کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
سوتی های کاربران در خارج از ایران
(2011-09-14 ساعت 18:36)sarah_xzx نوشته:  اونم همچین انگار که یارو فروشنده زبون مارو بلده ب همون لهجه فارسی - بوشهری میگفت نه عااااامووووووووو ..اینا خیلی گروننن ...ارزونتر بدین که ما بتونیم بخریم ...یا اینکه به فارسی ازشون تشکر می کرد



ببخشید ک کارهای ما به جذابی سوتی های شما نبود ولی خداییش تو همون لجظه خودمون رو خیلی خندونده....

اختیار دارین. من که از خنده روده بر شدم. به خصوص این تیکه" نه عااااموووو... گرونن" منو یاد وقتی انداخت که برادر کوچیکه یکی از دوستان که همشهری شما هم هست از دبی اومد اینجا تا با من بریم دنبال کارهای مجوزی که میخواستند از وزارت صنایع برای یه تولیدی بگیرند. خانم کارشناس ایراد گرفت که این رقمی که شما برای سرمایه مورد نیاز و خرید دستگاه نوشتید خیلی زیاده و میخواست ادامه بده که مثلا از این دستگاه تولید داخل هم هست که این رفیق ما پرید وسط حرفش که: "دزگاه(دستگاه) گرونن" اگر برای طرفهای دیر باشید حتما میشناسینشون.Cool

یه بار با بابام رفته بودیم سنگاپور. من بار اولم بود که با بابام خارج میرفتم. هرجا هرچیزی که میخریدیم میگذاشتند تو یه کیسه پلاستیکی خوشگل تحویلمون میدادند. بابام میگفت" بند شو (آویزون یارو بشو) یه کیسه دیگه بگیر"
میگفتم پدر من میخوایم چیکار. میگفت همین که گفتم، بند شو یکی دیگه بگیر. منهم میگفتم طرف هم مخالفتی نمیکرد. تا رفتیم براش از کلارکز کفش بخریم. فروشنده که ظاهرا صاحب مغازه هم به نظر میرسید یه پیر مرد همسن بابام بود.
کلی با زبون بی زبونی با بابام عیاق شده بود. بابام هم ول کن نبود باید همه مدلهارو پاش میکرد تا انتخاب بکنه. پیر مرد بینوا هم که خستگی تو چشماش موج میزد دست اخر یه مدل آورد و اندر فواید اون مدل داد سخن داد و اینکه این مدل هم مثل خودم و خودت ریگ کف جو هستش و همیشه فروش خودشو داره و از این حرفها تا بابای من راضی شد اونو بخره. بعد از کلی چونه زدن سر قیمت وقتی همه چیز داشت به خوبی و خوشی تموم میشد، چشم بابام به پاشنه کش استیل و خوشگل پیرمرد کفش فروش افتاد.آقا چشمتون روز بد نبینه، تا حالا میگفت " بند شو یه پلاستیک دیگه از یارو بگیر"
ایندفعه گیر داد " این پاشنه کش یارو چیز خوبیه ها! بهش بگو بده به ما" منهم در حال التماس کردن که: "پدر من پاشنه کش میخوایم چیکار؟ خونه چند تا داریم. تازه این اسباب کار این زبون بسته است" که دیدم پیر مرد بی نوا خودش دو دستی پاشنه کشو تقدیم کرد. از نگاهش معلوم بود که میگه: " تو رو خدا برید دیگه"
بعد که اومدیم بیرون بابام گفت: " خودمونیم تو هم زبون بلد نیستیا! آخرش هم خودم ازش گرفتم"SadSad
حالا ایندفعه شما ببخشید اگر خنده دار نبود. ولی این اصطلاح : بند شدن تو دهن من موند.
2012AS58XXX
آنکارا
مصاحبه:June 13 - برگه آبی
کلیرنس:Sep. 25
ورود به امریکا: 15 نوامبر. ویرجینیا
سوشیال: 8 روز بعد- ویرجینیا
گرین کارت:12 روز بعد ایندیانا !
پاسخ


پیام‌های این موضوع
RE: اولین سوتی! - توسط ChairMan - 2010-01-28 ساعت 00:41
RE: اولین سوتی! - توسط rs232 - 2010-01-28 ساعت 03:38
RE: اولین سوتی! - توسط SamiraN - 2010-01-28 ساعت 10:22
RE: اولین سوتی! - توسط payam_prz - 2010-01-28 ساعت 10:55
RE: اولین سوتی! - توسط ChairMan - 2010-01-28 ساعت 18:00
RE: اولین سوتی! - توسط mohsen324 - 2010-01-28 ساعت 14:08
RE: اولین سوتی! - توسط یه مهاجر - 2010-01-28 ساعت 18:22
RE: اولین سوتی! - توسط Ali Sepehr - 2010-01-28 ساعت 18:39
RE: سوتی های کاربران در خارج از ایران - توسط amiry - 2011-10-30 ساعت 16:31



کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان