کاملاً با نظرات دوست عزیزمان آرش موافقم .
به نظر من باید این تغییر بزرگ در زندگی را حساب شده و بدون ریسک انجام داد . یکی رو میشناسم که همه پل های پشت سر خودشو خراب کرده و اومده اینجا و صبح تا شب کارش لعنت فرستادن به آمریکا و هرچی آمریکایی هستش . در حالی که ممکنه اگه اون فرد پل های پشت سرش رو خراب نکرده بود و راه برگشت رو داشت ، برمی گشت و به چشم خودش می دید که اونجایی که قبلاً زندگی میکرده حلوا پخش نمی کنن و وضعیت کلی خرابتر از قبل شده ، قدر اینجا رو بهتر می دونست !
به نظر من باید این تغییر بزرگ در زندگی را حساب شده و بدون ریسک انجام داد . یکی رو میشناسم که همه پل های پشت سر خودشو خراب کرده و اومده اینجا و صبح تا شب کارش لعنت فرستادن به آمریکا و هرچی آمریکایی هستش . در حالی که ممکنه اگه اون فرد پل های پشت سرش رو خراب نکرده بود و راه برگشت رو داشت ، برمی گشت و به چشم خودش می دید که اونجایی که قبلاً زندگی میکرده حلوا پخش نمی کنن و وضعیت کلی خرابتر از قبل شده ، قدر اینجا رو بهتر می دونست !
مهاجرت و زندگی در غربت برای انسان ، مانند فردی است که در جاده های وطن خود رانندگی می کرده و حال او را به اقیانوس انداخته اند ! باید اتومبیل خود را تبدیل به قایق کند تا نجات یابد...