کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟
اینو من رو یه سایت خوندم گفتم اینجا هم کپی‌ کنم دوستان هم ببینند
گردونه رو بچرخون ، گردونه رو بچرخون

17 آوریل 2015
گفتم سال اولش سختست مثل تمام سالهای اول، سال اول مدرسه، سال اول ازدواج ، سال اول مهاجرت. ..‌بعد کم کم ادم یادش میرود زندگی قبل از سال اول چطوری بوده و عادت میکند به زندگی جدید،به ادمهای جدید، به دوستان جدید و انوقت دل کندن از همینها هم بعد از چند سال سخت میشود.
گفتم مهاجرت درد دارد مثل ترک اعتیاد تمام عضلاتت کشیده میشود و له له میزنی برای زندگی قبلی، تا عادت از سرت بیفتد و خو بگیری به زندگی جدید.
گفتم مهاجرت مثل زاییده شدن دوباره است، زاییده شدن در بزرگسالی، انگار کودکی در جثه ی بزرگسال را بدون والدین رها کنند وسط شهری که نه زبانش را درست میداند نه اداب مردمش و همه از کودک توقع داشته باشند که به خاطر جثه اش تمام کارهای ادم بزرگها را به بهترین نحو انجام دهد .
گفتم مهاجرت کشتی گرفتن با خودت و زندگیت است معلوم نیست پیروز میشوی یا شکست میخوری ،ولی وقتی وارد این میدان شدی تو دیگر ان ادم قبلی نیستی ،هزارسال بزرگتر شده ای و دنیا را جور دیگری میبینی، کلمات را جور دیگری تعریف میکنی، ادمها ،نژادها، جنسیت ،قانون، دوستی، خوشبختی، سرمایه، عشق، همه چیز برایت معنای دیگری میگیرد، معنایی که فقط خودت میدانی و با دایره المعارف هیچکس دیگری همخوان نیست.
گفتم مهاجرت ادم خودش را میخواهد کسی که نگاهش به اینده باشد و بتواند از گذشته بگذرد . کسی که بتواند جلوی اشکهایش را بگیرد و از حال لذت ببرد. اینها را گفتم و نگاهش کردم ،هنوز اشک میریخت مثل تمام سی روزی که مهمان خانه مان شده بود . گفت دلم میخواست چشمهایم را میبستم و باز میکردم میدیدم همه ش خواب بوده و من در هیچ لاتاریی برنده نشده ام. حالش بد بود خیلی بد، تازه در هواپیما متوجه شده بود که لاتاری فقط یک بازی نبوده، بازیی که بعد از برنده شدنش همه برایت کف بزنند و در دلشان حسادت کنند که چرا اندازه ی تو خوش شانس نیستند، همین برنده شدن زندگیت را به کل دگرگون میکند و یکهو پرتت میکند جایی از کره ی زمین که دست هیچ دوست و اشنایی دیگر به تو نرسد و خودت میمانی و زندگیی که حتی نمیدانی چطور شروعش کنی .تمام اینها را تازه در هواپیما متوجه شده بود و هواپیما خیلی سریعتر از توان او ،داشت او را از هرچه داشت و نداشت دور میکرد و این دیگر بازی نبود واقعیت ترسناکی بود که باید با ان کنار میامد. بغضش ترکید ، گفت نمیتوانم، من از اینجا متنفرم ، از خیابانها میترسم، از مردم، از پلیس، از فروشنده، از هر کسی که به ظاهر مهربانتر از مردم کشور خودم است ولی من نمیفهممش و همین نفهمیدن ادمها را ترسناک میکند.
هر شب با فریاد از خواب میپرید و میدوید به سمت دستشویی تا کمی از خودش را بالابیاورد . گفتم من هم همینطور بودم ماهک جان ،باورکنی یا نه ،سه ماه تمام ،هر روز بالا اوردم تا زندگی کمی عادی شد، ولی هیچوقت فکر برگشت به سرم نزد. بلیط برگشتم همان ماه اول باطل شد، حتی یک قاشق ازجهیزیه ام را محض یادگاری نگه نداشته بودم چه برسد به پلهای پشت سر که همه میگویند نباید خرابش کرد .
من امده بودم که بمانم و او امده بود که ببیند ته این بازی چه شکلیست. گفتم ماهک جان تا تهش هنوز خیلی راهست بگذار یکسال بگذرد، بعد یک سفر برو ایران میفهمی که چطور همه چیز در این یکسال درمغز تو زیباتر بوده تا در واقعیت، میفهمی که حتی نفس کشیدن در ان هوا بوی فحش میدهد وقتی احترام را یکسال زندگی کرده باشی . وقتی ادم از حقوق انسانیش باخبر شود دیگر تحمل فضایی که حق و حقوق و قانون و مدنیت هیچ معنایی ندارد میشود جهنمی که فقط میشود مدت کوتاهی به هوای دیدن ادمهایی که دوستشان داری در ان مهمان بود . گفتم بگذار طعم زندگی در اینجا را بفهمی، به هوای اینجا خو بگیری بعد برو ببین کجای دنیا جای توست . بیست و پنج سال انجا زندگی کردی ، فقط یکسال اینجازندگی کن که لااقل بتوانی مقایسه کنی. گفتم و گفتم وگفتم ولی او دیگر گوشهایش نمیشنید ،خیلی وقت بود که نمیشنید ،فقط اشک بود و بغض و اه ‌و انتظار برای شنیدن کلامی که بگوید تو راست میگویی ماهک جان امریکا بدترین جای دنیاست و همه ی ما ادمهای ترسویی هستیم که مانده ایم و حاضر نیستیم بگوییم اشتباه کردیم و از ترس مسخره شدن برنمیگردیم .هر کس را میدید همین سوال را میپرسید ولی جوابها هیچکدام دلخواه او نبود، یکی از ارامشی که در زندگی جدید کسب کرده بود میگفت، دیگری از امکان زندگی بهتر ،یکی از قانون بی چک و چانه و درست و حسابیش میگفت و دیگری از مردم مهربان و محترمش . ولی او هیچکدام را نمیشنید ، این بازی واقعیتر از حد تحمل او بود و هیچکس نمیفهمید که او دلش برای شلوغیهای میدان انقلاب پر میکشد ولی طاقت ترافیک بزرگراه ۴۰۵ را ندارد .کسی نمیفهمید که او دلش برای هوای دودی میدان تجریش یک ذره شده ولی دود خفیف اگزوز همسایه ی سیاهپوست دیوانه اش میکند . اخر اینجا ناسلامتی امریکا بود جایی که همه ی دنیا ارزویش را دارند ولی پر از اشغال و کثیفی و ادم بی خانمان است .هیچکس این چیزها را نمیفهمید و همه به او میگفتند ما تو را خوب میفهمیم ماهک جان ،ما خودمان این دوران را گذرانده ایم.
طاقتش طاق شد ،چمدانش را بست گفت مهاجرت سختست من برمیگردم . گفتم اینکه تو انجام دادی مهاجرت نبود ،مهمانی خانه ی ما بود، تو که هنوز یکروز هم اینجا زندگی نکردی ،کاش لااقل میگذاشتی این یک ماه مهمانی بهت خوش بگذرد . گفت اذیتت کردم . گفتم خودت را اذیت کردی ،اینهمه در این مدت فشار روحی کشیدی، زندگیت را فروختی، قطر دنیا را سفر کردی ، همسرت را اواره کردی ،کاش هیچوقت فکر نمیکردی که لاتاری فقط یک بازیست که برنده شدنش کیف دارد. کاش انموقع که اسمت را وارد گردونه ی این قمار میکردی فقط یک لحظه چشمهایت را میبستی و فکرمیکردی اگر برنده شوی چه میشود .یک لحظه خودت را تصور میکردی در یک اتاق سیاه سیاه که مدت زیادی طول میکشد که چشمت به ان عادت کند و باید صبر داشته باشی تا روشناییهایش دیده شود ،ببینی طاقتش را داری یا نه .طاقت دل کندن از تمام گذشته و رفتن به سمت اینده ای نامعلوم که موفقیت و عدم موفقیتش جایی نوشته نشده . ولی همه ی اینها را در دلم گفتم و فقط نگاهش کردم . در این یک ماه خیلی لاغر شده بود و رنگ پریده .من که او را از قبل نمیشناختم ولی خودش میگفت قبلا دختر شادی بوده که حسابی میخندیده، حتی تصور لبخندش برایم سخت بود. من فقط گریه هایش را دیده بودم، بیتابی هایش ، افسردگیهایش، بی حوصلگیهایش، ترسهایش نگرانیهایش و حالا رفتن زودهنگامش. نگاهش کردم و سکوت کردم دیگر حتی نمیشد برایش موعظه کرد،طاقتش را نداشت فقط میخواست برود . دلم میخواست تمام اینها را برای هزارمین بار برایش بگویم بلکه بشنود و اینقدر عجله نکند، ولی فقط نگاهش کردم وگفتم برو ،کار درستی میکنی ماهک جان ،برو . اینبار صدایم را شنید . مرا در اغوش کشیدو برای همیشه‌رفت .‌
نمیدانم سرنوشت ان کارت سبزی که از گردونه به نام او بیرون امد باطل شدن است یا بلاخره روزی برمیگردد ، ولی میدانم که این اولین کارت سبزی نیست که باطل میشود اخریش هم نخواهد بود .
تعداد کیس : 4 نفر
ارسال مدارک : 91/4/21
نامه دوم :1 آذر   مصاحبه: 21 دی
کلیرنس :12/1 تحویل پاس : 12/14
صدور ویزا : 12/17 دریافت ویزا برای 3 نفر : 12/21
ورود آمریکا 92/2/2
پورتلند اورگان Big Grin
پاسخ
تشکر کنندگان: gbtm ، Haghighat ، HERMES7 ، behzadb57 ، shadi79 ، m.ghoreishi ، K.ONE ، hamed shayan ، cello86 ، M.d ، mrlzdh ، arezoo00 ، nahid.t ، rbrb-2015 ، Mohajer2017 ، aazitaa


پیام‌های این موضوع
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن ؟ - توسط ama - 2012-11-15 ساعت 13:03
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن ؟ - توسط roze - 2012-09-09 ساعت 19:23
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن ؟ - توسط roze - 2012-09-10 ساعت 20:28
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن ؟ - توسط gol1 - 2012-10-30 ساعت 13:15
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن ؟ - توسط smpf - 2012-12-04 ساعت 22:31
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن ؟ - توسط User - 2013-02-11 ساعت 07:16
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن ؟ - توسط sohi - 2013-02-06 ساعت 19:17
تا حالا پشیمون شدید از رفتن - توسط imojen - 2013-02-07 ساعت 02:24
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن ؟ - توسط roze - 2013-02-11 ساعت 23:17
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن ؟ - توسط Rock - 2013-09-28 ساعت 13:00
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن ؟ - توسط Rock - 2013-10-19 ساعت 22:08
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن ؟ - توسط Rock - 2013-10-21 ساعت 18:01
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط rs232 - 2014-01-21 ساعت 22:41
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط sce - 2014-01-27 ساعت 03:33
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط rs232 - 2014-01-27 ساعت 22:45
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط SK89 - 2014-09-14 ساعت 14:51
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط Rock - 2014-10-30 ساعت 03:33
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط Rock - 2014-10-30 ساعت 13:12
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط Doogh - 2015-01-08 ساعت 09:32
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط Doogh - 2015-01-08 ساعت 09:40
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط Doogh - 2015-01-08 ساعت 17:39
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط samba - 2015-01-30 ساعت 18:50
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط yami - 2015-02-07 ساعت 17:59
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط yami - 2015-02-07 ساعت 19:09
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط yami - 2015-02-09 ساعت 02:25
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط sce - 2015-02-11 ساعت 03:46
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط yami - 2015-02-11 ساعت 08:08
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط yami - 2015-02-11 ساعت 08:10
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط sce - 2015-02-11 ساعت 09:27
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط yami - 2015-02-21 ساعت 19:48
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط yami - 2015-02-22 ساعت 03:14
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط yami - 2015-02-22 ساعت 10:04
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط yami - 2015-02-24 ساعت 06:19
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط yami - 2015-02-24 ساعت 08:10
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط yami - 2015-02-25 ساعت 22:09
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط yami - 2015-02-26 ساعت 01:22
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط yami - 2015-02-26 ساعت 08:26
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط yami - 2015-02-26 ساعت 21:20
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط K.ONE - 2015-06-19 ساعت 14:28
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط wxyz - 2015-04-19 ساعت 06:22
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط شهلا 1346 - 2015-06-18 ساعت 09:58
تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط amj7 - 2015-09-04 ساعت 16:26
تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط amj7 - 2015-09-04 ساعت 19:08
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط j1970 - 2015-11-02 ساعت 02:38
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط sce - 2016-06-14 ساعت 22:18
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط yami - 2016-06-16 ساعت 09:36
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط KORYO - 2016-06-15 ساعت 21:08
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط yami - 2016-06-16 ساعت 18:08
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط yami - 2016-09-28 ساعت 08:33
تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط annahitaa - 2016-10-03 ساعت 17:03
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط yami - 2016-10-04 ساعت 22:10
تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط annahitaa - 2016-11-08 ساعت 00:24
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط afs - 2018-04-02 ساعت 09:49
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط j1970 - 2018-08-04 ساعت 22:00
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط j1970 - 2018-08-17 ساعت 07:53
تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط mohssen - 2013-12-14 ساعت 05:21



کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان