2012-08-20 ساعت 03:25
نمی دونم کتاب ریشه ها Roots نوشته الکس هیلی رو دوستان مهاجرسرایی می شناسند یا خیر.
این کتاب که از جمله ۱۰۰ کتاب برتر تاریخ رمان نویسی شناخته شده داستان یک سیاه پوست به نام کونتا کینته است که در آفریقا به بردگی گرفته می شه و به آمریکا می برنش.
داستان فوق العاده زیبایی داره و تقریبا انسان رو با تاریخ آمریکا و روحیات مردمش خیلی آشنا می کنه. یکی از دلایل افزایش علاقه من هم برای مهاجرت به آمریکا هم خوندن این کتاب بود.
به همه دوستان خوندن این کتاب رو توصیه می کنم.
قشنگترین قسمت کتاب، اون بخشیه که زندگی کونتا رو در آفریقا شرح میده و در اونجا بنا به رسمی که باید خوند و لذت برد کونتا و همسن هایش در دوره جوانی مسئولیت رسیدگی به امور روستا رو به عهده می گیرند و ابتدای امر اینقدر این مسئولیتشونو جدی می گیرن که به هر گوشه روستا سر می کشن و به هر چیزی گیر میدن. بعد یه مدت که می گذره می فهمن که خیلی هم نباید مسئولیتشونو جدی بگیرن و سر هر چیز کوچیکی به همه گیر بدن و اوضاع در روستا عادی می شه. وسپس کونتا تصمیم می گیره که بره دنبال ماجراجویی.
تا اینکه یه روز می ره واسه برادر کوچکش چوب ببره تا طبل بسازه ولی گیر سفیدپوستهای برده فروش میافته.
الکس هیلی یک نویسنده حرفه ای نیست بلکه یک جورنالیسته ولی پس از شنیدن داستانهایی از جد آفریقاییش که از پدر و مادرش شنیده در این مورد تحقیق می کنه تا اینکه حقایق رو در مورد این جد در میاره و به زیبایی اونها رو در کتابش به نام ریشه ها بیان می کنه
این کتاب که از جمله ۱۰۰ کتاب برتر تاریخ رمان نویسی شناخته شده داستان یک سیاه پوست به نام کونتا کینته است که در آفریقا به بردگی گرفته می شه و به آمریکا می برنش.
داستان فوق العاده زیبایی داره و تقریبا انسان رو با تاریخ آمریکا و روحیات مردمش خیلی آشنا می کنه. یکی از دلایل افزایش علاقه من هم برای مهاجرت به آمریکا هم خوندن این کتاب بود.
به همه دوستان خوندن این کتاب رو توصیه می کنم.
قشنگترین قسمت کتاب، اون بخشیه که زندگی کونتا رو در آفریقا شرح میده و در اونجا بنا به رسمی که باید خوند و لذت برد کونتا و همسن هایش در دوره جوانی مسئولیت رسیدگی به امور روستا رو به عهده می گیرند و ابتدای امر اینقدر این مسئولیتشونو جدی می گیرن که به هر گوشه روستا سر می کشن و به هر چیزی گیر میدن. بعد یه مدت که می گذره می فهمن که خیلی هم نباید مسئولیتشونو جدی بگیرن و سر هر چیز کوچیکی به همه گیر بدن و اوضاع در روستا عادی می شه. وسپس کونتا تصمیم می گیره که بره دنبال ماجراجویی.
تا اینکه یه روز می ره واسه برادر کوچکش چوب ببره تا طبل بسازه ولی گیر سفیدپوستهای برده فروش میافته.
الکس هیلی یک نویسنده حرفه ای نیست بلکه یک جورنالیسته ولی پس از شنیدن داستانهایی از جد آفریقاییش که از پدر و مادرش شنیده در این مورد تحقیق می کنه تا اینکه حقایق رو در مورد این جد در میاره و به زیبایی اونها رو در کتابش به نام ریشه ها بیان می کنه
C.N:2103AS50xx People:4 Current:10th Jan2013 Interview:14th of March 2013 Administrative processing(3 people's Visa issued on 23th of July), Travel Literatureسفرنامه