به پایان آمد این دفتر
حکایت همچنان باقیست.
در لحظات اخر این تاپیک از همه دوستان سپاسگذارم و شکر گزارم که خداوند من را مورد لطف خود قرار داد .
داستان من اینجوری شد که من 11 ام سپتامبر کلیر شدم ولی زمانی که 15 ام به سفارت مراجعه کردم فردای تحویل پاس دوباره ای پی شدم!
وقتی رفتم سفارت به من گفتن که یه خبر بد براتون داریم و ویزاتون ایشود نمیشه! تنها کیسی بودم تو این چند سال اینجوری شده.
حالا شما میتونید تو این 15 روز خودتون رو جای من بزارید،واقعا شرایط سختی بود.سعی کردم به دوستان نگم که عزیزانی که میرن برای دریافت ویزا دیگه اون یه ذره گوشت مونده اشون هم اپ نشه!
ولی در کمال ناباوری ساعت 7 صبح دیروز اوکی شد و خداوند سبحان را سپاسگذارم.
دوستان عزیزی که این پست رو میخونن میخوام عرض کنم این داستان لاتاری رو شما خودتون واردش میشین و هیچ توقعی نداشته باشید که باید کارتون انجام بشه و طلب کار باشید.
میتونید فقط یک لحظه خودتون رو جای من بزارین که در سفارت با اون جمله 15 روز مونده به پایان مواجه شدم.
تنها حرفم به ایشون این بود." بله خیلی ممنون ، میدونم این داستان کاملا از حوزه پیگیری من خارج هست، من شخصا اینجا حضور دارم اگر فکر میکنید مشکلی با حضور من حل میشه انجام بشه."
که گفتن نه هیچ نیازی به شما نیست .عرق کرده بودم تشکر کردم و گفتم بله این لاتاری است با اتفاق های خاص خودش و هر دو خندیدیم.
من از سفارت اومدم بیرون و فقط بچه های ابوظبی که اونجا بودن فهمیدن سام 60 عزیز و شفت و مستان 1 و تندیس که ایران بود و امین62 که اومده بود ویزاشو بگیره بنده خدا ترسید.
البته یس و یس عزیز هم امار منو داشت و به ایشون هم گفتم که فعلا در سایت درج نشه.
من حس همه عزیزانی که ویزا نصیبنشون نشده رو درک میکنم . برای همه شما بهروزی و کامیابی از خداوند متعال خواستارمو باز هم میگم که نیمه پر لیوان رو ببینید.
هر منفی برای شما در کائنات منفی میاره.من فقط داشتم برای خودم دعا میکردم و خدا شاهده کوچکترین بی احترامی به افراد سفارت نکردم.
بهشون حق میدم که فی خالدون من رو بگردن وقتی میخوان کسی رو به خونشون راه بدن یا اصلا راه ندن.این راهیه که من خودم قبول کردم.تازه من اول داستان کل تاپیک های کلیرنس رو خونده بودم و امادگی کامل واسه همه چی داشتم اون روز تو سفارت شل شدم یه لحظه.
امیدوارم دوستان سال های بعد زمانی که این پست من رو میخونن درک کنن موضوع لاتاری رو و تا اخر داستان امید داشته باشنو احترام همه رو داشته باشن که ته داستان فقط این ها خاطره میشه و میمونه.
یدالله فوق ایدیهم.
روز خوش
حکایت همچنان باقیست.
در لحظات اخر این تاپیک از همه دوستان سپاسگذارم و شکر گزارم که خداوند من را مورد لطف خود قرار داد .
داستان من اینجوری شد که من 11 ام سپتامبر کلیر شدم ولی زمانی که 15 ام به سفارت مراجعه کردم فردای تحویل پاس دوباره ای پی شدم!
وقتی رفتم سفارت به من گفتن که یه خبر بد براتون داریم و ویزاتون ایشود نمیشه! تنها کیسی بودم تو این چند سال اینجوری شده.
حالا شما میتونید تو این 15 روز خودتون رو جای من بزارید،واقعا شرایط سختی بود.سعی کردم به دوستان نگم که عزیزانی که میرن برای دریافت ویزا دیگه اون یه ذره گوشت مونده اشون هم اپ نشه!
ولی در کمال ناباوری ساعت 7 صبح دیروز اوکی شد و خداوند سبحان را سپاسگذارم.
دوستان عزیزی که این پست رو میخونن میخوام عرض کنم این داستان لاتاری رو شما خودتون واردش میشین و هیچ توقعی نداشته باشید که باید کارتون انجام بشه و طلب کار باشید.
میتونید فقط یک لحظه خودتون رو جای من بزارین که در سفارت با اون جمله 15 روز مونده به پایان مواجه شدم.
تنها حرفم به ایشون این بود." بله خیلی ممنون ، میدونم این داستان کاملا از حوزه پیگیری من خارج هست، من شخصا اینجا حضور دارم اگر فکر میکنید مشکلی با حضور من حل میشه انجام بشه."
که گفتن نه هیچ نیازی به شما نیست .عرق کرده بودم تشکر کردم و گفتم بله این لاتاری است با اتفاق های خاص خودش و هر دو خندیدیم.
من از سفارت اومدم بیرون و فقط بچه های ابوظبی که اونجا بودن فهمیدن سام 60 عزیز و شفت و مستان 1 و تندیس که ایران بود و امین62 که اومده بود ویزاشو بگیره بنده خدا ترسید.
البته یس و یس عزیز هم امار منو داشت و به ایشون هم گفتم که فعلا در سایت درج نشه.
من حس همه عزیزانی که ویزا نصیبنشون نشده رو درک میکنم . برای همه شما بهروزی و کامیابی از خداوند متعال خواستارمو باز هم میگم که نیمه پر لیوان رو ببینید.
هر منفی برای شما در کائنات منفی میاره.من فقط داشتم برای خودم دعا میکردم و خدا شاهده کوچکترین بی احترامی به افراد سفارت نکردم.
بهشون حق میدم که فی خالدون من رو بگردن وقتی میخوان کسی رو به خونشون راه بدن یا اصلا راه ندن.این راهیه که من خودم قبول کردم.تازه من اول داستان کل تاپیک های کلیرنس رو خونده بودم و امادگی کامل واسه همه چی داشتم اون روز تو سفارت شل شدم یه لحظه.
امیدوارم دوستان سال های بعد زمانی که این پست من رو میخونن درک کنن موضوع لاتاری رو و تا اخر داستان امید داشته باشنو احترام همه رو داشته باشن که ته داستان فقط این ها خاطره میشه و میمونه.
یدالله فوق ایدیهم.
روز خوش