ارسالها: 156
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Nov 2015
رتبه:
29
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2015-12-30 ساعت 02:30
روزی مسافری در بیابان بی آب وعلفی درخت بزگ وسبزی دید به سرعت به سمت درخت رفت ودر سایه آن دراز کشید . مسافر اصلا خبر نداشت آن درخت اسرار آمیز است و می تواند تمام افکار انسان را عملی کند.رهگذر در فکرش گفت کاش به جای این که رو زمین بخوابم یه تخت نرم اینجا بود .بلا فاصله تخت نرم وزیبایی ظاهر شد رهگذر بسیارتعجب کرد ودر عین حال خیلی خوشحال شد در حالی که روی تخت دراز کشید با خودش فک کرد کاش یک سفره پر از غذا ونوشیدنی وانواع خوراکی ها اینجا بود بلافاصله همه چیز هایی که در فکرش بود آماده شد .رهگذر دل سیر از خوراکی ها خورد و در حالی که روی تخت نرم دراز میکشید با خود فکر کرد که نکند وقتی من خوابم برد شیری گرسنه بیاید ومرا بخورد .دیری نپایید که رهگذر خوابش برد وشیری بالایه سر او امد ورهگذر را که در خواب بود خورد.این درخت در زندگی همه ما وجود دارد بعضی ها به ان فرشته امین می گویند بعضی انرژی کائنات و بعضی افکار مثبت ولی به هر اسمی که باشد یک کار را انجام می دهد وآن به واقعیت تبدیل کردن افکار ماست چه این افکار مثبت باشد وچه منفی ... پس بیایید همه افکار مثبت داشته باشیم و به بهترین اتفاقات فکر کنیم من مطمئن هستم که همه ما مهاجر سرایی ها امسال برنده هستیم و با هم جشن میگیریم
ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ ﭼﻪ ﺧﻮﺏ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻯ ...
ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻣﻦ ﺧﻮﺏ ﻧﻤﺎﻧﺪﻩ ﺍﻡ ...
ﻣﻦ ﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻡ
ﻟﺒﺨﻨﺪﻡ "ﺗﻠﺨﻰ ﻋﺼﻴﺎﻥ ﻓﺮﻭﺧﻮﺭﺩﻩ ﻯ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﻰ ﺳﺮﻛﻮﺏ ﺷﺪﻩ ...
ﻭ ﭼﻬﺮﻩ ﺍﻡ ﻧﻘﺎﺏ ﺳﻨﮕﻰ ﺟﻮﺍﻧﻴﺴﺖ ﻭﺍﻣﺎﻧﺪﻩ ﺩﺭ ﻣﻦ ﺧﻔﻪ ﻭ ﺧﺎﻣﻮﺵ ....
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺩﻫﻪ ﻯ " ﻋﺸﻖ" ﻣﻤﻨﻮﻉ ﻣﻰ ﺁﻳﻢ
ﺍﺯ ﺩﻫﻪ ﻯ " ﻧﮕﺎﻩ" ﻣﻤﻨﻮﻉ ...
ﺯﻳﺒﺎﻳﻰ" ﻣﻤﻨﻮﻉ "...
" ﺷﻌﺮ" ﻣﻤﻨﻮﻉ ﻭ " ﻛﻼﻡ " ﻣﻤﻨﻮﻉ ..
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺟﻨﺲ ﻫﻴﭻ ﻛﺲ ﻧﻴﺴﺘﻢ .....
ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺗﺼﻮﻳﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮﺯﻣﻴﻦ ﺧﺎﻛﺴﺘﺮﻯ ،،،به
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺳﻨﺠﺎﻕ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻡ