مهاجرسرا
اصطلاح و ضرب المثلهای انگلیسی - نسخه قابل چاپ

+- مهاجرسرا (https://www.mohajersara.org/forum)
+-- انجمن: مهاجرت (https://www.mohajersara.org/forum/forum-49.html)
+--- انجمن: آموزشی و فرهنگی (https://www.mohajersara.org/forum/forum-50.html)
+--- موضوع: اصطلاح و ضرب المثلهای انگلیسی (/thread-1413.html)



اصطلاح و ضرب المثلهای انگلیسی - usa.lover - 2009-08-10

سلام عرض میکنم خدمت همه دوستان...

میخواهم برای تقویت زبانمون اصطلاحات و ضرب المثلهای کاربردی رو اینجا قرار بدم!!!

بعضی از این اصطلاحات را خودم مینویسم و بعضی هاشون ه از سایتهای دیگه نقل میکنم...




خب برای شروع:




Holy cow!


[عکس: 04231f89ff.jpg]

توضيح: از اين اصطلاح بيشتر براي بيان احساساتي مانند غافلگيري يا عصبانيت استفاده مي‌شود. اين اصطلاح ميان نوجوانان بسيار شايع است.

مثالها:
1.
"Holy Cow!" she said as she saw his car after the horrible accident.

او وقتي ماشينش را پس از آن تصادف وحشتناک ديد گفت: «خداي من!»

2.
Holy cow! How did she do that?

خداي من! او چطور اين کار را کرد؟



RE: اصطلاح و ضرب المثلهای انگلیسی - saeedhei - 2009-08-10

give me five
بزن قدش



RE: اصطلاح و ضرب المثلهای انگلیسی - saeedhei - 2009-08-10

why : because the sky is high
به فارسی میشه
چرا : چون چه چسبیده به را



RE: اصطلاح و ضرب المثلهای انگلیسی - usa.lover - 2009-08-11

He has a wet blanket on his shoulder برای پسرها
she has a wet banket on her shoulder برای دخترها

یعنی:
اون عقده ای هست



RE: اصطلاح و ضرب المثلهای انگلیسی - usa.lover - 2009-08-11

non of my business برای اشاره به خود
non of his/her/their/our business

یعنی:
به من چه!!!
یا:
به اون چه!!!به ما چه!!!به اونا چه!!!



RE: اصطلاح و ضرب المثلهای انگلیسی - saeedhei - 2009-08-11

با سلام

[عکس: attachment.php?aid=297]

موفق وسربلند باشید .



RE: اصطلاح و ضرب المثلهای انگلیسی - usa.lover - 2009-08-11

Take it easy

یعنی:
بی خیال!!!

بعضی موقع ها هم این معنی رو میده: حرص نخور!!!



RE: اصطلاح و ضرب المثلهای انگلیسی - usa.lover - 2009-08-11

Feel like (doing something) 1

معنی فارسی: خواستن

مثال:

- I don't want to stay home again tonight, I feel like doing something.

- من نمی‌خوام امشب دوباره خونه بمونم، من می‌خوام یه کاری بکنم.



RE: اصطلاح و ضرب المثلهای انگلیسی - usa.lover - 2009-08-11

یعنی:

what the f.......u.......c.........k

ريشه اين كلمه : اين كلمه مخفف What The F...u..*.k هست . به معناي لغوي ( چه اوضاعه ب.گ.ا.ي.ي ) - همچنين در بعضي اوقات ميتونه مخفف Who The F....u.*.k هم باشه ، به معناي لغوي ( كدوم آدم ب.گ.ا.ي.ي )

توضيحات : نميشه يه معني كاملي رو براي اين كلمه متصور شد . موقعيت و حالتي كه اين كلمه توش به كار برده ميشه مشخص كننده معني كلمه هست . ممكنه بعد از اين كلمه از علامت سوال استفاده بشه و يا علامت تعجب . به چند مثال توجه كنيد :

" فرض كنيد كه داريد مسابقه فوتبال تيم مورد علاقتون رو ميبينيد و تيمتون در يك مسابقه حساس تا دقيقه 85 ، دو بر صفر از رقيبش جلو افتاده . بعد براي مدت 5 دقيقه با خوشحالي تمام ميرين توالت و حال ميكنين ! بعد مياين ميبينين كه نتيجه 2 بر 3 شده و تيمتون داره ميبازه ، دقيقه 90 هم هست ! در اين حالت اگه آدمي با تعصب بالا روي تيمتون باشين اولين چيزي كه به ذهنتون ميرسه اينه : WTF ؟ "

- ديروز حواسم نبود با ماشينم زدم به يه ماشين گشت پليس ، تازه گواهينامه هم نداشتم !
- WTF !

همچنين براي كميك تر كردن بيشتر موضوع ميشه به جاي كلمه F.....u....*k از Shit استفاده كرد و اينجوري اين كلمه تبديل ميشه به : WTS .



RE: اصطلاح و ضرب المثلهای انگلیسی - usa.lover - 2009-08-11

Get off someone's back

معني: دست از سر کسي برداشتن

[عکس: 3da8be3526.jpg]

- Hey, John. I'm bored. Come on, let's go out and do something.
- Sorry, I'm right in the middle of studying for a physics exam. I won't be able to make it tonight.
- You've been studying for a long time. Why don't you take a break?
- Get off my back! I can't go anywhere!
- OK, I'll stop bothering you only if you promise to let me know the minute you're finished.

- هي، جان. من خسته شدم. بيا بريم بيرون يه کاري بکنيم.
- متأسفم، الآن دارم خودم رو براي يک امتحان فيزيک آماده مي‌کنم. امشب نمي‌تونم بيام.
- تو خيلي وقته که داري درس مي‌خوني. چرا يک کم استراحت نمي‌کني؟
- دست از سرم بردار! من هچ جا نمي‌تونم بيام!
- باشه، ديگه اذيتت نمي‌کنم فقط به اين شرط که قول بدي هر موقع کارت تموم شد بهم بگي.



RE: اصطلاح و ضرب المثلهای انگلیسی - laili - 2009-08-11

سرت را بدزد=Duck your head

از او دل پری دارم=I am bitter about him

مار گزیده از ریسمان سیاه سفید میترسه=Once bitter twice shy

سر به سرم نذار=Dont pull my leg

پکرم=I feel blue

حاشیه نرو (صغری کبری نچین)=Dont beat about the bush



RE: اصطلاح و ضرب المثلهای انگلیسی - saeedhei - 2009-08-11

با سلام

[عکس: attachment.php?aid=298]

موفق و سربلند باشید .



RE: اصطلاح و ضرب المثلهای انگلیسی - usa.lover - 2009-08-13

Once in a blue moon

معني: گهگاه، به ندرت

[عکس: 36c53c3169.jpg]


- Once in a blue moon my wife and I eat at a very expensive restaurant.

- گهگاه من و همسرم در یک رستوران بسیار گرانقیمت غذا می‌خوریم.

- Snow falls on the city of San Diego once in a blue moon.

- به ندرت در شهر سان دیگو برف می‌بارد.



RE: اصطلاح و ضرب المثلهای انگلیسی - pegah - 2009-08-13

saeedhei نوشته: با سلام

[عکس: attachment.php?aid=297]

موفق وسربلند باشید .


over joyed



RE: اصطلاح و ضرب المثلهای انگلیسی - usa.lover - 2009-08-13

Good appetite
نوش جان.


It has been bette days
دیگه از رونق افتاده.


Don't show off
پز نده.

I don't care
به من چه - من که اهمیت نمی دهم.


I don't fancy it
باب طعمم نیست.


Am I disturbing you?
آیا مزاحمتان هستم؟


She burst into tears
بغضش ترکید.


It made my blood run cold
منو زهره ترک کرد.


I don't belive my eyes
باورم نمیشه.


He's fair and square
اون بی شیله پیله هست.


Leave it to me
خیالت راحت باشه ، آن را به عهده من بگذار.


You can keep it
مال خودتون - پیش خودتان باشد.


Good luck