2013-01-06 ساعت 19:32
چقدر خوشحالم كه يك جا باز شد درد و دل كنيم
بعضي وقتا همين نگفتن خيلي از دادن فاز منفي نجات ميده ، مخصوصل وقتي كه اگه هم گفتي ديگه طرف روبرو وقت سنجيدن جوانب امر رو نداشته باشه و يك روز در ميان شاد و پشيمانت نكنه و مخصوصا اگه اون دوستت هم داشته باشه و بدوني از نگرانيه كه داره اين چيزا رو ميگه ، نگراني خود ادم كم نيست چشم هاي نگران و ادبيات نگران ديگه هم سرش مياد باعث ميشه خودشم نااميد بشه يكي از نزديكانم كه خبر داره و تابستان توريستي رفته بودن امريكاة ، ضمن اينكه خوشحال از برنده شدن ما ولي چند وقت پيش داشت از بيكاري در امريكا ميگفت و اينكه مثلا در سانفرانسيسكو خيلي ها كارتن خوابند ، منو ميگي يهو شوكه شدم ، حالا اين كسيه كه من از خوش قلبي و كمكهاش همواره برخوردار بودم ، چه برسه به اينكه يك غريبه بياد دم رفتن از اينا به ادم بگه.. نه ميتونستم در برابرش جبهه بگيرم و نه ميتونستم تائئدش كنم ، اون حرف ميزد منم با چشمهاي كاملا باز و تا اندازه ابي گشاد با مقدار زيادي ادرنالين در خونم فقط نگاه ميكردم ....مي دنم كه خيلي راه سختي در پيش دارم ميدونم كه ممكنه دوام نبارم اما بايد مبارزه كرد و فاز منفي از اول رو اصلا نميتونم بپذيرم
بعضي وقتا همين نگفتن خيلي از دادن فاز منفي نجات ميده ، مخصوصل وقتي كه اگه هم گفتي ديگه طرف روبرو وقت سنجيدن جوانب امر رو نداشته باشه و يك روز در ميان شاد و پشيمانت نكنه و مخصوصا اگه اون دوستت هم داشته باشه و بدوني از نگرانيه كه داره اين چيزا رو ميگه ، نگراني خود ادم كم نيست چشم هاي نگران و ادبيات نگران ديگه هم سرش مياد باعث ميشه خودشم نااميد بشه يكي از نزديكانم كه خبر داره و تابستان توريستي رفته بودن امريكاة ، ضمن اينكه خوشحال از برنده شدن ما ولي چند وقت پيش داشت از بيكاري در امريكا ميگفت و اينكه مثلا در سانفرانسيسكو خيلي ها كارتن خوابند ، منو ميگي يهو شوكه شدم ، حالا اين كسيه كه من از خوش قلبي و كمكهاش همواره برخوردار بودم ، چه برسه به اينكه يك غريبه بياد دم رفتن از اينا به ادم بگه.. نه ميتونستم در برابرش جبهه بگيرم و نه ميتونستم تائئدش كنم ، اون حرف ميزد منم با چشمهاي كاملا باز و تا اندازه ابي گشاد با مقدار زيادي ادرنالين در خونم فقط نگاه ميكردم ....مي دنم كه خيلي راه سختي در پيش دارم ميدونم كه ممكنه دوام نبارم اما بايد مبارزه كرد و فاز منفي از اول رو اصلا نميتونم بپذيرم