اولین سفر به آمریكا برای فعال سازی گرین کارت

[roghiyeh]

روزی یک فیل رو داخل یک اتاق تاریک قرار دادن و پنج نفر رو انتخاب کردن و داخل اتاق فرستادن و از اونا خواستن که شیء موجود در اتاق رو لمس کرده و توصیف کنند.بعد از اینکه این پنج نفر اومدن بیرون نظراتشون رو روی کاغذ نوشتن.
اولی: یک چیز پهن و گرم بود فکرکنم نوعی حیوان بود(گوش فیل رو لمس کرده بوده)
دومی:یک چیز لوله مانند و گرم بود فکر کنم نوعی حیوان بود(خرطوم)
سومی:یک چیز نازک و گرم بود فکر کنم نوعی حیوان بود(دم)
چهارمی:یک چیز مثل ستون بود ولی گرم بود فکر کنم نوعی حیوان بود(پا)
پنجمی:یک چیز بشکه مانند بود ولی گرم بود فکر کنم نوعی حیوان بود(شکم)
بعد همه نظرات همدیگه رو خوندند و متوجه شدند که در اینکه موجودی زنده در اون اتاق وجود داره اتفاق نظر هستش ولی این موجود چیه که همه اون خصوصیات رو داره.هر چی فکر کردن به نتیجه ای نرسیدن و حتی بعضی ها اونیکی رو به دروغگویی متهم کردن.مثلا اولی به پنجمی میگفت من مطمئنم که چه چیز پهن بود تو رو چه حسابی میگی که مثل بشکه بود.بعد از کلی بحث و جدل لامپ اتاق رو روشن کردن که ببینن کدومیکی راست میگه.وقتی همه اون پنج نفر فیل رو دیدن متوجه شدن که همشون راست میگفتن و چون فرصت زیادی نبوده هر کدوم فقط تونستن یک جای فیل رو لمس کنن.
بنظر من مهاجرت هم مثل همین مثال میمونه.هر کس نظر خودش رو بسته به شرایطی که درش هست میگه.جمع بندی و تصمیم گیری به عهده خواننده هستش.تو مثال بالا همه در نوعی حیوان بودن اون شیءاتفاق نظر داشتن و اون چیزی نیست جز اینکه آمریکا سرزمین فرصتها و آرزوهاست.چون این حرف یکی دونفر نیست و اکثرا همینو میگن.ولی موارد دیگه بستگی به شرایط داره و اگه بخوایم به شناخت قطعی برسیم نیاز به زمان و مطالعه زیادی هست.