(2013-08-26 ساعت 18:54)SHABAH51 نوشته: دوستان عزیزم مجبورم چند کلمه ای را در اظهار لطف دوستان و به ویژه امیر مهاجر عزیز و ساناز مهربان بنویسم:شبح عزیز ما برای شما رای گیری گذاشتیم، دوستان هم لطف کردن و به حضور شما رای دادن . اونوقت بازم که شما حرف از بیوفایی میزنی که؟! اصلا میدونی چیه؟ اومدن ما به اینجا دست خودمون بود ولی رفتنمو ن تا این تاپیک بسته نشه دست خودمون نیست چون بچه ها به بودن همه با هم نیاز دارن.
برای من قابل درک است که مدیران عزیزی که ما با ایشان در ارتباطیم تحت فشار زیادی بوده اند اما من آرزو داشتم کاش مدیران اصلی این یک ماه آخر هم می کوشیدند تاپیک دچار تنش نشود و اینقدر مدیران خوبمان مثل امیرمهاجر و گل نهال را در منگنه نمی گذاشتند. قطعاً تحمل دو تا پست رنگی و بزرگ برای کاربران تاپیک ساده تر از تحمل حذف پست برای کسانی است که روز و شب شان را برای امیدبخشی به همنوعان اش صرف می کنند.بحث های زیادی هست که نمیخواهم اینجا مطرح کنم اما ایکاش دست کم یک بار با پیام خصوصی به بنده اطلاع میدادند که این کار خلاف است. فرض کنید من شخصاً قوانین را به دقت نخوانده بودم یا فرض کنید از روی وقاحت آنها را نادیده گرفته بودم. ساناز عزیز هم درست گفته اند که ما برای دوستی و رفاقت و این حرفها اینجا هستیم. اما شخصاً اگر دوستانم در مکانی یا فضایی دور هم جمع شوند که برایم آزاردهنده باشد آنجا نخواهم بود.جای دیگر می بینم شان.
مخلص کلام: اینجانب نه با مدیران ارشد مهاجرسرا، نه با امیرخان مهاجر و گل نهال خانم و نه با هیچ کس دیگری سر عداوت ندارم و حتی سرسوزنی از کسی دلخور نیستم. این سایت با قوانین سختگیرانه اش برای من قابل تحمل نیست، منی که روزگار به اندازه کوهی از دردسر و سختی و مصیبت بر دوشم گذاشته است. پس اگر نیستم نه برای فرار از مدیران و دوستان که برای شانه خالی کردن از باری است که جان نحیف ام دیگر توان کشیدن اش را ندارد! من دلم میخواست حال که زندگی تا این اندازه مرا در منگنه قرار داده ، دست کم در جایی مثل اینجا بلند بلند بنویسم و رنگی! البته قطعاً منظورم را متوجه میشوید که با خواسته های یک کودک برای داشتن مدادرنگی متفاوت است.
درود بی کران بر همه شما
خدانگهدار
بمون آقا جون، بمون.
2013AS000079XX / سه نفر/ مصاحبه اواخر جون/ آنکارا/ برگه صورتی/مقصد کالیفرنیا/ کلیر16 آگوست