2010-06-28 ساعت 20:39
آها!
خب از همه ی اینها بگذریم از یه نظر خیالم راحت شده اینکه بلاخره می تونم همسر دلبندم رو بیارم نزدیک خودم.خب حالا میشه یه کاریش کرد.پس نا امید نشیم.
اگر بشه که حالا یا تو کانادا یا تو یه کشور نزدیک آمریکا بریم و همسرم هم اجازه کار داشته باشه. این جوری خیلی عالی میشه.میشه این 5 سال یه کم سخت بگذره اما خیلی از هم دور نمونیم.
پس انقدر هم که من فکر می کردم سخت نیست.
پدر این پول بسوزه که اگر ما داشتیم من و همسرم با هم می رفتیم و انقدر هم خون دل نمی خوردیم. آخه من لاتاری برنده شدم.
خب از همه ی اینها بگذریم از یه نظر خیالم راحت شده اینکه بلاخره می تونم همسر دلبندم رو بیارم نزدیک خودم.خب حالا میشه یه کاریش کرد.پس نا امید نشیم.
اگر بشه که حالا یا تو کانادا یا تو یه کشور نزدیک آمریکا بریم و همسرم هم اجازه کار داشته باشه. این جوری خیلی عالی میشه.میشه این 5 سال یه کم سخت بگذره اما خیلی از هم دور نمونیم.
پس انقدر هم که من فکر می کردم سخت نیست.
پدر این پول بسوزه که اگر ما داشتیم من و همسرم با هم می رفتیم و انقدر هم خون دل نمی خوردیم. آخه من لاتاری برنده شدم.