2012-06-25 ساعت 11:48
دوستای خیلی خیلی عزیزم
من قبوووووووووول شدم! خیلی همه چیز راحت تر و ساده تر از اونی بود که فکرشو می کردم. ولی ناگفته نمونه که ضربان قلبم رو می تونستم روی شیشه آفیسر حس کنم. فقط یه کارت صورتی بهم داد و گفت هفته دیگه بیا بگیر. دیگه از هیجان نمی دونم پاسپورتم رو دادند بهم یا پیششون نگه داشتند چون تو مدارک من که نیست.
خلاصه که از تک تک شما ممنونم و برای همتون آرزوی موفقیت و خوشبختی دارم.
راستی (تبلیغ نباشه) ولی این خانم ملیکا کارشون عالیه، خیلی راضی هستم که به حرف علیرضا گوش کردم و با ایشون تماس گرفتم. وگرنه خدا می دونه که چجوری و با چه کسی باید می رفتم ابوظبی.
سوالی بود، در خدمتم!
من قبوووووووووول شدم! خیلی همه چیز راحت تر و ساده تر از اونی بود که فکرشو می کردم. ولی ناگفته نمونه که ضربان قلبم رو می تونستم روی شیشه آفیسر حس کنم. فقط یه کارت صورتی بهم داد و گفت هفته دیگه بیا بگیر. دیگه از هیجان نمی دونم پاسپورتم رو دادند بهم یا پیششون نگه داشتند چون تو مدارک من که نیست.
خلاصه که از تک تک شما ممنونم و برای همتون آرزوی موفقیت و خوشبختی دارم.
راستی (تبلیغ نباشه) ولی این خانم ملیکا کارشون عالیه، خیلی راضی هستم که به حرف علیرضا گوش کردم و با ایشون تماس گرفتم. وگرنه خدا می دونه که چجوری و با چه کسی باید می رفتم ابوظبی.
سوالی بود، در خدمتم!