کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
سفرنامه و تجربه مصاحبه در آنکارا
خُب بعد از گذشت قریب به 15 ماه از اعلام نتایج قرعه کشی سال 2013 نوبت به من رسید که به مصاحبه برم و به جرات میتونم بگم که از اعضای مهاجرسرا، آخرین فرد از اسامی دور اول بودم که به مصاحبه رفتم. البته بدون در نظر گرفتن مصاحبه های کیس های پایین که به دلایلی با تاخیر به مصاحبه میروند. هر چند، همه ی آنچه که دوستان باید در مورد آنکارا بدانند، به کررات و در پست های پیشین این تاپیک به طور مشروح توضیح داده شده و این ارسال من دردی را از کسی دوا نخواهد کرد، لیکن بنا به وظیفه و تعهدی که نسبت به این فروم عظیم دارم چند جمله ای مینویسم و امیدوارم که برای برخی از دوستان، حداقل در سال های آتی مورد استفاده قرار بگیره.

از اینجا شروع کنم که من برای بار 7 ام بود که به طور متوالی در قرعه کشی شرکت میکردم و سرانجام قرعه به نام من افتاد. به جرات میتونم بگم که کل برنامه زندگیمو عوض کرد. کم کم و با کمی گشت و گذار در اینترنت با سایت مهاجرسرا آشنا شدم و بعد از ارسال فرم ها، مطالب سایت را به طور مرتب بررسی میکردم و .... تا اینکه در ماه می 2013 شماره کیس من برای ماه جولای کارنت شد و بعد از دیدن نامه ی دوم متوجه شدم که در 30 جولای، یعنی آخرین روز ممکن برای کارنتی های جولای مصاحبه دارم! خُب اینم یکی از دلایلی که "مهاجر دقیقه 90" شده ام.

قریب به 3 سال هست که در ترکیه در حال تحصیل هستم. اواسط فروردین ماه به تهران رفتم برای سری اول واکسن ها. سری دوم را هم اواخر اردیبهشت ماه مراجعه کردم و منتظر مصاحبه شدم. کارت واکسنم را در عکس زیر میتونید ملاحظه کنید.

[عکس: attachment.php?aid=3165]

اگه دقت کنید، در مقابل واکسن varicella یا همون آبله مرغان یک مهر سیاه رنگ متعلق به جمهوری ترکیه را ملاحظه میکنید. چون اکثر دوستان بیان کرده بودن که دکتر اونگان به این واکسن و آنتی بادی ها حساسیت داره و این واکسن را تزریق میکنه، من پیش دستی کردم (مثلاً!) و حدود 35 روز مانده به مصاحبه با مراجعه به یک داروخانه در ترکیه اقدام به خرید و تزریق این واکسن به مبلغ 80 لیر ترک کردم. تزریق این واکسن را در مرکز بهداشت شهر محل اقامتم انجام دادم و بهشون توضیح دادم که این واکسن واسه چیه و چرا لازمش دارم و ... خلاصه قبول کردن که مهر اداره بهداشت با عبارت جمهوری ترکیه (همون T.C که در قسمت بالای مهر قابل رویت هست) را به کارت زرد من عنایت کنن. خلاصه کارت زرد واکسیناسیون من به شکلی که میبینین در اومد و منم خوشحال که بــــــــــــعله، اونگان رو پیچوندم! حیف از اون 80 لیره که دادمSad.

حدود 3 هفته مانده به مصاحبه با مراجعه به دادگستری شهر محل اقامتم، اقدام به تهیه گواهی عدم سوپیشینه نمودم که در عرض 5 دقیقه حاضر شد! گواهی مربوطه را در عکس زیر میتونین ملاحظه کنین.

[عکس: attachment.php?aid=3164]

دو هفته مانده به مصاحبه، مدارک درخواست شده را با PTT به آدرس سفارت ارسال کردم که هزینش 4 لیره شد. روزی که زمان مصاحبه تعیین شد، من اقدام به خرید بلیط هواپیما کردم. یعنی حدود دو ماه و نیم قبل از مصاحبه من بلیط خریدم به قیمت رفت و برگشت به ارزش 128 لیره که خیلی مناسب بود. روز 25 جولای پرواز داشتم به آنکارا و قرار بود که به خوابگاه دانشجویی برم ولی یکی از دوستان قدیمیم لطف کردن و اجازه دادن که چند شب در خونشون بمونم و به این ترتیب در هزینه های اقامتی من خیلی خیلی صرفه جویی شد و تونستم با حدود 100 لیره نزدیک به 1 هفته در آنکارا اقامت کنم ( که این 100 لیر هم هزینه ی خرید اقلام غذایی، بلیط اتوبوس و مترو و یکی دو قلم جنس دیگه شد). بعد از رسیدن و اسکان در آنکارا با "حامد"، ادمین صفحه فیض بوق مهاجرسرا که برای گرفتن ویزاهاشون اومده بود یه قرار ملاقات گذاشتیم و چند ساعتی را با هم مشغول قدم زدن بودیم. محل سفارت و مطب دکتر اونگان را قدم زنان ملاحظه کردیم و بعد از بازگشت به کیزیلای، شام مهمان حامد جان بودیم. جای دوستان خالی.

روز جمعه 26 جولای ساعت 9 صبح وقت دکتر داشتم و حوالی 9 رسیدم مطب دکتر و دیدم که از همه آخر رسیدم! مطب پر بود از ایرانی های عزیز که مدارک را تحویل داده بودن و منتظر بودن تا خانم منشی صداشون کنه. منم مدارکمو دادم و تو نوبت نشستم. حدود 20 دقیقه منتظر بودم که نوبت به من رسید. خانم منشی تا میخواست فارسی حرف بزنه گفتم من استانبولی بلدم و به این ترتیب با خیال راحت باقی مراحل را طی کردیم. افرادی که قبل از من مراجعه کرده بودند، همگی را به طبقه 5 و آزمایشگاه فرستاده بودن ولی من اول رفتم پیش دکتر. اونروز خانم دکتر خندان اونگان (Handan) تشریف داشتن و تا فهمید که استانبولی بلدم کلی با هم حرف زدیم و منم خوشحال که مخشو تیلیت کردم! رسیدیم به کارت واکسن و من بهش گفتم که ببین خانم جان، من این واکسن آبله مرغان رو تو همین مملکت خودتون تزریق کردم و اینم مهرش و ... با ذره بین به مهر و تاریخ نگاه کرد و پرسید کی زدی؟ منم گفتم 35 روز پیش! نشستم روی تخت و تست های بدن و کمر و گردن و .... انجام شد و آخر سر گفت که آبله مرغان باید دو بار تزریق بشه مثل ام ام آر! تا اومدم جواب بدم دیگه کار از کار گذشته بود و یک واکسن 80 سبزی دار بهم تزریق شده بود! خیلی شاکی بودم! اینهمه برنامه ریزی کرده بودم واسه این واکسن، حتی اجازه نداد تا بگم بنویس واسه تست آنتی بادی! اقلاً اون 50 سبزی بود Sad . خلاصه در مجموع 180 سبزی به خانم منشی عنایت کردم و رفتم طبقه 5 برای آزمایش خون و عکس قفسه سینه که 47.5 سبزی هم اونجا پیاده شدم و در مجموع حدود 230 سبزی برای مدیکال پرداخت کردم. اینو گفتم تا حساب کار دستتون بیاد که واکسن آبله مرغان جریانی هست واسه خودش و به این راحتی نمیشه پیچوندش. خلاصه بد جوری نامردی میکنن در این زمینه.

دوشنبه رفتم جواب مدیکال را گرفتم و سه شنبه صبح ساعت 7.45 دم در سفارت بودم. 3 نفر هموطن جلوتر از من بودن. نگهبان گفت که به همراه داشتن موبایل ممنوع هست و منم چون داشتم مجبور شدم به دکه ی روزنامه فروشی که همه میشناسنش، در ازای 5 لیره تحویل بدم . برگشتم به صف و الان 5 هموطن جلوتر از من بودن! خلاصه رفتیم داخل و اون خانم مو فرفری مدارکی را که لازم بود ازمون گرفت و یه شماره داد بهمون و رفتیم داخل سالن انتظار! کلاً هفت-هشت نفر ایرانی بودیم که اکثراً هم در مطب دکتر دیده بودمشون. سالن کم کم پر شد از ترکیه ای ها و نزدیک به 100 نفر آدم تو اون سالن نشسته بودیم! من اصلاً چنین انتظاری نداشتم که این همه آدم تو یه سفارت بشینن و پشت سر آدم هم مصاحبه باشه!!! دو-سه تا هم بچه بودن که از بس اون اسباب بازی های روی میز رو زمین کوبیدن و صداشو در آوردن که اعصابم خورد شد. متوجه شدم که سایر ایرانی های عزیز هم از این سر و صدا ناراحت و عصبی هستن ولی ترک ها عین خیالشون نبود! فکر کنم ایراد از ما بود چون به دلایلی که همه میدونیم، اعصابمون ضعیف شده و زود از کوره به در میریم.

حوالی ساعت 8.30 شماره من به باجه 8 راهنمایی شد. رفتم و پای فرم 122 را امضا کردم. حوالی ساعت 9 به باجه 7 برای انگشت نگاری رفتم و بلافاصله برای واریز وجه به باجه 4 رفتم. حدود 1 ساعت منتظر بودم و در این بین از جمعیت ترک ها کاسته میشد ولی از ایرانی ها فقط یک دختر خانم به مصاحبه رفته بود. فکر کنم نوع ویزای ایشون فرق داشت چون پولی واریز نکردن و بعد از انگشت نگاری مستقیم رفتن به مصاحبه. حوالی ساعت 10 صبح شماره من به باجه 6 فراخوانده شد و تا رسیدم آقای ریشوی معروف گفت که دست راست بالا و قسم ! چند لحظه ای تو اوراق من بالا و پایین میرفت و بعد یه باره گفت که شما دانشجوی دکتری هستی ؟ منم گفتم بله و ایشون گفتن که خُب دانشجوی دکتری باید بتونه انگلیسی صحبت کنه و شروع کرد به مصاحبه به زبان انگلیسی! منم کم نیاوردم و مصاحبه را به نحو احسن برگزار کردم  . از شهر محل اقامت، گواهی پلیس، رشته ی تحصیلی و 100 البته کارت پایان خدمت جدید و اینکه کجا خدمت کردی پرسید. پرسید که آیا کارت پایان خدمت قبلیمو دارم یا نه؟ که من گفتم قبلی را دادم و این جدید را گرفتم ولی ترجمه ی قبلیو دارم اگه میخوای بدم. گفت نه لازم نیست. سپاه بودی یا ارتش ؟ منم گفتم ارتش. پرسید کدوم نیرو بودی و منم جواب دادم . کلاً 60 درصد مصاحبه روی پایان خدمت مانور داد و بقیه موارد که گفتم خیلی گذرا سوال کرد. حتی به تمکن مالی اصلاً اشاره هم نکرد. خلاصه مدارک را یکی یکی تحویل داد بهم و پاسپورتم را نگه داشت! منم خیلی خوشحال بودم که آخ جون پاسمو نگه داشت Tongue . دو تا برگه زیر دستش بود که سفید بالا بود و صورتی پایین. اونارو از روی میز برداشت و اومد به سمت باجه و برگه سفید رو گذاشت پایین و صورتی اومد بالا! همراه با پاسپورت تحویلم داد و گفت که ظرف 48 ساعت یه ایمیل میاد بهت که باید به چند تا سوال پاسخ بدی تا پروندت دوباره به جریان بیافته. به سایت هم مرتب مراجعه کن تا هر وقت شمارتو دیدی بیا ویزاتو بگیر. بعدش گفت حتی لازم نیست خودت بیای چون ساکن ترکیه هستی با پست ارسال کن تا برات ویزا بزنیم! خلاصه اینم شد از مصاحبه ی من . چهارشنبه به شهر خودم برگشتم و شب چهارشنبه هم ایمیل برام اومد و منم شب یکشنبه ایمیل جواب را فرستادم و دیگه رسماً وارد منتظر سرا شدم و منتظر.... ولی چون میگذرد، ملالی نیست!

در اینجا جا داره از تک تک دوستان عزیزم در سایت مهاجرسرا تشکر کنم . افتخارداشتم تا از نزدیک دیداری با حامد عزیز و والنسیای خوبم داشته باشم. در صفحه ی فیض بوق هم با برخی از دوستان عضو هستیم و حداقل یه عکس واقعی به جای آواتار میشه دید و حس خوبی داره. از مدیران و پیشکسوتان عزیز هم کمال تشکر و قدردانی را دارم و با اجازه میخوام از برخی از اونها نام ببرم: اول از همه از فروزن مایند عزیز که جواب های کوتاه و مفیدی را به ما تازه کاری ها ارائه میدادند تشکر میکنم. شاید ایشون هرگز این ارسال را نبین ولی ادب حکم میکنه که از ایشون تشکر کنم. همچنین تشکر میکنم از امیرمهاجر عزیز، افشین گرامی، عمو سعید محترم، جناب بیات، محمد فضلی به خاطر ارسال های واقعاً مفید و نکته دار و کمک های بی دریغی که به 2013 ای ها کردن. همچنین از خانم ها سایه (مدیر سابق)، هستی بانو و خانم گل نهال هم کمال تشکر را دارم که دوشادوش سایر مدیران، در کنار دوستان 2013 بوده و هستند.
والسلام.
قسمت دوم:
بعد از گذشت 48 روز از مصاحبه، روز 17 سپتامبر کلیر شدم. شب سه شنبه بود و خیلی خوشحال بودم. آفیسر به من گفته بود اگه کلیر شدی خودت نیا، پاستو با پست بفرست تا ویزا بزنیم توش. منم صبح چهارشنبه پاسمو پست کردم ( ای کاش این کار رو نمیکردم و خودم میرفتم، در اینصورت 19 سپتامبر پاسمو تحویل میدادم ) و پاس من روز 20 سپتامبر ساعت 16 به وقت محلی، تحویل سفارت شده بود. شب جمعه اومدم خونه و خواستم سایت اعلام کلیرها رو چک کنم که یهو چشمام سیاهی رفت... نوشته بودن که از 20 به بعد ویزا نمیدن و سهمیه 3500 تایی ایران تموم شده. در مدت 2-3 روز، فراز و فرود را تجربه کردم. طبق قول و قرارهایی که گذاشتیم، با عده ای از دوستان مهاجرسرایی عازم آنکارا شدیم بلکه بتونیم کاری کنیم ولی دست از پا درازتر برگشتیم و 2 اکتبر هم پاسپورتم دستم رسید. بدون اینکه ویزایی توش باشه. کلی ایمیل و دوندگی کردیم ولی تنها جوابی که گرفتم این بود:
Dear Sir,
We have sent you a regret letter on September 26, 2013. Unfortunately your visa will not be issued.
Yours sincerely,
Immigrant Visa Unit

و بدینسان، یک سال و نیم انتظار و هزینه ظرف کمتر از 24 ساعت به پایان رسید. تنها اشتباهی که من انجام دادم این بود که پاسمو با پست فرستادم اگه خودم میرفتم 19 سپتامبر تحویل میدادم و این مورد برای من پیش نمی آمد. البته هیچ کس چنین انتظاری نداشت حتی کلیر نشده ها هم دلشون به این خوش بود که روزای آخر پاسشونو میدن سفارت و تا 30 سپتامبر ویزا میگیرن. چیزی که هرگز اتفاق نیافتاد.


فایل‌های پیوست پیش‌نمایش تصاویر

2013AS90xx≈فرم ها: ایمیل به (kccdv@state.gov)≈کارنت: 10 می≈مصاحبه: 30جولای، کلیرنس با فرم 9 سوالی≈کلیر: 17 سپتامبر≈مقصد: Urbana, IL بوذ! ≈هزینه ها: 1000 سبزی.
به تاریخ پیوستیم ...


پیام‌های این موضوع
RE: سفرنامه و تجربه مصاحبه در آنکارا - توسط payam62 - 2013-08-05 ساعت 08:49



کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان