وات ایز یور فیلینگ نا
یه کمپانی قول ، میلیونها دلار خرج میکنه و محصولی ، خدماتی ، تکنولوژی ، چیزی تولید میکنه و اونو بین مردم تست میکنه. مهمترین سوالی که میپرسه اینه که الان بعد از این تجربه چه احساسی دارید؟
یه بازیگر بدون ستاره ! تو یه فیلم درپیت شبحه تبلیغاتی بازی میکنه و بعد از نمایش فیلم ، رو فرش قرمز از احساسش میپرسن ؟ اونم با کلی آب وتاب شروع میکنه به فلسفه بافی
ما چرا تو همچین شرایطی احتکار میکنیم و از بازگو کردن حسمون اجتناب میکنیم ، بعضی هامون اصلا خجالت میکشیم خصوصا اقایون
اقا میگن وصف العیش ، نصف العیش !! خوب بیاین بگین اونروز به نظرتون ادما ، هوا ، پرنده ها و حتی طعم آب جور دیگه ای بوده ، حس میکردین قدتون بلند تر شده و سبک وزن تر و خوش تیپ تر شدین یا حتی بدون وجود زکریا رو ابرها راه میرفتین !!
انواع و اقسام افکار و ایده های روحانی و تحتانی به سرتون زده و نفهمیدین اون روز چجوری گذشته ..... صورت تمام آدمائی که میشناختین مثل یه فیلم میاد جلوی چشماتون با همون سرعتی که فیلمه پخش میشه ، به بعضی هاشون لبخند میزنین وبه بعضی های دیگه دهن کجی وحتی تصویر و خاطره تلخ تمام اون فشارهائی که طی انجام کار مهاجرتیتون کشیدین
تصمیم گرفتین چیزهائی رو در زمان روبرو شدن با عزیزانتون که منتظرتون هستن عوض کنید ، جبران کنید و نیز شاید تعدادی از عادتهای بدتونو کنار بذارین ، خلاصه یه ادم دیگه بشین چرا که نه !
فکر میکنم من اینجوری باشم اصلا هم ربطی به سنم نداره ، مگه چند سالمه !
یه کمپانی قول ، میلیونها دلار خرج میکنه و محصولی ، خدماتی ، تکنولوژی ، چیزی تولید میکنه و اونو بین مردم تست میکنه. مهمترین سوالی که میپرسه اینه که الان بعد از این تجربه چه احساسی دارید؟
یه بازیگر بدون ستاره ! تو یه فیلم درپیت شبحه تبلیغاتی بازی میکنه و بعد از نمایش فیلم ، رو فرش قرمز از احساسش میپرسن ؟ اونم با کلی آب وتاب شروع میکنه به فلسفه بافی
ما چرا تو همچین شرایطی احتکار میکنیم و از بازگو کردن حسمون اجتناب میکنیم ، بعضی هامون اصلا خجالت میکشیم خصوصا اقایون
اقا میگن وصف العیش ، نصف العیش !! خوب بیاین بگین اونروز به نظرتون ادما ، هوا ، پرنده ها و حتی طعم آب جور دیگه ای بوده ، حس میکردین قدتون بلند تر شده و سبک وزن تر و خوش تیپ تر شدین یا حتی بدون وجود زکریا رو ابرها راه میرفتین !!
انواع و اقسام افکار و ایده های روحانی و تحتانی به سرتون زده و نفهمیدین اون روز چجوری گذشته ..... صورت تمام آدمائی که میشناختین مثل یه فیلم میاد جلوی چشماتون با همون سرعتی که فیلمه پخش میشه ، به بعضی هاشون لبخند میزنین وبه بعضی های دیگه دهن کجی وحتی تصویر و خاطره تلخ تمام اون فشارهائی که طی انجام کار مهاجرتیتون کشیدین
تصمیم گرفتین چیزهائی رو در زمان روبرو شدن با عزیزانتون که منتظرتون هستن عوض کنید ، جبران کنید و نیز شاید تعدادی از عادتهای بدتونو کنار بذارین ، خلاصه یه ادم دیگه بشین چرا که نه !
فکر میکنم من اینجوری باشم اصلا هم ربطی به سنم نداره ، مگه چند سالمه !
مهاجر خانوادگی (F3) ساکن لانگ ایلند نیویورک و به زودی دالاس ، تقاضای اولیه سپتامبر 2002 - صدور ویزا نوامبر 2014