2018-01-08 ساعت 12:55
اندر حکایت ایرانیان محترم مقیم لوس آنجلس و حومه باید عرض کنم که بنده تا بحال چنین نوع بشر را ندیده بودم !!! بنده با امید واهی هموطن یابی از ایالت میشیگان به این کمال سرا مهاجرتی دوباره کردم اما غافل از آنکه دارم تیشه به ریشه ی خودم و خانواده ام میزنم !! من با وعده ی یک ایرانی برای شغل و کار وارد شدم و پس از ورود و چیدن وسایل ناچیز خانه به سراغ ایشان رفتم تا سوال کنم که از چه زمانی بنده باید کارم را با شما شروع کنم که ایشان از من سوال کردند که تمایل به انجام چه کاری را دارید ؟ بنده که شاید بیش از 2 ساعت تلفنی علایق و گرایشهایم را به کار توضیح داده بودم ، چهارشاخ بریدم و تصور کردم که ایشان یا آلزایمر دارند و یا خودشان را به کوی آلزایمری میزنند !! اما بنا به احترام کارفرما خدمتشان دوباره کلمات تکراری را عرض کردم و ایشان به من گفتند فردا دوباره برای مصاحبه ی دوم بیاید !! فردا دوباره به آنجا رفتم و ایشان سوال کردند شما مسجد میروید !!!؟؟؟ سوالی که فکر نمیکنم بغیر از استخدامی جات دولتی و ایرانی تصورش نیست که هیچ کسی در جای دیگر چنین سوال خفنی را از شما بکند !! ناسلامتی در کشور عقاید آزاد خبر مرگمان زندگی میکنیم !! به ایشان گفتم خیر !! ایشان هم گفتند بروید و دوباره فردا به من همین ساعت زنگ بزنید تا دوباره یک جلسه ی دیگری را با هم داشته باشیم !! شستم خبردار شد که ایشان بگیر و استخدام کننده ی واقعی نیستند و فقط بنده را میخواهد سرکار بگذارد !! برای همین بیخیال شدم و دیگر به ایشان زنگ نزدم تا چندین روز !! بعد از آن ایشان تماس گرفتند و برای پیغام گذاشتند که ببخشید من فعلا نیاز ندارم که کسی را استخدام کنم !! در حالی که ایشان وعده هایی داده بودند که بنده احساس کردم یکی از برادران و یا اقوامم اینجا سر راهم سبز شده و خداوند این لطف را به من کرده !! اما چه بگویم که حتی اعتقاد من را هم چپه کرد !! بعد دو هفته یک کاری دست و پا کردم و با خودم عهد کردم که دیگر به روی دیوار هیچ ایرانیی یادگاری ننویسم و حتی تا میتوانم از آنان اعلام برائت کنم. این گذشت تانزدیک به سه سال که دوباره گذر کاریابی بنده به یک هموطن دیگر خورد و با خودم گفتم شاید آن یکی بد بوده و بدقول و شاید من دارم اشتباه میکنم که مردم را با یک چوب قضاوت میزنم !!! ایشان با خوشرویی فراوان بنده را پذیرفته و من را به دوره ی آموزشی ویژه ای فرستادند و تا سه ماه بنده درگیر این کار بودم !! قرار شده بود که در ماه جولای بنده اسباب کشی کرده و پس از اتمام دوره ی قرارداد اجاره به لوس آنجلس نقل مکان کنم !! قبلش هم به ایشان یادآوری کردم که بنده تا زمان پایان قرارداد قادر به نقل و مکان نیستم چون هم پای مدرسه ی دخترم درمیان است و هم هزینه ی شکستن قرارداد خانه !! ایشان هم قبول کردند و گفتند اشکالی ندارد تا آن موقع صبر میکنیم و شما در دفتر اورنج کانتی کار کنید تا ببینم چه پیش میآید !! با خودم گفتم عجب مردی یافتم !! عجب ایرانی شرافتمندی !! با همه جور من جور هستند و من باید روزی هزار بار فقط خدا را شکر کنم که نظرم در مورد ایرانیان اینجا عوض شده !! خلاصه اینکه اخطار تمدید قرارداد برایم آمد و بنده با قدرت کامل اعلام کردم که بنده میخواهم از این ولایت بروم به آنسوی خوشبختی و خوش شانسی !! در نامه ی تمدید قرارداد آمده بود که اگر شما امروز دوباره تمدید کنید اجاره ی شما همان سال گذشته ای خواهد بود و اگر از امروز بگذرد باید بجای 1700 دلار 1850 دلار بدهید !! پوزه خندی زدم و با خودم گفتم آره ارواح شکمت !!! خلاصه بی خیال تمدید قراداد و با امید به آینده ای روشن به جلو تاختیم تا اینکه سه روز قبل از موعد سر رسید قراداد و آن هم در یک غروب شوم در حالی که به محل کار قبلی خود هم اعلام کرده بودم که از هفته ی آینده دیگر اینجا تشریف ندارم ، آن هم با قدرت !! ایشان به بنده زنگ زدند که من فعلا نیرویی نمیخواهم ، از شما هم بابت زحمت های گذشته و دوران آموزشی تشکر میکنم !! بنده زبانم لال شد و قلبم برای یک لحظه ایستاد تا جایی که حتی نتوانستم سوال کنم حاجی چرا ؟؟!!!! اول کاری که کردم دویدم بسوی دفتر آپارتمان و قرارداد را با مبلغ جدید امضاء کردم و دوم فردای همان روز که قرار بود دیگر سرکار نباشم ، برگشتم و همه با تعجب گفتند تو اینجا چه غلطی میکنی!!؟؟؟؟ و من هم گفتم غلط کردم !! خلاصه اینکه نه تنها ایشان بنده را استخدام نکردند و وقت من را برای مدت سه ماه آن هم با مصرف بنزین و رفت و آمد و بدون پرداخت سنتی از اسنات !! گرفتند ، بلکم یک هزینه وحشتناک اجاره و یک بی اعتباری مضاعف را برای من در یک محیط کاری ایجاد کردند و بدتر از آن اینکه آن کمپانی یکی را بجای من گرفته بودند که دیگر قوز بالا قوز شده بود برای من و به من گفتند متاسفیم که این اتفاق افتاده ولی ما بر اساس صحبتهای شما که خیلی هم محکم و استوار بود ، یکی دیگر را استخدام کردیم و قرار است از دو روز دیگر اینجا مشغول بکار شود و شما هم بفرمایید همان لوس آنجلس کذایی خودتان !!!! من ماندم و یک اجاره ی سنگین و بیکاری و دربدری !!
حالا بنظر شما باید چه خاکی برسر میکردم و چطور در این وادی بی صاحب کار پیدا میکردم ؟؟؟؟؟!!
خلاصه این بود پاسخ اعتماد به یک هموطن لوس آنجلسی با وجدان و با شعور !! دیگر تصمیم قاطع گرفتم که اگر یک ایرانی به من گفت حاجی بفرمایید سرکار ، این هم پیش پرداخت و آن هم میز و صندلی ، بنده حمالی میکنم ، اما با ایشان همچین خبطی را نمیکنم !! آقا ملت تو را بخدا به ایرانیان داخل آمریکا دل نبندید که دل بستن کار بیهوده و رنج آوری برایتان خواهد بود !! ایرانیان اینجا فقط و فقط به این فکر میکنند که چه بدهند که در مقابلش چیزی بکنند !! همین و بس حالا شما بگو خوشبین باش، همه اینطوری نیستند !!!
حالا بنظر شما باید چه خاکی برسر میکردم و چطور در این وادی بی صاحب کار پیدا میکردم ؟؟؟؟؟!!
خلاصه این بود پاسخ اعتماد به یک هموطن لوس آنجلسی با وجدان و با شعور !! دیگر تصمیم قاطع گرفتم که اگر یک ایرانی به من گفت حاجی بفرمایید سرکار ، این هم پیش پرداخت و آن هم میز و صندلی ، بنده حمالی میکنم ، اما با ایشان همچین خبطی را نمیکنم !! آقا ملت تو را بخدا به ایرانیان داخل آمریکا دل نبندید که دل بستن کار بیهوده و رنج آوری برایتان خواهد بود !! ایرانیان اینجا فقط و فقط به این فکر میکنند که چه بدهند که در مقابلش چیزی بکنند !! همین و بس حالا شما بگو خوشبین باش، همه اینطوری نیستند !!!