(2015-04-28 ساعت 21:19)motinus نوشته:  

(2015-04-28 ساعت 21:08)John Freeman نوشته:  گفتن از مشکلات و سختی ها برای کسی که واقعا قصد و نیت رفتن و موندن و جنگیدن داره یه جور نعمته . باعث بالا رفتن دیدش میشه و کمک میکنه تا دنبال راهکار باشه و حداقل اش اینه که شخص به صورت مجازی توی ذهنش ؛ خودش رو در اون موقعیت خاص قرار بده تا وقتی در موقعیت واقعی قرار گرفت جا نخوره و بهترین تصمیم رو بگیره.

با حرفتون موافقم ولی مثلا منی که تجربه ای ندارم نمیتونم کمکی بکنم
ولی اگه از دوستان با تجربه کسی به این تایپیک سر بزنه و بهمون کمک کنه خوب میشه
یا اگه کسی از دوستان یا فامیلشون تجربه ای دارن خوب میشه اینجا بیان بشه.
ولی کمتر کسی از دوستان با تجربه به این تایپیک سر میزنه
مگه این که توی تایپیک مخصوص اون ایالت بریم
اما من خوشحال میشم دوستان از تجربیاتشون بگن
چون من هم میدونم اونجا یه جهنمیه مثل اینجا اما حداقل دلیلم برای رفتن اینه که میدونم اونجا بهتر درمان میشم اگه حداقل اینجا درمان درست حسابی داشتم شاید نمیرفتم و...

(2015-04-28 ساعت 22:19)someonelikeyou نوشته:  آقا مگه شهر واشنگتن توی ایالت مریلند نی؟ مگه واشنگتن پایتخت آمریکا نی؟ پس چرا بالتیمور مرکز ایالت مریلنده؟؟؟

(2015-04-28 ساعت 23:13)DELPHI5 نوشته:  اجازه بدید شفاف سازی کنم .
لیست برنده فریاس جان اینا بودن
azade.Mohammad و pichak 33 از خانوما و pouyapouya و‌delphi از آقایون
حالا بعد چند روز این لیست شش نفر شده .
پیچک خانم هم دارند یکسری مکاتبات خصوصی انجام میدن . حالا پیدا کنید پرتغال فروش را
آقایون دداشا م
گفته بشم ، این لیست واس . یعنی کلش ماس ماس .
طبق بند یک اساسنامه ، هر کی بخواد تغییرات تو این لیست اعمال کنه مسئولیتش با شماست {فریاس}

(2015-04-28 ساعت 23:13)DELPHI5 نوشته:  اجازه بدید شفاف سازی کنم .
لیست برنده فریاس جان اینا بودن
azade.Mohammad و pichak 33 از خانوما و pouyapouya و‌delphi از آقایون
حالا بعد چند روز این لیست شش نفر شده .
پیچک خانم هم دارند یکسری مکاتبات خصوصی انجام میدن . حالا پیدا کنید پرتغال فروش را
آقایون دداشا م
گفته بشم ، این لیست واس . یعنی کلش ماس ماس .
طبق بند یک اساسنامه ، هر کی بخواد تغییرات تو این لیست اعمال کنه مسئولیتش با شماست {فریاس}

(2015-04-28 ساعت 23:26)redbull نوشته:  

(2015-04-28 ساعت 23:13)DELPHI5 نوشته:  اجازه بدید شفاف سازی کنم .
لیست برنده فریاس جان اینا بودن
azade.Mohammad و pichak 33 از خانوما و pouyapouya و‌delphi از آقایون
حالا بعد چند روز این لیست شش نفر شده .
پیچک خانم هم دارند یکسری مکاتبات خصوصی انجام میدن . حالا پیدا کنید پرتغال فروش را
آقایون دداشا م
گفته بشم ، این لیست واس . یعنی کلش ماس ماس .
طبق بند یک اساسنامه ، هر کی بخواد تغییرات تو این لیست اعمال کنه مسئولیتش با شماست {فریاس}

گمان بد به مردم نبند که گمان بد بهت میبرند ....این برا بحث اول

در ضمن به لیستم استخان و سام وان اضاف شد ....سام وان خودش گفت
یک تومن میدم منم گفتم نیکی و پرسش

(2015-04-28 ساعت 23:29)redbull نوشته:  این ادمایی که دم ب دقیقه برا هم ارزو میکنند قبول شن....

اینا هیچکدوم قبول نمیشن ...اونی قبول میشه اصلا تو این فازا نیست

(2015-04-28 ساعت 12:35)msr839 نوشته:  آنهايی که "از ایران" رفته اند همانطور که دارند يک غذای سر دستی درست می‌کنند تا تنهايی بخورند، فکر می‌کنند آنهايی که مانده‌ند الان دارند دور هم قورمه سبزی با برنج زعفرانی می‌خورند و جمعشان جمع است و می‌گويند و می‌خندند.
آنهايی که مانده اند "در ایران" همانطور که دارند يک غذای سر دستی درست می‌کنند فکر می‌کنند آنهايی که رفته‌ند الان دارند با دوستان جديدشان گل می‌گويند و گل می‌شنوند و از آن غذاهايی می‌خورند که توی کتاب‌های آشپزی عکسش هست.
آنهايی که رفته‌ند فکر می‌کنند آنهايی که مانده‌ند همه‌ش با هم بيرونند. کافی‌شاپ، لواسان، بام تهران و درکه می‌روند. خريد می‌روند… با هم کيف دنيا را می‌کنند و آنها را که آن گوشه دنيا تک افتاده‌ند فراموش کرده‌ند.
آنهايی که مانده‌ند فکر می‌کنند آنهايی که رفته‌ند همه‌ش بار و ديسکو می‌روند و خيلی بهشان خوش می‌گذرد و آنها را که توی اين جهنم گير افتاده‌ند فراموش کرده‌ند.
آنهايی که رفته‌ند می‌فهمند که هيچ کدام از آن مشروب‌ها باب طبعشان نيست و دلشان می‌خواهد يک چای دم کرده حسابی بخورند.
آنهايی که مانده‌ند دلشان می‌خواهد يکبار هم که شده بروند يک مغازه ای که از سر تا تهش مشروب باشد که بتوانند هر چيزی را می‌خواهند انتخاب کنند.
آنهايی که رفته‌ند، پای اينترنت دنبال شبکه 3 و فوتبال با گزارش عادل يا سريالهای ايرانی و اخبارهايی با کلام پارسی و ايرانی هستند.
آنهايی که مانده‌ند در حسرت دیدن کانال‌های ماهواره بدون پارازيت کلافه می‌شوند و دائم پشت ديش هستند.
آنهايی که رفته اند می‌خواهند برگردند.
آنهايی که مانده‌ند می‌خواهند بروند.
آنهايی که رفته‌ند به کشورشان با حسرت فکر می‌کنند.
آنهايی که مانده‌ند از آن طرف، دنیایی رویایی می‌سازند.
اما هم آنهايی که رفته اند و هم آنهايی که مانده‌ند در يک چيز مشترکند:
آنهايی که رفته اند احساس تنهايی می‌کنند.
آنهايی که مانده‌ند هم احساس تنهايی می‌کنند.
آنها که می‌روند وطن‌فروش نیستند.
آنهايی که می‌مانند عقب مانده نیستند.
آنهايی که می‌روند، نمی‌روند آن طرف که مشروب بخورند.
آنهايی که می‌مانند، نمانده‌‌ند که دینشان را حفظ کنند.
آنهايی که می‌روند، یک ماه مانده به رفتنشان غمگین می‌شوند. یک هفته مانده می‌گریند و یک روز مانده به این فکر می‌کنند که ای کاش وطن جایی برای ماندن بود.
و آنهايی که می‌مانند، می‌مانند تا شاید وطن را جایی برای ماندن کنند.

"نشریه دانشجویی شریف"

(2015-04-28 ساعت 23:50)someonelikeyou نوشته:  من ترجیح میدم برم اونور احساس تنهایی کنم