2011-07-03 ساعت 00:46
(آخرین تغییر در ارسال: 2011-07-03 ساعت 00:52 توسط behrooz_gh.)
با عرض پوزش مجدد از شما عزیزان، حقیقتا حال و روز شما رو درک می کنم، چون منم مثل شما منتظرم، تنها قصدم از این گفتار اینه، زندگی یعنی "همین لحظه" که دارم این متن رو تایپ می کنم. بقول شاعر:
این قافله عمر عجب میگذرد، دریاب دمی که با طرب میگذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری، پیش آر پیاله را که شب میگذرد
دم را باید غنیمت شمرد، زندگی همین لحظه است و در حال باید زیست و خوش بود و درنهایت همه چیز در همین دورهای است که در آن زندگی میکنید. همین دوری هاست که زندگی رو شیرین میکنه، همین دوریست که در آن از غم فراق یار هزاران ایمیل عاشقانه رد و بدل میشه، و چه تصاویر زیبایی در خاطره ما زنده شده و در آن جاودانه میگردند. مطمئنا این هم شیرینی خودش را داره، هیچ وقت فراموش نمیکنم که در زمان خدمت سربازی هر روز که می گذشت یک برگ از تقویم رو پاره میکردم، و روزشماری ادامه داشت. آنقدر که قسم خوردم اگه خدمتم تموم شه اگه کلاهم هم اینجا افتاد برنگردم، کار تا آنجا پیش رفت که 2 سال بعد از اتمام خدمت برای گرفتن کارت برگشتم. و تا به امروز هر روز یاد اون روزها رو گرامی داشته، و شبها کودکانم تا خاطره ای از اون روزها رو براشون تعریف نمی کردم خوابشون نمی برد. ببخشید این از مشکلات پیریست که آدم رو پر چونه میکنه، برای همتون از صمیم قلب آرزو می کنم بزودی کلیر شده و به خانواده ملحق شوید. مخصوصا شما sicegirl و piboo عزیز
این قافله عمر عجب میگذرد، دریاب دمی که با طرب میگذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری، پیش آر پیاله را که شب میگذرد
دم را باید غنیمت شمرد، زندگی همین لحظه است و در حال باید زیست و خوش بود و درنهایت همه چیز در همین دورهای است که در آن زندگی میکنید. همین دوری هاست که زندگی رو شیرین میکنه، همین دوریست که در آن از غم فراق یار هزاران ایمیل عاشقانه رد و بدل میشه، و چه تصاویر زیبایی در خاطره ما زنده شده و در آن جاودانه میگردند. مطمئنا این هم شیرینی خودش را داره، هیچ وقت فراموش نمیکنم که در زمان خدمت سربازی هر روز که می گذشت یک برگ از تقویم رو پاره میکردم، و روزشماری ادامه داشت. آنقدر که قسم خوردم اگه خدمتم تموم شه اگه کلاهم هم اینجا افتاد برنگردم، کار تا آنجا پیش رفت که 2 سال بعد از اتمام خدمت برای گرفتن کارت برگشتم. و تا به امروز هر روز یاد اون روزها رو گرامی داشته، و شبها کودکانم تا خاطره ای از اون روزها رو براشون تعریف نمی کردم خوابشون نمی برد. ببخشید این از مشکلات پیریست که آدم رو پر چونه میکنه، برای همتون از صمیم قلب آرزو می کنم بزودی کلیر شده و به خانواده ملحق شوید. مخصوصا شما sicegirl و piboo عزیز