(2015-09-19 ساعت 10:28)2015reza نوشته:(2015-09-19 ساعت 10:20)mordad نوشته: وااای چه خوابی دیدم من دیشب. از بس فکرم درگیر از صبح تا شب به این ویزای لعنتی فکر میکنم.
خواب دیدم پاشدیم همینجوری رفتیم دم سفارت به زور پاس و دادیم به یه خانمی. اونم همونجا جلو چشممون تو کامپیوتد چک کرد و گفت به به مبارکه یه مهرم زد تو پاس و گفت بیاین اینم ویزا حالا برین مدیکال و تمدید کنین.
بعد ما عین خنگا پاشدیم اومدیم خونمون. وقتی رسیدیم گفتیم ااااا چرا یه شب بیشتر صبر نکردیم واسه مدیکال حالا این هنه راه و باید دوباره بریم.! جالب اینکه با ماشین هم رفته بودیم.جالب تر اینکه ما اصلا ماشین نداریم )))): بادش بخیر میخواستیم ماشین بخریم اسممون لاتاری در اومد همه پولامون و رفتیم آنکارا و از اونجام رفتیم استانبول خرج کردیم.
خلاصه اینکه بعدشم از خواب پریدم.
دیگه اینکه جاتون خالی لحظات مسرت باری بود لحظات در دست داشتن اون ویزای کزایی
ایشالا واقعیش نصیب تک تکمون بشه.
شك نكنين درسا خانم كه تعبير ميشه. من دلم براي كيس شما خيلي روشنه. حتما تعبير ميشه. راستي من تصميم دارم سه روز آخر سپتامبر رو همينطوري بدون كلير شدن برم انكارا. به همسرتون بگين رضا دنبال همسفر مي گرده ،بياد با هم بريم. با اين خوابي كه ديدين شايد براي منم بد نشه
نمیدونم والا اتفاقا اون آقایی هم که باهاشون صحبت کردیم گفتن که همیشه 10 روز آخر ایرانیا میان اینجا حضوری ولی خوب بازم بگیر نگیر داره ممکنه قبول کنن ممکنم هست نکنن!
حالا ما موندیم بریم یا نه؟! آخه حتی یه آپ الکی هم نخوردیم ما که به دلخوشیه اون بریم.تازه مدیکال هم که نداریم. شما مدیکالتون تمدید نمیخواد؟
ولی با این همه چشم انتظار معجزه ایم تو این 2 روز 2شنبه و 3 شنبه این هفته.
کیس : ASXXX // تعداد نفرات کیس : 2 // سفارت : آنکارا // ارسال 260 : 20 جوون // کارنت : سری اول // نامه دوم : 23 اکتبر // مصاحبه : 10 دسامبر // وضعیت کیس:نفر اصلی AP // سربازی: س
من همسر آقای مرداد هستم (درسا)
آقای برنده چون افسرده شده به خاطر AP دیگه نمیاد اینجا سربزنه.
من همسر آقای مرداد هستم (درسا)
آقای برنده چون افسرده شده به خاطر AP دیگه نمیاد اینجا سربزنه.