2015-04-04 ساعت 20:50
دوستان همتون میدونید که من چقد رویای رفتنو دارم حتی خاطرات خیالی از زندگی در امریکا رو اینجا مینویسم ولی میخوام یه ترسی رو باهاتون درمیون بذارم اینکه قبول شدیمو رفتیمو یه سال گذشت و دو سال گذشت و بعد نتونستیم دووم بیاریم برگشتن چقد سخته نگاههای شماتت بار پدر و مادر نگاههای تمسخرآمیز فک و فامیل.......
برنده خوش شانس
مرغی که انجیر میخوره نوکش کجه
مرغی که انجیر میخوره نوکش کجه