2011-05-21 ساعت 04:02
چند روز پیش با همکاران و دوستان سابقم صحبت می کردم. از احوال سایر دوستان پرسیدم گفتند که اینجا همه احوال شما رو می پرسند و شما رو غیابی حســــابی تحویل می گیرند. جواب دادم که "آن تصویری که پیشینیان از آمریکا برای ما کشیده اند در موارد زیادی با واقعیت منطبق هست و در مواردی هم نیست. اما مشکلات بسیار زیادی اینجا وجود داره که تابحال کسی درباره اش چیزی نگفته". و کمی از مشکلاتی که اینجا با آن مواجه هستم را شرح دادم. با اینحال دوستان من بعد از حرف من بلافاصله گفتند که: "این هم یک جور قمپز در کردن است"
تازه با این حساب که به آنها گفته بودم موقتی می روم آمریکا.
پس کلاس دارد بد فرم!
اما من از آن گریزانم! نه از گرین کارت و نه از احترامی که برایم به ارمغان آورده! نه! (چرا انکار کنم!) بلکه از تغییر رفتار ناخودآگاه دوستان و نزدیکانم گریزانم!
قبلا این تاپیک رو می خوندم با خودم فکر می کردم وقتی گرین کارت رو دریافت کنم احتمالا باید لحظه خاصی باشه! اما وقتی گرین کارت رو دریافت کردم، اونقدر درگیر مشکلات اولیه بودم که اصلا یادم رفته بود گرین کارت کلاس هم دارد!!!! اصلا گرین کارت یک هفته پیش دوستانم بود و من فرصت نداشتم بروم و آنها را بگیرم.
اما این کلاس فقط مربوط به ایران نیست!! چند روز پیش رفتم یک مغازه که فهمیدم یک سوریه ای صاحب آن است. اولش که به زحمت جوابم رو می داد. بعد که گفتم از ایران آمدم بیشتر هم صحبت شدیم و وقتی گفتم که برنده قرعه کشی گرین کارت شدم دیگه ول کن ما نبود. تقریبا به اندازه یک نیم فصل لاتری در مهاجرسرا ازم سوال پرسید! (کم کم داشت سوال تکراری هم می پرسید و داشتم می رفتم که بهش اخطار و محرومیت بدهم) کلی هم طرفدار اون هایی بود که ما ازشون فراری هستیم! بعد هم کلی به آمریکا فحش می داد اما به جد دنبال این بود که برادرش رو بیاره اینجا!!!!
خلاصه سلیمان، صاحب مغازه، ول کن ما نبود! اسم و آدرس و چیکار می کنی و شغلت چیه و ماشینت چیه و ....آخرش هم یک چیزی از مغازه اش به من رایگان داد!
تازه با این حساب که به آنها گفته بودم موقتی می روم آمریکا.
پس کلاس دارد بد فرم!
اما من از آن گریزانم! نه از گرین کارت و نه از احترامی که برایم به ارمغان آورده! نه! (چرا انکار کنم!) بلکه از تغییر رفتار ناخودآگاه دوستان و نزدیکانم گریزانم!
قبلا این تاپیک رو می خوندم با خودم فکر می کردم وقتی گرین کارت رو دریافت کنم احتمالا باید لحظه خاصی باشه! اما وقتی گرین کارت رو دریافت کردم، اونقدر درگیر مشکلات اولیه بودم که اصلا یادم رفته بود گرین کارت کلاس هم دارد!!!! اصلا گرین کارت یک هفته پیش دوستانم بود و من فرصت نداشتم بروم و آنها را بگیرم.
اما این کلاس فقط مربوط به ایران نیست!! چند روز پیش رفتم یک مغازه که فهمیدم یک سوریه ای صاحب آن است. اولش که به زحمت جوابم رو می داد. بعد که گفتم از ایران آمدم بیشتر هم صحبت شدیم و وقتی گفتم که برنده قرعه کشی گرین کارت شدم دیگه ول کن ما نبود. تقریبا به اندازه یک نیم فصل لاتری در مهاجرسرا ازم سوال پرسید! (کم کم داشت سوال تکراری هم می پرسید و داشتم می رفتم که بهش اخطار و محرومیت بدهم) کلی هم طرفدار اون هایی بود که ما ازشون فراری هستیم! بعد هم کلی به آمریکا فحش می داد اما به جد دنبال این بود که برادرش رو بیاره اینجا!!!!
خلاصه سلیمان، صاحب مغازه، ول کن ما نبود! اسم و آدرس و چیکار می کنی و شغلت چیه و ماشینت چیه و ....آخرش هم یک چیزی از مغازه اش به من رایگان داد!