2012-05-24 ساعت 02:29
ارش جان خیلی دوست داشتم زودتر نوشته های شما رو میخوندم و میتونستم من هم نظر بدم تا الان 23 صفحه از نوشته های شما رو خوندم و باز شما و دوستان ببخشید که اگر دارم خارج از حوصله و تکراری حرف میزنم .ارش جان شما از اون دسته ادم هایی هستید که عنصر عشق و دوست داشتن انسان ها و زندگی درخمیر مایه وجودیتان به وفور یافت میشود با اینکه من ازدواج را نه تنها راه تکامل و پیشرفت نمیدانم و اصلا معتقدم که برخی از انسان ها هیچ وقت نباید ازدواج کنندولی برای زنان و مردانی از دسته شما که عشق دادن انها را راضی میکنند و انرزیشان را مضاعف میکندبسیار هم توصیه میکنم .به نظر من حیف است کلام و تفکر حامی و خوشفکری مردی یا زنی پشت دیگری نباشد و کسی که توانایی پرورش و تصمییم گیری برای همه امور یک فرزند را که از وجود خودش است را دارد ان را از خود دریغ کند من با ترس ها و بیم ها وامید ها و شادی های داشتن فرزند و زندگی زناشویی کاملا اشنا هستم ولی فکر میکنم تحمل ناکامیها و ناراحتیهای در یک رابطه خوب بودن بسیار راحتتر از تنهایی است .( که ایجاد رابطه خوب هم گاهی کار یکی دو سال نبوده و زمان میبرد .)
اون روزهایی که در زندگی ادمی افسرده میشه که خیلی هم عادیست و زیاد پیش میاد و اصلا روانشناس ها ان را به سرماخوردگی روانی تعبیر میکنند اگه شرایطی فراهم بشه و بتونی در یک کمک داوطلبانه به افرادی که حتی اونها را نمیشناسی شرکت کنی میبینی چقدر حالت بهتر میشه .پس چرا این تحمل سختی و مشقت را برای خودت و برای زندگی خودت انجام ندی تا برات ماندگار بشه و همه عمرت بهش ببالی و ازش لذت ببری.خلاصه اقا ارش تو حیفی که همسر نشی حیفه که بابا نشی عزیز دل خواهر.
اون روزهایی که در زندگی ادمی افسرده میشه که خیلی هم عادیست و زیاد پیش میاد و اصلا روانشناس ها ان را به سرماخوردگی روانی تعبیر میکنند اگه شرایطی فراهم بشه و بتونی در یک کمک داوطلبانه به افرادی که حتی اونها را نمیشناسی شرکت کنی میبینی چقدر حالت بهتر میشه .پس چرا این تحمل سختی و مشقت را برای خودت و برای زندگی خودت انجام ندی تا برات ماندگار بشه و همه عمرت بهش ببالی و ازش لذت ببری.خلاصه اقا ارش تو حیفی که همسر نشی حیفه که بابا نشی عزیز دل خواهر.
شنيده ام كه در بلاد كفر آدميان ديندارترند.