کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
سفرنامه پدیا!
سلام دوستان!
قبل از شروع سفرنامه باید بگم که هر مصاحبه و سفری به نظر من شرایط ویژ ه خود رو داره و هیچ موردی صددرصد نیست و شما نمی توانید در مورد خودتان نیز به طور کامل انتظار وقوع وقایع قبلی را داشته باشید.و اما اندر حکایت سفر ما به آنکارا:
از زمانی که نامه دوم به در خونه رسید تا زمان مصاحبه ما فقط 21 روز وقت داشتیم و این در حالی بود که ما حتی پاسپورتامونم نگرفته بودیم .خلاصه به هر زحمتی بود مدارک رو ترجمه کردیم و برابر اصل شد و پاسپورت گرفتیم و 12 روز مونده به مصاحبه با پست TNT به سفارت تو آنکارا فرستادم.بلیط رو هم طبق سفارش یکی از دوستان توی سایت از آژانس جزیره بهشت خریدم که پرواز تورکیش با اقامت 6 روزه در هتل ددمان بود .اما وقتی به سایت دکتر اونگان سر زدم دیدم که نوشته مطب بعلت تعطیلات عید فطر تا دوشنبه 6 اکتبر تعطیل است ، من سریع به آژانس زنگ زدم که پرواز منو عقب بندازید که گفت من بلیط رو ok کردم و باید نفری 50 تومن به تورکیش جریمه بدید(راست یا دروغ خدا عالمه )به مطب دکتر هم که تلفن زدم گفت یکشنبه ساعت 10 اینجا باش.خلاصه ما بجای چهارشنبه یکشنبه 3 صبح از فرودگاه امام خمینی راه افتادیم. هواپیما و کادر پرواز نسبتا خوب بود و حدود ساعت 6 وارد دیار آتاتورک شدیم .در فرودگاه ترانسفر ما که آقای پناهی بود دنبال ما آمده بود و ما رو با بقیه مسافرهاش با یک اتوبوس به هتل ددمان رسوند و برامون اتاق گرفت .بعد از یه خواب کوتاه و صبحانه مفصل هتل با زهره بیرون رفتیم تا موقعیت مکانی سفارت و مطب دکتر تا هتل رو بسنجیم.از هتل ددمان تا سفارت حدود 10-15 دقیقه و تا مطب دکتر حدود 20 دقیقه پیاده فاصله بود( من هم مثل خیلی از دوستان از نقشه آکارا موجود در سایت نهایت استفاده رو بردم.)روز یکشنبه که خبری نبود و همه مغازه ها تعطیل و شهر خلوت بود.فردا صبح ساعت 9.5 وارد مطب دکتر اونگان شدیم که با خیل عظیم هموطنان ایرانی روبرو شدیم .آخه بعد از یه تعطیلات 10 روزه اولین روز کاری شروع شده بود.من رفتم و پاسپورتها رو دادم به منشی که گذاشت تو نوبت و گفت منتظر باشید.منشی ها دو تا خانم بودند که یکی چاق و بداخلاق و همه کاره اونجا بود که خداییش خوب کار راه می انداخت و انگلیسی هم بلد بود و اون یکی لاغر و دستیارش بود و از نظر انگلیسی هم تعطیل بود.نوبت به ما که رسید فرمها رو امضا کردیم و گفت که برید آزمایش خون و عکس قفسه سینه رو بگیرید و دوباره برگردید اینجا. و وقتی پرسیدم که کجاست به فارسی گفت "طبقه سوم"رفتیم لابراتوار که اونجا هم شلوغ بود و اول 170 دلار تقدیم کردیم و بعد بقیه کارها انجام شد.دوباره برگشتیم مطب منشی گفت که کی مصاحبه داری گفتم فردا گفت ساعت 2 بیا و بشین تا نوبتت بشه .ساعت 2 برگشتیم و یکساعتی نشتیم تا نوبت ما شد و من پیش خانم اونگان و زهره پیش آقای اونگان رفت و بعد از معاینه و همون سوالات معروف با جواب "نه"من یک واکسن 60 دلاری آبله مرغون که به همه می زدند نوش جان کردم و آمدم بیرون وقتی که زهره هم اومد در کمال تعجب دیدم که به او واکسن نزده .یک 60 دلار واکسن و دو تا 70 دلار ویزیت سر جمع 200 تا به منشی دادم و گفت که ساعت 6 بیا جوابو بگیر.ما رفتیم هتل و ساعت 6 برگشتیم و جوابو تو پاکت دربسته داد به من و گفت که عکسها رو با خودت ببر آمریکا و لازم نیست ببری سفارت.(با خنده ملیح )
فردا صبح بعد از صرف صبحانه ساعت 10.5 جلوی سفارت رسیدیم که حتی یک نفر هم جلوی در نبود.به نگهبان گفتم که ساعت 11 مصاحبه دارم بدون اینکه نامه kcc رو بخواد پاسپورتها رو گرفت و رفت با لیست چک کرد و در رو باز کرد رفتیم داخل .بعد از بازرسی مختصر یک خانم که ایرانی بود اومد و گفت که نفری دو تا عکس و مدارک پزشکی رو بدید .که ما هم تحویل دادیم در نهایت تعجب من گفت که عکس زهره مشکل داره و نصف یکی از گوشهاش زیر مو مخفی شده و دستگاه نمی تونه بخونه.از هونجا اعصاب ما به هم ریخت و استرس کمی که داشتیم بیشتر شد.خانم گفت که برید بیرون سفارت عکس بگیرید و برگردید.
ما به سرعت رفتیم و یکی دو تا کوچه پایین تر یه عکاسی بود که 10 لیر دادیم و عکس زهره رو گرفتیم که 5 دقیقه ای تحویل ما داد و ما بدوبدو برگشتیم سفارت و نگهبان که قیافه ما هنوز یادش بود در رو بدون هیچ سوالی باز کرد و ما رفتیم داخل .دوباره همون خانم ایرانی اومد و عکسها رو گرفت و گفت مصاحبه فارسی می خواین یا انگلیسی که گفتیم فارسی و یک شماره داد و ما رو فرستاد داخل سالن اصلی که دوستان قبلا تعریف اونو دادند.حدود ربع ساعتی که نشستیم شماره ما افتاد روی سر باجه وسطی و رفتیم جلوی باجه و یک خانم آمریکایی که فارسی هم بلد بود گفت که مدارکو از زیر بدید.من هم اصل شناسنامه ،سند ازدواج و مدرک تحصیلی خودمو دادم.بعد به فارسی گفت گه کپی ها و ترجمه ها هم بدبد.من چند لحظه مات و مبهوت بهش نگاه کردم و بعد گفتم "Yes?" از اینجا به بعد گفتگوی ما رفت روی کانال انگلیسی و سوالشو تکرار کرد و من گفتم که مدارکو پست کردم.گفت کی و با چه پستی فرستادی؟من هم که خوشبختانه رسید پست TNT همرام بود نشونش دادم و اون گفت که اشکال نداره شما فردا صبح بیاین و روی یک کارت تاریخ و ساعت نوشت داد دستم.خوشبختانه پرواز من فردا شب بود و مشکلی از بابت فردا صبح اومدن نداشتم ولی این ماجرا بدجوری ما رو ترسوند و اعصابمونو به هم ریخت .اینو بهتون بگم که اونقدرا که فکر می کنید مقررات خشک تو سفارت برقرار نیست و تا حد زیادی انعطاف پذیری دارند بالاخره اونا که از کره دیگه ای به زمین نیومدند!
خلاصه ما برگشتیم هتل و من تو سایت TNT چک کردم دیدم زده که بسته ارسالی deliver شده و یکم خیالم راحت شد.ما تا شب به گشت و گذار و خرید پرداختیم و فردا صبح پیش بسوی سفارت برای تعیین آینده زندگیمون قدم زنان رفتیم .اینبار درب سفارت یکم شلوغ بود من رفتم جلو و کارت نوبت رو به نگهبان نشون دادم و پاسپورتها رو گرفت و رفت چک کرد و بعد از چند دقیقه ما رو فرستاد داخل و همون مراحل قبلی .اینبار که شماره ما افتاد رفتیم جلوی باجه که یه خانمی بود که فارسی بلد نبود که اصل مدارک رو گرفت و گذاشت لای پرونده و 1550 دلار پول گرفت .بعد گفت که فرم I-134 گفتم هنوز آماده نشده .گفت بشینید تا دوباره شمارتون بیفته .کنسولهایی که فارسی مصاحبه می کردند دو نفر بودند یه آقای چشم بادمی و یک خانم میانسال با قیافه 100% امریکایی.قبل از اینکه شمارمون بیفته با زهره هی بحث می کردیم که با کدوم بیفتیم بهتره؟بالاخره نوبت ما شد و با خانم کنسول مصاحبه آغازشد.اول انگشت نگاری رو انجام داد.بعد به من گفت اسم شما و بعد به زهره گفت اسم شما .بعد از من پرسید که شما از کجا مدرک گرفتید گفتم دانشگاه صنعتی اصفهان که گفت من شنیدم که اصفهان هست شهر قدیمی و قشنگ بعد پرسید که آیا فامیل نزدیک توی امریکا دارید که گفتم خیر.پرسید که برای چی می خوای بری امریکا ؟گفتم برای ساختن یک زندگی بهتر با آزادی بیشتر .گفت می دونی که سخته ؟ گفتم من زندگی بهتر رو توی راحتی نمی دونم .بعد گفت که خوب شما می تونی مدارک بانکی و finance نشون بدی که توانایی مالی داری ؟گفتم بله و الان همراهم نیست .به جان خودم بعد گفت که حالا هرچی هم داشته باشی من قبول می کنم ولی من حتی یه پرینت ساده بانکی هم نبرده بودم(خواهشن تو دلتون فحش ندید)بعد اون خانم مهربان و بزرگوار گفت که اشکال نداره من یک برگه برای چک امنیتی به شما میدم و وقتی اسمتون تو سایت زده شد با مدارک بانکی تون بیاین تا ویزا براتون صادر بشه .و گفت که خیلی متاسفم ممکنه تا 4 ماه طول بکشه ، آقا من که از خوشحالی تو پوست خودم نمی گنجیدم گفتم که اصلا اشکال نداره و خیلی تشکر کردم و خداحافظی کردیم و اومدیم بیرون .بقیه ماجرا تا برگشتن به ایران هم چیز جالبی نداره .فقط بهتون می گم که به خدا توکل کنید و نترسید و از همه مهمتر با امریکاییها رو راست و صادق باشد.من هم تا زمان جواب اف بی آی چک مدارک بانکی و سند خونه رو آماده می کنم تا به امید خدا برای ویزا مشکل دیگه ای نداشته باشیم .
به امید موفقیت بقیه دوستان و تشکر از مهاجرسرا که از هر لیدری برای ما مفیدتر بود.
پاسخ
تشکر کنندگان: khatere_art ، saied-k ، Ramkal ، smith ، Tomas ، saeeds61 ، admiral.arash ، msar ، kpks


پیام‌های این موضوع
سفرنامه پدیا! - توسط payam_prz - 2009-05-23 ساعت 14:14
RE: سفرنامه پدیا! - توسط payam_prz - 2009-05-23 ساعت 14:15
RE: سفرنامه پدیا! - توسط payam_prz - 2009-05-23 ساعت 14:15
RE: سفرنامه پدیا! - توسط payam_prz - 2009-05-23 ساعت 14:16
RE: سفرنامه پدیا! - توسط payam_prz - 2009-05-23 ساعت 14:17
RE: سفرنامه پدیا! - توسط payam_prz - 2009-05-23 ساعت 14:17
RE: سفرنامه پدیا! - توسط payam_prz - 2009-05-23 ساعت 14:17
RE: سفرنامه پدیا! - توسط payam_prz - 2009-05-23 ساعت 14:18
RE: سفرنامه پدیا! - توسط payam_prz - 2009-05-23 ساعت 14:19
RE: سفرنامه پدیا! - توسط payam_prz - 2009-05-23 ساعت 14:20
RE: سفرنامه پدیا! - توسط payam_prz - 2009-05-23 ساعت 14:22
RE: سفرنامه پدیا! - توسط payam_prz - 2009-05-23 ساعت 14:23
RE: سفرنامه پدیا! - توسط payam_prz - 2009-05-23 ساعت 16:01
RE: سفرنامه پدیا! - توسط payam_prz - 2009-05-30 ساعت 13:58
RE: سفرنامه پدیا! - توسط payam_prz - 2009-05-30 ساعت 14:00
RE: سفرنامه پدیا! - توسط payam_prz - 2009-07-15 ساعت 01:30
RE: سفرنامه پدیا! - توسط farzad parsa - 2013-01-06 ساعت 03:03



کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان