2013-06-22 ساعت 17:31
سلام دوستان.
تورو خدا خودتون رو زیاد درگیر سیس و آپدیت نکنین.همه ماها خودمون به اندازه کافی استرس داریم که فقط همین سیس کم بود توش.باورتون نمی شه،چک کردن این سیس گاهی وقتا بیشتر از اینکه کمکی به آدم بکنه باعت مسترس شدن آدم میشه.باور کنین خیلیا اصلا از سیس و میس خبری ندارن.حداقل این چند نفری رو که من روز تحویل پاسا و گرفتن اونا بودن به شخصه دیدم.باور بفرمایین دیر یا زود همه کلیر میشیم.من خودم به قول معروف یه سیس باز حرفه ای بودم.مال خودم رو که هیچ،مال بقیه رو هم مرتب چک می کردم.البته دونستن اینکه آدم کی آپدیت میشه کلی ذوق و شوق داره و حس خوبش وصف ناپذیره.اما داستان من و سیس به این شرح بود:
کیس همسر من تا روز کلیر شدنمون همچنان به حالت READY بود.جالبه که بعد از چند آپدیت متوالی در مورد کیس من، به رسم ابوظبی در روزهای بعد از مصاحبه،کیس همسر من یه بار هم 18 روز بعد از مصاحبه به تنهایی آپدیت شده بود.روز تحویل پاسا به کارمند سفارت،من مثل خنگا بهش گفتم ببخشین خانم کار ما تمامه ؟گفت از نظر من بله.چطور مگه ؟گفتم آخه وضعیت همسر من تو سیس به حالت READY مونده.
یه لحظه مکث کرد و به من خیره شد. راستشو بخواین من از حرفی که زده بودم مثل ...پشیمون شدم.لعنت بر دهانی که بی موقع باز شود.
گفت نمیدونم چی میگین و شماره بعدی رو اعلام کرد.تا رسیدن به هتل و تا روز بعد همش تو این فکر بودم که چرا این موضوع رو مطرح کردم.استرس من وقتی بیشتر شد که دیدم همسرم به تاریخ 17 جون به تنهایی آپدیت شد و من کاملا مطمئن شدم که حرف من یه کاری رو خراب کرده.استرس من صدبرابرتر شد وقتی دیدم روز 19 جون وضعیت همسر من از READY به administrative processing تغییر حالت داد.من دیگه کاملا به یقین رسیده بودم که با این کارم یه گند اساسی زدم.خودتون رو جای من بزارین بعد از یه هفته الافی تو دوبی با کار نصفه نیمه برگردم.دست بر قضا عصر همون روز در عین بی حوصلگی همسرم زنگ زد و خبر ایشو شدن هردومون رو داد.با این حال این استرس تا لحظه گرفتن ویزاها یه لحظه منو رها نکرد.یه هفته با فکر و استرس سیس واسه من گذشت.در صورتی که اگه مثل بقیه از سیس و ماجراهاش خبر نداشتم شاید راحت تر بودم.شاید هم نه.نمی دونم.کلا ما بچه های مهاجرسرا دیگه بعضی وقتا زیاد کنجکاوی به خرج میدیم که گاهی اوقات زیاد هم خوب نیست.
همه این قصه بافی هارو انجام دادم که بگم :
دوستان،عزیزان،سروران.........
به خدا باور کنین که همه کلیر میشیم.همه ویزارو می گیریم و همه میریم.پس مثبت باشین و در مصرف سیس هم تا حد امکان صرفه جویی کنین.تجزیه تحلیل سیس واسه هرکسی می تونه متفاوت باشه.پس خودتون رو درگیر آنالیز کردن شرایط خودتون با دیگری نکنین.
امیدوارم همتون هرچه سریعتر به هرچی می خواین برسین.
موفق باشین.
تورو خدا خودتون رو زیاد درگیر سیس و آپدیت نکنین.همه ماها خودمون به اندازه کافی استرس داریم که فقط همین سیس کم بود توش.باورتون نمی شه،چک کردن این سیس گاهی وقتا بیشتر از اینکه کمکی به آدم بکنه باعت مسترس شدن آدم میشه.باور کنین خیلیا اصلا از سیس و میس خبری ندارن.حداقل این چند نفری رو که من روز تحویل پاسا و گرفتن اونا بودن به شخصه دیدم.باور بفرمایین دیر یا زود همه کلیر میشیم.من خودم به قول معروف یه سیس باز حرفه ای بودم.مال خودم رو که هیچ،مال بقیه رو هم مرتب چک می کردم.البته دونستن اینکه آدم کی آپدیت میشه کلی ذوق و شوق داره و حس خوبش وصف ناپذیره.اما داستان من و سیس به این شرح بود:
کیس همسر من تا روز کلیر شدنمون همچنان به حالت READY بود.جالبه که بعد از چند آپدیت متوالی در مورد کیس من، به رسم ابوظبی در روزهای بعد از مصاحبه،کیس همسر من یه بار هم 18 روز بعد از مصاحبه به تنهایی آپدیت شده بود.روز تحویل پاسا به کارمند سفارت،من مثل خنگا بهش گفتم ببخشین خانم کار ما تمامه ؟گفت از نظر من بله.چطور مگه ؟گفتم آخه وضعیت همسر من تو سیس به حالت READY مونده.
یه لحظه مکث کرد و به من خیره شد. راستشو بخواین من از حرفی که زده بودم مثل ...پشیمون شدم.لعنت بر دهانی که بی موقع باز شود.
گفت نمیدونم چی میگین و شماره بعدی رو اعلام کرد.تا رسیدن به هتل و تا روز بعد همش تو این فکر بودم که چرا این موضوع رو مطرح کردم.استرس من وقتی بیشتر شد که دیدم همسرم به تاریخ 17 جون به تنهایی آپدیت شد و من کاملا مطمئن شدم که حرف من یه کاری رو خراب کرده.استرس من صدبرابرتر شد وقتی دیدم روز 19 جون وضعیت همسر من از READY به administrative processing تغییر حالت داد.من دیگه کاملا به یقین رسیده بودم که با این کارم یه گند اساسی زدم.خودتون رو جای من بزارین بعد از یه هفته الافی تو دوبی با کار نصفه نیمه برگردم.دست بر قضا عصر همون روز در عین بی حوصلگی همسرم زنگ زد و خبر ایشو شدن هردومون رو داد.با این حال این استرس تا لحظه گرفتن ویزاها یه لحظه منو رها نکرد.یه هفته با فکر و استرس سیس واسه من گذشت.در صورتی که اگه مثل بقیه از سیس و ماجراهاش خبر نداشتم شاید راحت تر بودم.شاید هم نه.نمی دونم.کلا ما بچه های مهاجرسرا دیگه بعضی وقتا زیاد کنجکاوی به خرج میدیم که گاهی اوقات زیاد هم خوب نیست.
همه این قصه بافی هارو انجام دادم که بگم :
دوستان،عزیزان،سروران.........
به خدا باور کنین که همه کلیر میشیم.همه ویزارو می گیریم و همه میریم.پس مثبت باشین و در مصرف سیس هم تا حد امکان صرفه جویی کنین.تجزیه تحلیل سیس واسه هرکسی می تونه متفاوت باشه.پس خودتون رو درگیر آنالیز کردن شرایط خودتون با دیگری نکنین.
امیدوارم همتون هرچه سریعتر به هرچی می خواین برسین.
موفق باشین.
لاتاری 2013