تا آذر ماه کار من درست شده. ولی با این مشکل اسپانسر که واسمون پیش اومده میبینم اصلا و ابدا تکلیفم حالا حالاها مشخص نمیشه. واسه همینه که دیگه کم آوردم و تحمل جواب پس دادن به اطرافیانو ندارم.



RE: بر ما چه گذشت، چه می گذرد؟ - laili - 2012-09-26

(2012-09-25 ساعت 12:59)*ROYA* نوشته:  گرل. الاهه. اینو بدونین که اوضاع شما خیلی‌ از هر کسی‌ بهتر نباشه از من بهتره. راه میره ببخشید ، فرت و فرت صدا میده، وقتی‌ اعتراض می‌کنم میگه صدای بوق ماشین هاست! فکر کنید که تا چه اندازه به فهم و درک من توهین می‌شه ، یکی‌ نیست بهش بگه آخه، من بعد از ۱۴ سال رانندگی‌ تو اون ترافیک تهران، هنوز صدای بوق ماشین رو از شاهکار تو تشخیص نمیدم؟ به قول آمریکایی‌ها oh my GOD

......
fart = horn ! ( in CALIFORNIA, SAN DIEGO only) lol

من نمیفهمم تو دیگه چرا ناراحتی ..حسابی اینطوری اسباب تفریحت هم محیاست Smile
البته شوخی کردم ..من هم بودم تحمل همچین آدم بی شخصیت و سطح پائینی برام واقعا سخت بود ولی به قول معروف "غیر تسلیم و رضا کو چاره ای ؟؟"



RE: بر ما چه گذشت، چه می گذرد؟ - *ROYA* - 2012-09-26

(2012-09-26 ساعت 02:56)laili نوشته:  
(2012-09-25 ساعت 12:59)*ROYA* نوشته:  گرل. الاهه. اینو بدونین که اوضاع شما خیلی‌ از هر کسی‌ بهتر نباشه از من بهتره. راه میره ببخشید ، فرت و فرت صدا میده، وقتی‌ اعتراض می‌کنم میگه صدای بوق ماشین هاست! فکر کنید که تا چه اندازه به فهم و درک من توهین می‌شه ، یکی‌ نیست بهش بگه آخه، من بعد از ۱۴ سال رانندگی‌ تو اون ترافیک تهران، هنوز صدای بوق ماشین رو از شاهکار تو تشخیص نمیدم؟ به قول آمریکایی‌ها oh my GOD

......
fart = horn ! ( in CALIFORNIA, SAN DIEGO only) lol

من نمیفهمم تو دیگه چرا ناراحتی ..حسابی اینطوری اسباب تفریحت هم محیاست Smile
البته شوخی کردم ..من هم بودم تحمل همچین آدم بی شخصیت و سطح پائینی برام واقعا سخت بود ولی به قول معروف "غیر تسلیم و رضا کو چاره ای ؟؟"
........................
اره واقعا لیلی جون، خدا دید خیلی‌ دارم حرص و غصه میخورم ، مدلشو واسه اینکه حوصله‌ م هم سر نره عوض کرده! هر دقیقه یه چیز نو میدیدم، حالا دیگه نه تنها تصویر دارم ، بلکه صوتی هم شده !! حالا دیگه زندگیم یه پلّه ارتقا پیدا کرده و شده صوتی تصویری!



RE: بر ما چه گذشت، چه می گذرد؟ - j1970 - 2012-09-26

(2012-09-26 ساعت 02:56)laili نوشته:  ...غیر تسلیم و رضا کو چاره ای ؟؟
شاید از اونجا که هیچوقت تو این شرایط قرار نگرفتم این حرف رو میزنم، شایدم بخاطر طرز فکری که دارم هیچوقت تو این شرایط نبودم.
من فکر میکنم زندگی اونقدر طول نمیکشه که بخوای بخاطرش هر شرایطی رو تحمل کنی. البته منکر این هم نیستم که قرار نیست شرایط دنیا مطابق میل ما باشه، پس گاهی ما طبق میل دنیا و گاهی دنیا طبق میل ما.

اگه قرار باشه آدم همیشه تو نقطه ضعف بشینه و بخاطر اون ضعف خودش رو توسری خور حس کنه، خب هیچ چاره‌ای نیست و حتما دنیا توی سرش خواهد زذ.

همیشه به پسرم میگم که: این تو هستی که اجازه میدی بقیه به تو بی‌احترامی کنن یا نه و نه کس دیگه



RE: بر ما چه گذشت، چه می گذرد؟ - sara mas - 2012-09-26

(2012-09-26 ساعت 01:07)elahenadafy2 نوشته:  نه دوست عزیز، همسرم مشکل کار کردن نداره که. پارسال هم واسه درس خوندن رفته بود آمریکا و ما نمیدونستیم که به همسر شخص سیتیزن به هیچ وجه ویزا نمیدن و باید حتما از طریق گرین کارت اقدام کنیم.
خلاصه من رفتم دبی و ویزا بهم ندادن. بعد همسرم دید که نمیتونه اونجا تنها زندگی کنه برگشت ایران. ولی مشکل اینجا بود که وقتی برگشت یهو خیلی افسرده شد و به این نتیجه رسید که اینجا نمیتونه زندگی رو که میخواد بدست بیاره و تصمیم گرفت دوباره بره و از یه دانشگاه دیگه پذیرش گرفت. ما فکر میکردیم دیگه تا آذر ماه کار من درست شده. ولی با این مشکل اسپانسر که واسمون پیش اومده میبینم اصلا و ابدا تکلیفم حالا حالاها مشخص نمیشه. واسه همینه که دیگه کم آوردم و تحمل جواب پس دادن به اطرافیانو ندارم.

الهه جون چی‌چی رو قبول کردی و کم اوردی!! اصلا هم اینطوری نیست. مشکل اسپانسر چیزی نیست که حل نشه، ولی‌ اگه خودت کم بیاری و دیگه دنبالش نباشی‌ هیچ وقت حل نمی‌شه...شوهرت در مورد تو مسئوله الکی‌ که نیست. باید یه راه چاره پیدا کنه زود جا نزن خواهشاً