امسال براي تمام كساني كه دستم ميرسيد ثبت نام كردم. پارسال حتي نميدونستم توي كدوم سايت بايد ثبت نام كنم و ميگفتم : اين سايت ثبت نامش پوليه!!!! و در آخرين ساعات ثبت نام بالاخره تونستم ثبت نام كنم ... يكي نفر اصلي خودم و ديگري به نام همسرم... همسرم ... همسر محترم اصلا دوست نداره از ايران بره...
و وقتي اسم ثبت نام اومد گفت حالا تو ثبت نامتو بكن ولي اسمت در نمياد فلاني ١٥ ساله داره ثبت نام ميكنه اون يكي ٨ ساله حالا باش تا اسم ما در بياد !!!
من: مرسي كه گذاشتي ثبت نام كنم
١ مي شد ساعت ١٢ شب... من خواب آلود رفتم پرينت ثبت نامو در آوردم ... اول اسم خودمو چك كردم... خوب خبري نيست... حالا همسر جان...اَ اَاَ بيا ببين چي نوشته!!!! بيا ...بيا .... اسمت لاتاري در اومده ... بيا
همسر عزيز: عمرا من تو عمرم ٥ هزار تومن تو بانك برنده شدم حالا لاتاري ببرم... بيخيال....
من: بابا اينجا نوشته بيا ببين... و اين ديالوگ براي يك ربع تكرار شد و من نامه قبوليو براش خوندم و جمله به جمله ترجمه كردم كه همسر بنده باور كنه كه برنده شده... آخرش هم گفت حالا كه چي؟؟؟؟
فرداش هم فرم برنده شدنو براي فلاني ها كه چندين سال شركت كرده بودند فرستاد تا مطمئن شه كلاه برداري نيست
و وقتي مطمئن شد به من گفت : من از زندگيم راضيم... نميخوام از ايران برم... و جالب اينجاست كه هنوز هم ميگه واقعا چرا من قبول شدم....؟؟؟؟ مطمئنم كه هيچ كس بيشتر از من نميخواست قبول نشه
اميدوارم كه بهترينها براي تمام منتظرهاي رسيدن ماه مي اتفاق بيافته
و وقتي اسم ثبت نام اومد گفت حالا تو ثبت نامتو بكن ولي اسمت در نمياد فلاني ١٥ ساله داره ثبت نام ميكنه اون يكي ٨ ساله حالا باش تا اسم ما در بياد !!!
من: مرسي كه گذاشتي ثبت نام كنم
١ مي شد ساعت ١٢ شب... من خواب آلود رفتم پرينت ثبت نامو در آوردم ... اول اسم خودمو چك كردم... خوب خبري نيست... حالا همسر جان...اَ اَاَ بيا ببين چي نوشته!!!! بيا ...بيا .... اسمت لاتاري در اومده ... بيا
همسر عزيز: عمرا من تو عمرم ٥ هزار تومن تو بانك برنده شدم حالا لاتاري ببرم... بيخيال....
من: بابا اينجا نوشته بيا ببين... و اين ديالوگ براي يك ربع تكرار شد و من نامه قبوليو براش خوندم و جمله به جمله ترجمه كردم كه همسر بنده باور كنه كه برنده شده... آخرش هم گفت حالا كه چي؟؟؟؟
فرداش هم فرم برنده شدنو براي فلاني ها كه چندين سال شركت كرده بودند فرستاد تا مطمئن شه كلاه برداري نيست
و وقتي مطمئن شد به من گفت : من از زندگيم راضيم... نميخوام از ايران برم... و جالب اينجاست كه هنوز هم ميگه واقعا چرا من قبول شدم....؟؟؟؟ مطمئنم كه هيچ كس بيشتر از من نميخواست قبول نشه
اميدوارم كه بهترينها براي تمام منتظرهاي رسيدن ماه مي اتفاق بيافته