حقیقتش به خاطر موقعیت اجتماعی وشغلیم دوست نداشتم کسی از این موضوع باخبر شه.بخصوص اینکه برنده ی لاتاری شدم . اما ناچارا به خاطر یه مشکل که برای ایمیلم شده بود برای درست کردن ایمیل از یکی از دوستام کمک خواستم واونجاست که اون یه بویی برد ومجبور شدم که قضیه رو براش بگم .خیلی بهش تاکید کردم که این مساله کاملا سکرته وحتی خانواده ام از این موضوع خبر ندارن ایشون قول داد که چیزی نگه ........
ما در گیر کارهای سفارت و سفر به دبی بودیم وباشرایطی که ما داشتیم فقط به فکر گرفتن ویزا بودیم که خدا را شکر اونم درست شده برای تمدد اعصاب رفتیم شهرستان وبه خانوادهامون گفتیم که میخواهیم بریم ام ری ک ا بازم اصل قضیه رو اونها نفهمیدن که چطوری وچجوریه ....ما چیزی لو ندادیم .
خلاصه برگشتیم به محل زندگیمون برای کاری از خونه بیرون رفتم یکی از ذوستانی که فقط در حد سلام علیک با هم رابطه داریم با خنده وچشمک گفت که فلانی شنیدم داری میری ام ری کا خوش شانس به ما هم یاد بده ... من حاج وواج فقط نگاهش می کردم ...داشتم شاخ در می آوردم
شاید باورتون نشه فردای آن روز در اولین روز مدرسه (ابتدایی)پسرم که یکی از دوستاش وقتی اونو می بینه باکمال تعجب بهش میگه که تو اینجایی ؟؟؟؟؟مگه نرفتین ؟؟؟؟؟
خدایا تو مارا از چشم بد این حسودان دور کن.آمین
ما در گیر کارهای سفارت و سفر به دبی بودیم وباشرایطی که ما داشتیم فقط به فکر گرفتن ویزا بودیم که خدا را شکر اونم درست شده برای تمدد اعصاب رفتیم شهرستان وبه خانوادهامون گفتیم که میخواهیم بریم ام ری ک ا بازم اصل قضیه رو اونها نفهمیدن که چطوری وچجوریه ....ما چیزی لو ندادیم .
خلاصه برگشتیم به محل زندگیمون برای کاری از خونه بیرون رفتم یکی از ذوستانی که فقط در حد سلام علیک با هم رابطه داریم با خنده وچشمک گفت که فلانی شنیدم داری میری ام ری کا خوش شانس به ما هم یاد بده ... من حاج وواج فقط نگاهش می کردم ...داشتم شاخ در می آوردم
شاید باورتون نشه فردای آن روز در اولین روز مدرسه (ابتدایی)پسرم که یکی از دوستاش وقتی اونو می بینه باکمال تعجب بهش میگه که تو اینجایی ؟؟؟؟؟مگه نرفتین ؟؟؟؟؟
خدایا تو مارا از چشم بد این حسودان دور کن.آمین