کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
به نظر شما مردم ایران بهتر هستن یا مردم آمریکا
یامی جان, موضوعی که شما مطرح کردید بسیار جالب است که البته با موضوعی که من گفتم فرق می کند و هر دوی آن هم ربط چندان زیادی با عنوان تاپیک ندارد که احتمالا از پایه بی معنی است چون اصلا چیزی به نام بهتر یا بدتر بودن یک نژاد وجود ندارد.

من کاملا شما را درک می کنم و خودم هم همواره در شش و بش ارتباط نزدیک با امریکایی ها بودم. ولی لااقل در این بخش از امریکا مردم علاقه بیشتری به فرهنگ خارجی دارند و شاید این هم به این خاطر است که مردم سنفرانسیسکو و اطراف آن سعی دارند خودشان را خیلی روشنفکر و تافته جدا بافته جلوه دهند. برای همین اگر یک نفر جلوی آنها مرغ سحر ناله سر کن را هم بخواند گوش می دهند و خودشان را خیلی مشعوف از شنیدن چنین ترانه ای نشان می دهند. آنها به موسیقی سنتی چینی و ژاپنی هم که از اول تا آخر یک نت را می نوازد به همین طریق گوش می دهند و از آن تعریف می کنند. مغازه های عربی و افریقایی و هندی و یا مدیترانه ای همیشه پر از جمعیت امریکایی است. حتی اگر مثلا به ناپا و به کارخانه شراب سازی داریوش بروید می بینید که تمام بازدیدکننده ها امریکایی هستند و دارند از قسمت موزه هنرهای ایرانی دیدن می کنند و از آن تعریف می کنند. خود من از دیدن این موزه حوصله ام سر رفت و فکر نکردم که چیز جالبی در آن وجود داشته باشد چون چهار تا روسری و کتاب و سفال و چند تا هنر دستی و خاتم کاری بود و جذابیت چندانی برای من نداشت در حالی که آنها خوششان می آمد و تعریف می کردند.حتی همخانه قدیمی من که امریکایی بود و اصلا نمی دانست زمین گرد است هم وقتی که من سه تار می زدم خودش را خیلی مشتاق نشان می داد و کلی اصرار می کرد که من برای او و یا مهمان هایش کمی بنوازم. البته چون او تا به حال صدای چنین سازی را نشنیده بود نمی توانست آن را با چیزی مقایسه کند و به نظرش می آمد که من دارم خیلی خوب می زنم.

ولی یک اخلاق نه چندان خوبی که ما ایرانی ها داریم و ممکن است عکس العمل منفی و یا بی تفاوت امریکایی ها را برانگیزد این است که اگر چهار تا جمله بگوییم در سه تای آن از کلمه ایران استفاده می کنیم. مثلا اگر یک غذا را بخوریم می گوییم در ایران ما غذا را این طوری درست می کنیم و یا اگر هر چیزی را ببینیم می گوییم در ایران فلان و بهمان است و ما چنان می کنیم در حالی که آن فرد به قول یامی اصلا ممکن است هیچ علاقه ای ندشته باشد که بداند ایران چگونه است و ما می خواهیم به زور تعلقات خودمان را در مغز آنها فرو کنیم. من هم در اوایل ورودم همین کار را می کردم ولی بعد متوجه شدم که این کار چندان درست نیست و فقط زمانی باید در مورد نژاد و یا کشورم صحبت کنم که آن طرف در موردش سوال کند و من بدانم که علاقه ای به شنیدن این چیزها دارد. مثلا اگر در مورد کوروش و داریوش و تاریخ دو هزار و خورده ای ساله ایرانی ها برایشان صحبت کنیم شاید بهترین عکس العملی که ببینیم خمیازه باشد و یا شاید هم طعنه و کنایه و یا ضد حال بزنند و بگویند که همه نژادها برای خودشان تاریخ چند هزار ساله دارند.

ولی اگر شما به عنوان یک ایرانی فرهنگ خودتان را به طور عملی به نمایش بگذارید, مثلا لباس محلی رنگارنگ و زیبا بپوشید یا موسیقی محلی زیبا بنوازید یا کار هنری سنتی و یا حتی حرکات موزون سنتی انجام دهید مطمئن باشید که آنها خوششان می آید و از آن تعریف می کنند در حالی که اگر بنشینید و ساعت ها از نژاد خود و فرهنگتان تعریف کنید و مدام بگویید که ایران چنین است و چنان است هیچ واکنش مثبتی عایدتان نخواهد شد. در واقع برای امریکایی ها مهم این است که شما چه هنری دارید که ارائه دهید نه این که بخواهید به یک نفری که در کشور شما یک هنری دارید ببالید و به آن پز بدهید.

ولی یامی جان مسئله دیگری را طرح کرد که بسیار مهم است و آن هم چالش های ارتباط نزدیک با یک امریکایی است. واقعیت این است که ما با بدترین ایرانی حتی از نوع دزد و جنایتکار و قاچاقچی و غیره هم بهتر از یک امریکایی می توانیم ارتباط برقرار کنیم. ما با یک امریکایی, یک چینی و یا یک افریقایی عقبه مشترکی نداریم و همین باعث می شود که نوع ارتباط میان ما چندان عمیق نشود. من همیشه در مورد ازدواج با یک امریکایی فکر می کردم و به این نتیجه می رسیدم که من نمی توانم این کار را بکنم چون من نیاز دارم که با همسرم در مورد خاطرات کودکی, کارتون هایی که دیده ایم, خاطرات مدرسه و مشکلات زمان جنگ و دیگر مسائل مشترکی که به نوعی به کشور, فرهنگ و آداب و سنن ما مربوط می شود صحبت کنم. یک همسر امریکایی هر چقدر هم که خوب باشد نمی تواند بسیاری از چالش های فکری ما را درک کند به همان گونه که ما نمی توانیم بسیاری از ریزه کاری های فرهنگی آنها را درک کنیم. ممکن است آنها یک جوک بگویند و بخندند ولی برای ما بی مزه باشد و خنده دار ترین جوک ما هم برای آنها مسخره به نظر بیاید. ممکن است لذیذترین غذای ما برای آنها چندش آور باشد و غذای مخصوص روز شکرگذاری آنها هم برای ما معمولی و یا حتی بی مزه به نظر بیاید.

من گمان می کنم که یامی جان به خوبی نتواند ارتباطی را که مثلا از راه دور و ندیده با من و شما برقرار کرده است با همسرش برقرار کند زیرا شاید اصلا همسر او قادر نباشد که به اندازه ما حرف های او را درک کند. هر کلمه ای که ما به زبان فارسی می گوییم و یا می نویسیم جدا از معنی آن واژه که قابل ترجمه است یک بار فرهنگی به دنبال دارد که متاسفانه اصلا قابل ترجمه نیست. مثلا اگر ما بگوییم فسنجان تمام خاطرات خوب و بد کودکی و بزرگسالی ما در مورد این واژه برایمان زنده می شود و به صورت یک مفهوم عمیق در مغز ما ثبت می شود. در حالی که یک امریکایی چنین پیشینه ای را ندارد. یا این که ما نمی توانیم با او به زبان برره ای صحبت کنیم و یا سریال های ایرانی و یا برنامه نود را با همدیگر تماشا کنیم. اینها به مرور کمی آزار دهنده می شود و برای همین بود که من تصمیم گرفتم که با یک ایرانی ازدواج کنم.

به هرحال یامی جان زیاد در مورد بی تفاوتی امریکایی ها نسبت به مسائل مربوط به ایرانی ها سخت نگیر. این که یک دختر ایرانی که مرگ مغزی شده است اعضای خودش را به امریکایی ها بخشیده است برای ما جالب است ولی برای آنها هیچ جذابیتی ندارد چون اعطای جوارح کسی که مرگ مغزی شده است به دیگران در امریکا بسیار عادی است. شاید هم اگر بخشی از این خبر برای آنها جالب باشد همان بخشی است که شوهرش او را کتک زده است و درست و یا غلط گمان می کنند که ایرانی ها همسران خودشان را کتک می زنند. مطمئن باش که اگر آن دختر زنده بود و جان خودش را برای نجات هفت امریکایی به خطر می انداخت نه تنها امریکا بلکه تمام رسانه های دنیا به او لغب قهرمان می دادند ولی اعطای اعضای فردی که مرگ مغزی شده است برای آنها نذر روغن ریخته به امامزاده است و تحسین و تمجید خاصی به همراه ندارد. ندادن ویزا هم که یک مسئله دو طرفه است و موضوع بسیار قدیمی است. مثلا دختر یکی از آشناهای ما که در امریکا بزرگ شده بود می خواست در ایران عروسی کند و تمام دوستان نزدیکش هم که برای او مثل خواهر بودند می خواستند برای عروسی او به ایران بروند ولی نتوانستند ویزا بگیرند. جالب است بدانید که گرفتن ویزای ایران برای یک امریکایی به مراتب سخت تر از ویزا گرفتن ایرانی ها از امریکا است.
با آرزوی موفقیت برای شما
پاسخ
تشکر کنندگان: yami ، Saeedv13 ، SOLTANI11 ، fariba_a ، el333 ، .Armin. ، eybaba ، soheilbadami ، 2013selectee ، laili ، shatsi ، tartar ، ParsTrader ، Puerto Rico ، Azi2014 ، face1 ، taherifar ، msar ، Tolu IR


پیام‌های این موضوع
RE: به نظر شما مردم ایران بهتر هستن یا مردم آمریکا - توسط rs232 - 2014-01-06 ساعت 23:46
21 - توسط ehsan99 - 2014-01-14 ساعت 10:30



کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان