(2009-12-17 ساعت 23:20)laili نوشته: 1-فرهنگ غلط همیشه نالان آنها
2- ناشکر بودن آنها
راه حل:
1-ندارد
2-ندارد
خيلي باحال گفتي ليلي.يكي از راه هاي تشخيص ايراني ها در غربت هم همينه.50 سال هم در يه كشور پيشرفته زندگي كنن باز اين خصلتها رو دارن به اضافه طلبكار بودن از همه دنيا و اينكه هميشه خودشون محق هستن و كل دنيا دارن حرف مفت ميزنن
(2009-12-18 ساعت 02:06)matrix نوشته: من فکر می کنم البته کما بیش آسمان همه جا ابی رنگه!! نه اینکه بگم ا.ی.ر.ا.ن گل و بلبل و زندگی راحته، ولی معتقدم این رضایت از زندگی کاملا به خود فرد بستگی داره، به ایده- طرز فکر- انتظارات - خواسته ها و رضایت از خود. حالا این آدم ناراضیه قصه ما اینجا باشه، اروپا باشه یا وسط خاک پاک آمر.یکا باشه بازم غر می زنه و ناله می کنه!!!
من شخصا سعی می کنم + نگر باشم و در حد امکان تلاشم رو بکنم که حداقل اگه به نتیجه نرسیدم دیگه دست کم سر خودم غر نزنم ، اینجوری می تونم همه تقصیر ها رو بندازم گردن زمین و زمان!!!
ولی واقعا یک لحظه به چیزی که باعث ناراحتی تون میشه این شکلی فکر کنید که این مساله 5 سال یا 10 سال یا 20 سال دیگه چقدر اهمیت داره !!؟؟؟ اونوقت راحت تر با مشکل کنار می آید
از زاويه اي كه من به اين صحبتت نگاه ميكنم با اين حرفت خيلي موافق نيستم ماتريكس جان.كلا با اين جمله يه رنگ بودن اسمون در همه جاي دنيا موافق نيستم والا تهران بوديم اسمون خاكستري بود و در طول سال 3 4 روز بيشتر هواي پاك نداشتيم و از اينكه امروز زنده ام بسي خرسندم...
بنظرم ادم بايد واقع بين باشه نه مثبت انديش يا خوش بين.چرا؟؟؟ چون مثبت انديشي تدريجا ادمو به سمت روياپردازي سوق ميده و خودتو متقاعد ميكني خب حالا كه من در جامعه خوبي زندگي نمي كنم اما بذار چشمم رو ببندم و تصور كنم كه در بهشتم تا كمتر حرص بخورم.
بيشتر افرادي كه مهاجرت مي كنن و تاب نابساماني هاي وطنشون رو ندارن افرادي هستن كه خوب و با دقت همه چيزو مي بينن و واقع بين هستن
بحث ناله هم چيزي جداي از اين بحثه چون اين يه فرهنگ نهادينه بين ما شده و بيشتر ما ايراني ها هر جا باشيم نالانيم حالا اگه جائي زندگي كنيم كه از اسمونش پول بباره و بادمون بزنن و هر روز يه مشت عسل هم تو حلقمون بكنن باز ايراد ميگيريم اااااااا اين عسلش درجه يك نبودا
در مورد بخش اخر صحبتت اين مسئله مربوط به بالا رفتن سن و تغيير و تعديل طرز فكرها و تمايلات.با بالا رفتن سن يه سري از مسايل براي ادم كم اهميت تر ميشه .مثلا يه دختر نوجوون شايد يه پسر بهش بگه چه دختر زشتي خيلي ناراحت شه و كلي هوار بزنه اما همين دختر وقتي يه زن 30 ساله شد كلي به اين طرز فكر 15 سال پيش خودش ميخنده.اين تغيير نگرشها شامل همه مشكلات نميشه مثلا اينجوري نيست كه امروز ضايع شدن حقوق فرديت در جامعه تو رو ناراحت كنه اما 20 سال ديگه برات مهم نباشه بگي اشكال نداره كه يه ادم رواني حقم رو ضايع كرد بعدم كلي فحش و ناسزا گفت و رفت