کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
لاتاری برنده شدم , بگم یا نگم ؟
سلام دوستان عزیز.
من عادت دارم در مورد تجربه های خودم بگم.به خاطر همینه که تا در موضوعی به صورت کامل وارد نشم اظهار نظری نمی کنم.مثلا تو تاپیک آمریکا از خیال تا واقعیت فقط خواننده هستم.یه زمان میشه که من هم نظر خودم رو اونجا می نویسم.اما این مرحله گفتن یا نگفتن رو من خیلی خوب پشت سر گذاشتم و دلم می خواد یه کم در موردش جدی بنویسم.اینه که می گم جدی یعنی اینکه این مساله دارای اهمیتی حتی در حد خیلی مسائل دیگست.
همون طور که بعضی از دوستان می دونن مادرزن بنده گرین کارت داره،اما بنا به دلایلی هیچ وقت نتونسته اینجا بمونه و میره و میاد.البته اگه کسی باشه که بتونه رسما روش حساب کنه شاید بیاد و واسه همیشه بمونه.اینه که ما به محض فهمیدن از برنده شدن خودمون،موضوع رو با ایشون در میون گذاشتیم تا اگه برنامه ای واسه اومدن داره بدونه و حساب کار خودش رو بکنه و خدا شاهده ما قرار نبود به کسی بگیم و نیت ما کاملا خیرخواهانه بود و فکر میکردیم از نگفتن این موضوع احتمال داره ایشون متضرر بشه و اشتباه ما دقیقا همینجا بود.بنا به توصیه ایشون قرار شد موضوع رو با یکی از برادران ایشون(دایی همسر بنده) در میون بزاریم.تا اون وقت من اطلاعی از مهاجرسرا نداشتم و الا خبط به این بزرگی رو نمی کردم.ما از ایشون فقط یه آدرس واسه فرم های سری اول خواستیم و ایشون هم قول میدم که اصلا باور نکرده بود ما برنده شدیم و فکر می کرد از این جعلی هاست.چون تا الان لاتاری برنده شدن در فامیل ما مسبوق به سابقه نبوده.القصه ما به هر دو نفر گفتیم که اصلا و ابدا موضوع رو تا نهایی شدن با کسی در میون نزارن.من قصد داشتم به خانواده خودم نگم و با توجه به نسبت فامیلی من و همسر گرامی،اگه خانواده ما دیرتر می فهمیدن دیگه خودتون بعدش رو پیش بینی کنین.
داستان تقریبا داشت خوب پیش می رفت که احساس کردیم از طرف بعضی از خواهران همسر گرامی متلک هایی از جنس شما که دارین میرین شروع شده.ما قرار رو بر این گذاشته بودیم که کلا حاشا کنیم.بماند این که مادر زن گرامی حتی تاریخ و روز مصاحبه ما رو هم به خواهر زنای گرامی گفته.این که خانواده ما متوجه قضیه نشدن جای شکرش باقیه.در غیر این صورت این ماجرا می تونست خیلی کشدار و حساس بشه.بگذریم.ما تا از دوبی برگشتیم با اس ام اس باجناق گرامی مواجه شدیم با این عنوان که خوش گذشت ؟دعوای همسر من با مادرش سر این موضوع جالب بود.با این حال باز هم تا لحظه گرفتن ویزا ما همه چیز رو حاشا کردیم.حتی تو این مدت کلیر شدن به مادر زن هم چیزی نگفتیم.تا این که همه کارامون کردیم و وقتی می خواستیم بلیط رو بگیریم به خانواده خودم هم اطلاع دادیم.تقریبا 3 ماهی قبل از اومدن.خانواده من به شدت ناراحت شدن که چرا من اینقدر دیر بهشون گفتم و در واقع یه جورایی توقع داشتن.البته بعد از اون هم کم نزاشتن و تقریبا به عالم و آدم و در و همسایه تا می تونستن گفتن.یه بار سر اینکه چرا بهشون نگفتم دلیل آوردم و گفتم اومدیم و کار ما نشد.گفتند مگه میشه و مارو بستن به انواع و اقسام اتهامات.بعدش هم که خودتون می دونین سر بچه های 2013 چه بلایی اومد و خوشبختانه یا متاسفانه(هر دو رو گذشت زمان ثابت می کنه) ما کارمون شد و اومدیم و الان می خوام این موضوع رو سر فرصت به خانوادم بگم و البته این کار بیهوده خواهد بود.القصه بیشتر تمرکز این مدت ما بیشتر به جای فکر کردن به انجام دادن کارای لازم برای اومدن به جوش دادن بعضی سوء تفاهمات به وجود آمده گذشت و اصلا دلم نمی خواد دوباره به این دوران برگردم.
این بود انشای من از اینکه بگیم یا نگیم.
نتیجه گیری اخلاقی :
1-اگه مجردین و قصد مهاجرت به هر نوعیش رو دارین،اصلا به ازدواج فکر نکنین.
2-اگه ازدواج کردین و باز قصد مهاجرت به هر نوعیش رو دارین،اصلا به بچه دار شدن فکر نکنین.
حالا این دوتای اول چه ربطی به موضوع داشت رو خودم هم نمی دونم.اما نتیجه گیری نهایی :
اگه می خواین بگین به همه بگین و اگه می خواین نگین حتی به ترک دیوار هم اجازه ندین که این موضوع رو متوجه بشه.
بهترین زمان به نظر من واسه گفتن این موضوع بستگی به فرهنگ خانوادگی افراد داره،اما من توصیه می کنم تا گرفتن ویزا و تصمیم نهایی برای سفر این موضوع رو به تاخیر بندازین.در غیر این صورت وقتتون صرف کارای الکی خواهد شد.
حرف تو دلم زیاده.اما حوصله شما هم سر میره.پس به همین چند خط بسنده می کنم.
اردادتمند همه دوستان عزیز.
لاتاری 2013
پاسخ


پیام‌های این موضوع
RE: لاتاری برنده شدم , بگم یا نگم ؟ - توسط sce - 2013-10-11 ساعت 03:19



کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان