مهاجرسرا
اصطلاح و ضرب المثلهای انگلیسی - نسخه قابل چاپ

+- مهاجرسرا (https://www.mohajersara.org/forum)
+-- انجمن: مهاجرت (https://www.mohajersara.org/forum/forum-49.html)
+--- انجمن: آموزشی و فرهنگی (https://www.mohajersara.org/forum/forum-50.html)
+--- موضوع: اصطلاح و ضرب المثلهای انگلیسی (/thread-1413.html)



RE: اصطلاح و ضرب المثلهای انگلیسی - Iaccept - 2015-02-03

The party is over!
دیگه بازی تموم شد Smile

Freeze!stick'em up! The party's over! Smile

دوتای اولیم فکر کنم اصطلاح هستن اگه دوستان میدونن بگن
ممنون



RE: اصطلاح و ضرب المثلهای انگلیسی - Iaccept - 2015-02-03

Shot off one's mouth Smile
Stop, shotting off your mouth! You cloud cause a lot of trouble Smile

دهن لقی کردن
قپی اومدن
لاف زدن



RE: اصطلاح و ضرب المثلهای انگلیسی - Iaccept - 2015-02-03

Test the waters

We have to test the waters, before we make a final decosion

اوضاع رو سنجیدن
سبک سنگین کردن
اوضاع رو محک زدن

دودوتاچارتاکردن Smile ( این معنیو از خودم اضافه کردم ) Smile



RE: اصطلاح و ضرب المثلهای انگلیسی - Iaccept - 2015-02-03

He came running

با کله اومددددد

Enough is enough

بس کن دیگه



RE: اصطلاح و ضرب المثلهای انگلیسی - Iaccept - 2015-02-03

look on the bright side

 

Meaning: to be optimistic; to think about the positive part or aspect of a situation

معنی: خوش بین بودن؛ به قسمت های مثبت یک مسئله نگاه کردن

 

Example: Vihado was upset that his soccer game was canceled. His mother said look on the bright side, now you can stay  home and watch TV

مثال: ویحادو به خاطر کنسل شدن بازی فوتبالش ناراحت بود . مادرش گفت به قسمت مثبت این مسئله نگاه کن ، الان می توانی خانه بمانی و تلویزیون نگاه کنی.

{{خود را نگران آنچه می دانی یا نمی دانی نکن، نه به گذشته بیندیش نه به آینده، فقط بگذار دستان خدا هر روز، شگفتی های اکنون را برای تو بیاورند.}}



اصطلاح و ضرب المثلهای انگلیسی - roozbehtaleb - 2015-02-04

No pain no gain
نابرده رنج گنج ميسر نميشود پيدا


 



اصطلاح و ضرب المثلهای انگلیسی - roozbehtaleb - 2015-02-04

I am under the weather Sad
حالم خوب نيست


 



RE: اصطلاح و ضرب المثلهای انگلیسی - Iaccept - 2015-02-04

Fill in
(فرم ) پر کردن
It took me an hour to fill in the application form

یه ساعت طول کشید تا من فرم درخواستو پر کردم Smile



RE: اصطلاح و ضرب المثلهای انگلیسی - Iaccept - 2015-02-05

I went skiing on the weekend.
in  |  on  |  at  |  to
on the weekend : در آخر هفته
حرف اضافه روزهای هفته on می باشد.
on Friday :
در جمعه

on Monday :
در دوشنبه

on the weekend :
در آخر هفته


توجه کنید که حرف اضافه ماه ها و فصلهای سال in می باشد:
in July :
در ماه ژوئن

in the summer :
در فصل تابستان

in the spring :
در فصل بهار



RE: اصطلاح و ضرب المثلهای انگلیسی - Iaccept - 2015-02-05

Shoot the breeze
گپ زدن ، اختلاط کردن

We sat around at home , shooting the breeze for hours Smile



RE: اصطلاح و ضرب المثلهای انگلیسی - Iaccept - 2015-02-05

Pass the buck!

No one will take the blame for the mistake, they keep passing the buck!

تقصیر را گردن دیگران انداختن
مسعولت را متوجه دیگری ساختن
رو کول کسی دیکه خابوندن ( از خودم گفتم آخریو Smile )



RE: اصطلاح و ضرب المثلهای انگلیسی - k1_m_1358 - 2015-02-05

My Face Fell
حالم گرفته شد

Fair weather friend
رفیق نیمه راه



RE: اصطلاح و ضرب المثلهای انگلیسی - mehdi1989 - 2015-02-05

stand on the ceremony=تعارف کردن
from dawn to dask= از طلوع تا غروب خورشید



RE: اصطلاح و ضرب المثلهای انگلیسی - ریحانا - 2015-02-05

Thoughts become Things
یعنی اگر به یکضرب فکرکنی بدستش میاری



RE: اصطلاح و ضرب المثلهای انگلیسی - Iaccept - 2015-02-05

wear out
کهنه کردن، بی مصرف کردن، بلااستفاده کردن

Paul wore out his favourite jumper after wearing it every day for ten years.
«پل» پولیور مورد علاقه اش را پس از اینکه به مدت ده سال هر روز آن را پوشید، کهنه کرد.

check in
در هتل و فرودگاه و غیره ورود خود را اعلام کردن

Jack took a taxi to the hotel and checked in.
«جک» یک تاکسی به مقصد هتل گرفت و ورود خود را اعلام کرد.