2013-07-29 ساعت 12:09
(2013-07-29 ساعت 11:56)babaye yaas نوشته: ما یه روز تصمیم گرفتیم یه فرمی پر کنیم که شاید قبول شدیم و رفتیم آ.م.ر.ی.ک.ا
خدا هم یه نیم نگاهی به ثبت نام کننده ها کرد و همه ما که الان اینجا هستیم و انتخاب کرد .
ما که بهش نگفتیم من انتخاب بکن یا نه . من برای بار هفتم شرکت کرده بودم ، خوب اینبار منم رفتم زیر نظر خدا .
خوب خودش بردم کرده خودشم باید بقیه کارارو جور کنه ، من که نمیتونم تو کارش فضولی کنم ، خودش هم قبلا گفته هر کاری به موقه خودش اتفاق می افته .
خدا هم که امروز یه حرف بزنه فردا زیرش نمی زنه اینو همه میدونیم .
پس دوستان عزیز با اینکه صبر همه لبریز شده و ایوب زمان نام برازنده ماست ، یه کم دیگه دندون رو جگر تکه تکه شدمون بزاریم همه چیز با خیر و خوشی تموم میشه
(( اینار گفتم که اول به خودم دلداری بدم و بعد به همتون چون همه میدونیم تو دلامون چی میگذره ))
دوست عزیزرحم به چشمای خودتون نمیکنید یه رحمی به چشمای ماکنیدو درانتخاب رنگ قلمتون بیشترازاین چشمامونودرانتظاردیدن جمله ای بارنگ خوانانزارید به اندازه کافی سفارت چشمهارو به انتظارمیزاره شمالطف کنید ازانتظاردرشون بیاریدو درانتخاب رنگ قلمتون دقت کنید
ممنون
ازطرف انجمن نابینایان