2015-06-21 ساعت 19:33
(2015-06-21 ساعت 18:13)bahar101 نوشته:بهار جان می فهمم(2015-06-21 ساعت 15:08)varchandi نوشته: سلام دوستانما هم شما رو دوست داریم و از تحلیل ها و امیدواری هایی که به همه می دید ازتون ممنونیم ولی کاریش نمیشه کرد من که اینجوریم یه روز سرشار از امید و انرژی ، روز بعد تهی از انرژی و غرق در ناامیدی.خدا عاقبتمون رو بخیر کنه
بیش از یه سال و گذروندیم
تو این چند وقته همش استرس هایی داشتیم که شاید خیلی هاش بی مورد بودن
پر کردن فرم (استرس صادق بودن یا نبودن- کامل نوشتن یا ناقص اطلاعات دادن و ...)
انتظار برای نامه (استرس اینکه چرا دیر شد - نکنه تو فرممون چیزی نوشتیم که دیر شد...)
نامه دوم و تغییر سفارت (حالا چی کار کنم - کدوم هتل برم - ویزام کی میادو ...)
تو سفارت که اوج استرس (حالا چی می پرسه- اگه حول شم و اشتباه بگم - اگه حرفتم متناقض باشه و ...)
بعد سفارت (چرا کیسمو نمی شناسه- چرا سیس اینو زده به جای اون - چرا آپ ندارم- پروندم پشت شوفاژه و...)
الانم که استرس خرابی ( نکنه عین پارسال بشه- پس 100 تا مهندس و خبره دارن چی کار می کنن- مگه اونا جهان اولی نیستن پس چرا... )
چرا و چرا و چراهای دیگه
تو کدومشون ما دخیل بودیم تاثیر داشتیم
بابا میدونم سخته
بیخیال شیم
میخوام امشب بریم ..... (آقو منو نفرستین مرخصی)
خواستم بگم خوش باشین
توکل کنین
اعتماد کنین به اونی که تا اینجا آوردمون
بقیشم خودش درست می کنه
بازم میگم حس خوبی به این هفته دارم و امیدوارم فردا خبرای خوبی از آمریکا بیاد
همتونو دوست دارم دوستای مجازی من
و برای همتون دعا می کنم (مخصوصاً نیمه ویزا گرفته ها)
قبول هم دارم
منم اینطوری میشم
فقط می نویسم تا اول به خودم یادآوری کنم بعد به دوستان انرژی و آرامش بدم
خدا عاقبت هممونو به خیر کنه
2015AS3XXX* آنکارا ->ABU DHABI*دو نفر
ارسال فرمها: 2 Sep*کارنت شدن: 8 Nov*نامه دوم: 24 Feb*مصاحبه:26 Apr
نتیجه مصاحبه: AP
مقصد: LA
خدایا اینکه میگی از رگ گردن به من نزدیکتری در حد درک من نیست [size=medium]لطفاً بغلم کن
ارسال فرمها: 2 Sep*کارنت شدن: 8 Nov*نامه دوم: 24 Feb*مصاحبه:26 Apr
نتیجه مصاحبه: AP
مقصد: LA
خدایا اینکه میگی از رگ گردن به من نزدیکتری در حد درک من نیست [size=medium]لطفاً بغلم کن