شمارش معکوس برای اعلام نتایج لاتاری DV-2017

[avenger]

تعدادی حشره کوچولو تو مردابی زندگی میکردند.آنها تمام مدت از این ترس داشتند که از آب بیرون روند وبمیرند.یک روز یکی از آنها بر اساس ندای درونی از ساقه یک علف شروع به بالا رفتن کرد.
همه فریاد میزدند که مرگ تنها چیزیست که عایدت می شود.چون هر حشره ای که بیرون رفته بود دیگر برنگشته بود.
حشره ترس رو کنار گذاشت وبالا وبالاتر رفت وقتی به سطح آب رسید نور آفتاب تن خسته او را نوازش دادواو که از فرط خستگی دیگر رمقی نداشت روی برگ آن گیاه خوابید.
وقتی بیدار شد به یک سنجاقک تبدیل شده بود.حس پرواز پاداش بالا امدن او بود سنجاقک بر فراز برکه شروع به پرواز کردوپرواز چنان لذتی به او داد که با زندگی در برکه قابل مقایسه نبود.
تصمیم داشت برگرددوبه دوستانش هم بگوید که بالای ساقه ها کسی نمیمیرد ولی نمی توانست وارد آب شود چون به موجود دیگری تبدیل شده بود.
شاید بیرون رفتن از شرایط امن برای خیلی از ما ترسناک باشه ولی حتما با تکامل همراه است
امیدوارم برای همه ما که قصد رفتن وتغییر رو داریم خدا یه ساقه باریک وزیبا بفرسته تا ما هم از اون بالا بریم ولذت پرواز رو حس کنیمعال

عالی بود مرسی(-: