ارسالها: 279
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2014
رتبه:
54
تشکر: 28
2 تشکر در 1 ارسال
2016-04-08 ساعت 20:32
(آخرین تغییر در ارسال: 2016-04-08 ساعت 20:35 توسط Ali_Hunter.)
دوستی تعریف می کرد : اولين روزهايي كه در آمریکا بودم ، يکى از همکارانم هر روز صبح با ماشينش مرا از هتل برميداشت و به محل کار ميبرد . ماه سپتامبر بود و هوا کمى سرد و برفى . ما صبحها زود به کارخانه ميرسيديم و همکارم ماشينش را در نقطه دورى نسبت به ورودى ساختمان پارک ميکرد . در آن زمان ، ٢٠٠٠ کارمند کارخانه با ماشين شخصى به سر کار ميآمدند. روز اول ، من چيزى نگفتم، همين طور روز دوم و سوم . روز چهارم به همکارم گفتم : آيا جاى پارک ثابتى داري؟ چرا ماشينت را اين قدر دور از در ورودى پارک ميکنى؟ در حالى که جلوتر هم جاى پارک هست؟ او در جواب گفت: براى اين که ما زود ميرسيم و وقت براى پيادهرفتن داريم . اين جاها را بايد براى کسانى بگذاريم که ديرتر ميرسند و احتياج به جاى پارکى نزديکتر به در ورودى دارند تا به موقع به سرکارشان برسند . «فرهنگ عامل اصلی در پیشرفت جوامع بشری است»
__________________________________________________
God Bless America ♡
چه کسی میگوید که گرانی اینجاست؟؟؟
همه جا ارزانی است...
چه شرافت ارزان...
تن عریان ارزان...
و دروغ از همه چیز ارزان تر...
آبرو قیمت یک تکه نان...
و چه تخفیف بزرگی خورده است قیمت هر انسان !!!
♧.::سیاتل::.♧