سن فرناندو ولی، ایالت کالیفرنیا

[el333]

یکی از چیز هایی که اینجا من را شگفت زده میکند رفتار آنها با مشتری است چیزی که اصلا برای ما عادی نیست چون چنین رفتارهایی را در عمرمان در وطن عزیزمان ندیده ایم..
هفته پیش تصمیم گرفتیم برای شام برویم رستوران Applebee's.. آنجا میگو سوخاری و همبرگر سفارش دادیم و از ظهرش هم چیزی نخورده بودیم و به شدت گرسنه بودیم و کلی هم طول کشید تا غذا را آوردند وقتی یکی دو تا دونه از میگو را خوردم دیدم تلخ هستش و از همسرم هم خواستم که آن را تست کند گفتم شاید من دارم اشتباه میکنم و به دهان من تلخ مزه آمده او هم خورد و گفتش که تلخه ..ما که به پیشنهاد من رفته بودیم آنجا کلی در آن لحظه شرمنده شدم چونکه همسرم از طعم همبرگرش خوشش نیامده بود و غذای من هم که تلخ بود و کلی هم چون آخر هفته بود و شلوغ , کلی جلوی در منتظر مانده بودیم تا نوبتمان شود .. خلاصه گارسون آمد پرسید که همه چیز خوبه و از غذای خودتان راضی هستید همسرم هم به او گفت اگر میشه از این میگو خودتان هم تست کنید چون تلخ است و مزه خوبی ندارد و بعدش گفت صبر کنید و رفت و با یک آقای دیگر آمد که به نظر میرسید یا سوپروایزرشون بود یا منیجرش .. بعد از اینکه همسرم برای او باز جریان را گفت آن آقا شروع کرد به معذرت خواستن و یک کارت تخفیف 99 سنتی از جیبش در آورد و به او داد و گفت اگر خواستین از دسر های ما بخوری این کارت تخفیفش هست و همسرم ازش خواست که صورت حساب را برایمان بیاورد و از این کار او عصبانی تر شد .. او رفت و بار دیگر با صورت حساب برگشت و زانو زد روی زمین جلوی میز ما (یک آقای مسن بود)!!!!که در آن لحظات چشمای من چهار تا شده بود و باز شروع کرد به معذرت خواهی کردن وقتی همسرم صورت حساب را نگاه کرد دید پول آنرا که 13$ هم بود حساب نکرده اند!! و او هم ناراحت شد و به او گفت ما نمیخواستیم که پول غذا را ندهیم فقط میخواستم بگم طعم آن تلخ بود چون که فقط دو تا تیکه از آن در بشقاب باقی مانده بود و خلاصه عذاب وجدان گرفته بود که چرا پولش را حساب نکرده و او هم که میگفت ما نمیتوانیم پول آن را از شما بگیریم ما دوست نداریم هیچ کدام از مشتریهایمان ناراضی از در رستوران ما بیرون بروند و تا لحظه آخر هم روی زمین زانو زده بود و صحبت میکرد و وقتی صحبتش تمام شد و میخواستیم برویم بلند شد با ما دست داد خداحافظی کردیم و رفتیم ..این رفتارش ما را به شدت شگفت زده کرد و حسابی در فکر فرو برد..اینجاهاست که تفاوت زندگی در جهان اول و جایی که ازش آمدی را با تمام وجودت احساس میکنی..
یکبار دیگه هم رستوران Habbit رفته بودم و همبرگر گرفتم نصفه ساندویجم را خورده بودم که دیدم همبرگر نصفش سوخته بود و سیاه شده بود که رفتم بهش نشان دادم آنها هم کلی معذرت خواهی کردند و آن را گرفتند و یک همبرگر دیگر دادند!