2013-07-23 ساعت 23:48
(آخرین تغییر در ارسال: 2013-07-24 ساعت 00:47 توسط negar_karimi6.)
(2013-07-23 ساعت 20:35)shatsi نوشته:(2013-07-23 ساعت 20:17)babak_1363 نوشته:(2013-07-23 ساعت 20:11)پدی نوشته: از دلائلی که باعث میشه که دوستان کمتر به اینجا سر بزنند اینه که هر3سفارت مدت طولانیه که کلیرنس درست وحسابی نداشته اند.پدی جان الان 3 هفته هست که سفارت ها رفتن تو کماء ، اما حس حال دو هفته با این هفته قابل قیاس نبود! من شاید اغراق نباشه اگه بگم که 12 ساعت هر روز اینجام، برای من محسوس بود! این صفحه ها که عقب میرن، حس خوبی ندارم...فقط حس و حال خودمو گفتم...شاید حس و حال بعضی از دوستان دیگه ام باشه..من به شخصه با نظر بابک عزیزم موافقم.....گل نهال عزیز و سایر دوستان من بعضاً در تاپیک های دیگه هم فعالیت میکنم حتی چند نوبت در 2014 هم مطلب گذاشتم و در تاپیک تخصصی هم فقط مطلب اختصاصی اون تاپیک رو عرض کردم ...اما در تاپیک کلیرنس همانطور که ماه ها پیش امیر مهاجر عزیز هم گفتند حال و هواش با تاپیک های دیگه فرق میکنه ، راستش اینجا شاید با همه حواشی و سوال و جوابهای تخصصی به 100 صفحه بیشتر احتیاج نداره ، اما خواسته یا ناخواسته اینجا تبدیل به مامن و کلبه آرامش این بچه ها شده ، اینجا وقتی کسی شعر میخونه بقیه هم باهاش میخونن، وقتی گریه میکنه بقیه هم گریه میکنن وقتی یکی برنده میشه چون تمام بچه ها منتظر فریاد شادی دوستانشون هستن با شادی اون باید فریاد بزنن و آدما هم میخوان جایی داد بزنن که دیده بشن و انرژی درونیشون به بقیه منتقل بشه تا با انرژی مضاعف بقیه به انتظارشون ادامه بدن، من حتی برای این بچه ها قسم نامه هم نوشتم و اینجا گذاشتم تا بعدها همه به یاد بیارن که با همدلی و صفا و صدق همه دروازه ها گشوده میشه ، اینجا فضای بوجود آمده به نظر من اون فضائی هست که همه به خاطر همچین فضاهایی اقدام به مهاجرت میکنیم، البته اینجا مدیر داره و بزرگتر و صلاح کار خویش خسروان دانند اما به نظر بنده بزاریم حساب کار این تاپیک با بقیه تاپیک ها فرق بکنه....بچه ها اگه جایی دلشون آروم نگیره نمیان...بچه ها اگه جایی برای فریاد نداشته باشن نمیان...بچه ها اگه دوستاشون منتظرشون نباشن نمیان...بچه ها ....آخ بچه ها......وای بچه ها.......
دوست عزیز اگراجازه بدید منم به عنوان عضوی ازاینجانظرموبدم البته فقط یه نظره اجباری درپذیرفتنش ندارم
ببینید دوست گلم شمافکرنمیکنید همون صبح بخیروظهربخیرو دنبال کردن صدتاجمله یکسان یه باراززبان حسن یه بارازحسین یعنی چه و به چه قیمتی
تموم میشد؟ به قیمت هدررفتن فرصتهای زندگیمون
نمیخوام بگم کاربیهوده ای بوده ولی واقعا اززندگی زدنوفقط به امورات کلیرپرداختن همانا , هدردادن وقتهای طلایی برای گرفتن سهممون ازدنیا هم
همانا شمامیدونید زمانیکه یه نفرساعتهاااااااااا پای سیستم میشینه تا تک تک مطالب بچه ها اونم گاهی تکراری روبخونه و به قول شماباغمو
شادیشون غمگین یاشادمان باشه چه هزینه ای برای روح و جسم و جان داره
من اصلا ادم بی احساسی نیستم اتفاقا به عکس اگروبلاگموبریدبخونید میفهمید که چقدرسرشارازاحساسم ولی 4 ماهه وبلاگمورهاکردم چرااااااااااااااا؟
چون خودمسئله مهاجرت ذهن ادمودرگیرمیکنه چه برسه بخوایدهمش پشت سیستم بشینید اونم برای چیزی که هیچ تاثیری درروندکارسفارت
نخواهدداشت فقط میتونه تسکینی برای دردانتظارباشه ولی این دوروزه که دیگه تب وتاب اینجاکمترشده بخداااااااااااابه کاروزندگیمون بیشترمیرسیم
ارامش همیشه دریکجامتمرکزنمیشه بایدگاهی ازبیرون بطورمتنوع اونودریافت کنی به قولی معروف همش اینجابودنودرجریان همه حرفهای همه
قرارگرفتن نون و اب نمیشه برای زندگی جدیدمون
شمافکرنمیکنید شایدواقعا کسانی که زندگیشون شده بودحضوردراینجاتوی این دوسه روزتونستن یه صفایی به روح و جسمشون بدند؟
البته درکنارهمه این حرفااااامممم تاثیراینجارومنکرنمیشم چراکه اگراینجاااانبودشایددرهمین مرحله کلیرنس شدن هم قرارنمیگیرفتیم و باناشی گری
بی غرضانه خودمون پشت پابه بختمون میزدیم و اینومدیون تلاش شبانه روزوحضوردائمی بچه هامیدونم ولی عزیزدل الان که دیگه اون تب وتاب مصاحبه
و غیره روکه نداریم و مشکل بدست مابازنمیشه که مبادااشتباهی درروندکارکنیم دیگه چرااااااااااا همه زندگیمون وقف اینجابشه بایدببینم سفارت قراره
چه کنه و مطمئنم ازته دلم مطمئنمممممممممم که اوناکارشونوخوب بلدند نیازبه حضوردائمی ماندارن که اونهاروازراه دورکنترل کنیم