(2015-09-19 ساعت 10:20)mordad نوشته: وااای چه خوابی دیدم من دیشب. از بس فکرم درگیر از صبح تا شب به این ویزای لعنتی فکر میکنم.
خواب دیدم پاشدیم همینجوری رفتیم دم سفارت به زور پاس و دادیم به یه خانمی. اونم همونجا جلو چشممون تو کامپیوتد چک کرد و گفت به به مبارکه یه مهرم زد تو پاس و گفت بیاین اینم ویزا حالا برین مدیکال و تمدید کنین.
بعد ما عین خنگا پاشدیم اومدیم خونمون. وقتی رسیدیم گفتیم ااااا چرا یه شب بیشتر صبر نکردیم واسه مدیکال حالا این هنه راه و باید دوباره بریم.! جالب اینکه با ماشین هم رفته بودیم.جالب تر اینکه ما اصلا ماشین نداریم )))): بادش بخیر میخواستیم ماشین بخریم اسممون لاتاری در اومد همه پولامون و رفتیم آنکارا و از اونجام رفتیم استانبول خرج کردیم.
خلاصه اینکه بعدشم از خواب پریدم.
دیگه اینکه جاتون خالی لحظات مسرت باری بود لحظات در دست داشتن اون ویزای کزایی
ایشالا واقعیش نصیب تک تکمون بشه.
شك نكنين درسا خانم كه تعبير ميشه. من دلم براي كيس شما خيلي روشنه. حتما تعبير ميشه. راستي من تصميم دارم سه روز آخر سپتامبر رو همينطوري بدون كلير شدن برم انكارا. به همسرتون بگين رضا دنبال همسفر مي گرده ،بياد با هم بريم. با اين خوابي كه ديدين شايد براي منم بد نشه
◄شماره كيس: ***2015AS00002
◄سفارت: آنكارا
◄ تاريخ مصاحبه: 4 می
◄نتیجه مصاحبه : AP ... آپدیت واقعي: 4 می(1،2،3) - 6 می(1،2،3)- 7 می(1،2)- 19 مي (1)
◄نتيجه :انتخاب راهي غير از مهاجرت براي پيشرفت.
◄سفارت: آنكارا
◄ تاريخ مصاحبه: 4 می
◄نتیجه مصاحبه : AP ... آپدیت واقعي: 4 می(1،2،3) - 6 می(1،2،3)- 7 می(1،2)- 19 مي (1)
◄نتيجه :انتخاب راهي غير از مهاجرت براي پيشرفت.