کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
هوش اقتصادی ; مهم ترین چیزی که نیازمند آن هستیم
.
بابای پولدار / بابای فقیر

من دو بابا داشتم، يكي دارا و ديگري ندار. يكي بسيار درس خوانده و زيرك بود، مدرك دكترا داشت. باباي ديگر هرگز نتوانسته بود كلاس هشتم را هم به پايان برساند. هردو مرد سختكوش و در كار و زندگي خود پيروز بودند.
درآمد هر دو نفر رضايت بخش بود، ولي يكي از آنان در زمينه هايي پيوسته مشكل داشت. باباي ديگر از ثروتمندترين مردان ايالت هاوايي شد و تأ ثيرگذار بودند. هر دو به من اندرزهايي دادند، ولي (charismatic) هر دو مرد با اراده، فره مند اندرزهاي آنان متفاوت بود. هر دو مرد به درس خواندن سخت عقيده داشتند ولي موضو ع هاي يكساني را توصيه نميكردند.
اگر من يك بابا داشتم ناچار بودم تا اندرزهاي او را بپذيرم يا رد كنم. با داشتن دو بابا اين فرصت را يافتم تا ديدگا ه هاي آنان را با هم بسنجم، ديدگاه يك مرد دارا و يك مرد ندار.
مشكل من در نوجواني اين بود كه مرد دارا هنوز به ثروت نرسيده بود و مرد نادار هم تنگدست نشده بود. هر دو مرد تازه پا به راه نهاده و با درآمد و خانواده خود سرگرم بودند. ولي ديدگاه آنان درباره پول متفاوت بود. براي مثال : از ديد يك بابا “عشق به پول سرچشمه همه بدي ها” و از ديد ديگري : “بي پولي ريشه همه بدي ها”
دوگانگي در ديدگاه آنان، به ويژه هنگامي كه پاي پول به ميان مي آمد، آن چنان چشمگير بود كه مرا سخت كنجكاو و جستجوگر بارآورد.
يكي از دلايلي كه دارايان همواره داراتر و ناداران نادارتر مي شوند، اين است كه موضوع كاربرد پول را در خانه (نه در مدرسه ) ياد مي گيرند. بسياري از ما از پدران و مادران خود درباره كاركرد پول چيز مي آموزيم، بنابراين يك پدر و مادر نادار از پول چه مي دانند كه به فرزند خود بياموزند؟
آنان به سادگي اندرز مي دهند كه: “خوب درس بخوان و نمره هاي خوب بگير” در مدرسه از پول چيزي به ما نمي آموزند.
از آنجايي كه من دو پدر اثرگذار داشته ام، از هر دو چيز آموخته ام. براي مثال يكي از باباهايم عادت داشت بگويد : “ از عهده من برنمي آيد.” ديگري از به كار بردن اين واژه پرهيز مي كرد و به جاي آن مي گفت: “چگونه مي توانم از عهده اين كار برآيم؟ ” عبارت نخست حالت خبري و عبارت دوم جنبه پرسشي دارد. “ از عهد ه من بر نمي آيد” مغز را از كار مي اندازد و “چگونه مي توانم از عهده آن برآيم؟” مغز را به حركت و جستجو وا مي دارد.
از ديد باباي دوم عبارت “ از عهده من بر نمي آيد” نشانه تنبلي مغزي و فكري است. او به ورزيده ساختن مغز (اين نيرومندترين رايانه جهان) عقيده داشت. هر قدر مغز شما نيرومندتر شود، داراتر مي شويد.
يكي از باباها توصيه مي كرد: “خوب درس بخوان تا در شركت ارزشمندي استخدام شوي.” توصيه ديگري چنين بود: “خوب درس بخوان تا بتواني شركت ارزشمندي براي خريدن پيدا كني”
يكي از باباها مي گفت: “دليل اينكه ثروتمند نشده ام شما بچه ها هستيد.” ديگري مي گفت: “دليل اينكه بايد ثروتمند شوم شما بچه ها هستيد.”
يكي مي گفت: “پول را بايد محتاطانه و بي خطر هزينه كرد.” ديگري مي گفت: “مديريتِ خطر كردن را بياموزيد.”
يكي عقيده داشت : “خانه ما بزرگ ترين دارايي خانواده است.” به عقيده ديگري : “خانه بزرگ ترينبدهكاري است و هر كس بيشترين درآمدش را در خريد خانه سرمايه گذاري كند، دچار دردسر مي شود.
هر دو بابا صورتحساب هايشان را به هنگام مي پرداختند، ولي يكي در نخستين فرصت و ديگري در آخرين فرصت.
به عنوان يك نوجوان، آگاهانه تصميم گرفتم تا پيوسته متوجه برگزيدن انديشه ها باشم، اندرز كدام را آويزه گوش كنم. باباي دارا يا باباي ندار؟ هرچند كه دو مرد سخت بر لزوم آموزش و يادگيري تأكيد داشتند، اما ديدگاهشان در اينكه چه بايد آموخت متفاوت بود.
يكي از من مي خواست تا خوب درس بخوانم، به درجات تحصيلي بالا برسم و براي پول درآوردن كار كنم، وكيل، حسابدار يا كارشناس ارشد مديريت بازرگاني شوم. ديگري مرا تشويق مي كرد تا براي ثروتمندشدن درس بخوانم، دريابم كه پول چگونه كار مي كند و چگونه مي توانم آن را به خدمت خود بگيرم. وي پيوسته مي گفت: “من براي پول كار نمي كنم، پول براي من كار مي كند!”
از ٩ سالگي تصميم گرفتم تا در زمينه پول از باباي دارايم پيروي كنم و چيز بياموزم. گوش دادن به باباي ندارم را كنار گذاشتم هرچند كه داراي مدرك عالي دانشگاهي بود. همين كه تصميم گرفتم تا گوش جان به كه بسپارم، آموزشم در زمينه كاركرد پول آغاز شد. باباي دارا به مدت ٣٠ سال به من درس داد تا ٣٩ ساله شدم. هنگامي كه دريافت آنچه را كه خواسته به کله من فرو كند، به خوبي فهميده و يادگرفته ام، از تلاش باز ايستاد. پول گوشه اي از قدرت است، از آن قدرتمندتر، آموزش مسائل مالي است. پول مي آيد و مي رود، ولي
اگر چگونگي كاركرد پول را بياموزيد، بر آن چيره مي شويد و به ثروتمند شدن مي پردازيد.
چون من از ٩ سالگي به يادگيري پرداختم، درس هاي باباي دارايم ساده بودند. مهم ترين آنها شش درس بود كه در طول ٣٠ سال تكرار مي شدند. اين كتاب درباره آن شش درس است، با همان سادگي كه باباي ثروتمندم به من آموخت. اينها نشانه هاي راهنما هستند، نشانه هايي كه به شما و فرزندان تان كمك مي كنند تا بر ثروت خود بيفزاييد، هرچند كه فضاي جهاني نامطمئن و ناپايدار باشد:
درس ١- ثروتمندان براي به دست آوردن پول كار نمي كنند.
درس ٢- چرا آموختن دانش مالي ضروري است؟
درس ٣- مواظب كسب وكار خود باشيد.
درس ٤- تاريخ ماليات ها و قدرت شركت هاي بزرگ
درس ٥- ثروتمندان پول شان را سرمايه گذاري مي كنند؟
درس ٦- براي يادگيري كار كنيد نه پول درآوردن.
یک روز، بر گونه‌ی این خاك بوسه ميزنم، بالای سرش یک یادداشت می‌گذارم و می‌روم:
آنچنان زیبا خوابیده‌ بودی که دلم نیامد بیدارت کنم…
پاسخ
تشکر کنندگان: Shahabpk ، HERMES7 ، hamid32 ، shahin_1359 ، moqadam ، rouham ، msar ، پارسا یی ، sweety.alireza ، Pedraaam


پیام‌های این موضوع
... - توسط taherifar - 2014-09-23 ساعت 11:29
... - توسط taherifar - 2014-09-23 ساعت 11:33
... - توسط taherifar - 2014-09-23 ساعت 11:36
و اکنون خلاصه کتاب... - توسط taherifar - 2014-09-23 ساعت 11:40
بخش اول : - توسط taherifar - 2014-09-23 ساعت 11:43
بخش دوم : تغییر - توسط taherifar - 2014-09-23 ساعت 11:52
... - توسط taherifar - 2014-09-23 ساعت 11:55
بخش سوم : - توسط taherifar - 2014-09-23 ساعت 12:00
بخش چهارم : - توسط taherifar - 2014-09-23 ساعت 12:03
بخش پنجم : - توسط taherifar - 2014-09-23 ساعت 12:07
بخش ششم : - توسط taherifar - 2014-09-23 ساعت 12:10
... - توسط taherifar - 2014-09-23 ساعت 12:13
... - توسط taherifar - 2014-09-23 ساعت 12:16
... - توسط taherifar - 2014-09-23 ساعت 12:19
... - توسط taherifar - 2014-10-01 ساعت 15:08



کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان