کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟
این متن را برای تاپیک امریکا از خیال تا واقعیت نوشته بودم که به نظر غیر فعال شده به همین دلیل اون رو اینجا می گذارم. جلو جلو اگر بی ربط هست عذر می خواهم.

***

روزی که من به امریکا آومدم دوشنبه اول اپریل ۲۰۱۳ بود. الان اپریل ۲۰۱۸ است و ازاون روز پنج سال می گذره و من  همچنان در امریکا هستم. فکر نمی کنید این یک موفقیت بزرگ باشه؟ اینکه بتونی پنج سال یک جا زندگی کنی شاید چندان کار سختی به نظر نرسه اما وقتی اونجا قانون جنگل حاکم باشه اون وقت هر روزی رو که به انتها برسونی خودش یک موفقیت به حساب میاد!

یکی از خاطره هایی که از دوران بچگی به خاطر دارم مربوط به زمانیه که یک روز به خونه پدر برزگم رفتم و دیدم که همه شیشه های خونه اشون پودر شده. یادم میاد از اون روز به بعد همیشه یک چسب بزرگ به صورت X روی همه شیشه ها بود. بعدا فهمیدم اون روز نزدیک اون خونه موشک خورده و چند نفر مردن. فرار و خوابیدن چندباره توی زیرزمین از خاطره های دیگه ایه گاهی تصاویر روشنش رو توی ذهنم مرور می کنم. خاطره هایی که از سه چهار سالگی باهامه.

دیدن تلاش آدم ها برای گرفتن نفت و روغن کوپنی، دست و پا زدن برای داشتن جای نشستن روی نیمکت سه نفره، زور و اجبار برای انجام دادن منویات معنوی مدرسه، دروغ و دلنگ بافتن برای مصاحبه ورودی دبیرستانی که دانش آموزان رو برای پوشیدن شلوار جین رد می کرد، شنیدن دلایل آبدوخیاری برای راضی شدن به ادامه تحصیل در نظام منظم و عالی آموزش عالی و روبه رو شدن با انواع و اقسام پارتی بازی و دغل بازی گوشه کوچکیه از خاطرات من و چیزی که زندگی من رو شکل داده. گاهی وقتی ها به اون ها فکر می کنم، می خندم، گاهی غمگین می شم، گاهی به خودم و اطرافینم بدو بیراه می گم گاهی هم به سیستُم.

از یه زمانی به نتیجه رسیدم که وقتی که من به دنیا اومدم یکی از قطعات لازم مغزم کم اومده و به همین دلیل من قدرت درک اطرافیانم و جهان پیرامونم رو ندارم. چون که به نظر می رسید همه دقیقا می دونند دارند چه کار می کنند و خیلی هم از این بابت خوشحال هستند و من تنها کسی هستم که نمی فهمم. من خانواده و دوستانم رو نمی فهمیدم. همین موضوع ساده باعث شده بود زندگی کردن در ایران برای من مثل زندگی کردن توی جنگل باشه و به شب رسوندن هر روز اون یک موفقیت. زندگی در ایران از من یک «سروایور» ساخته بود.


[عکس: thelastofus_art.jpg]


چند سال پیش سفری به ایران داشتم و در کمال ناباوری فهمیدم که چقدر عملکرد مغزم بهتر از زمانیه که در امریکا هستم. بدنم، اصلا نمی تونید تصور کنید که چقدر به همه چیز بهتر و سریعتر واکنش نشون می داد. آدرنالینم در بالاترین حد خودش بود و وقتی توی خیابون می رفتم و ناخودآگاه اون همه زیبایی متحرک رو می دیدم دوپامینم به سرحد سرخوشی می رسید. به خودم می گفتم «اکستازی آن دیمند» دیگه چی می خواهی! یک بار در جواب یکی از همکارانم که ازم پرسید آیا ایران جای خوبیه برای رفتن گفتم، ایران بهترین جای دنیاست اگر بدونی قرار نیست بمونی! زمانی که اونجا بودم مرتب کابوس می دیدم که موقع خروج در فرودگاه، مامور بهم می گه:

You can checkout anytime you want but you can never leave!

وطن پرستی، میهن پرستی، عشق به خاک، نژاد برتر، تاریخ شکوهمند از جمله عباراتی هستند که تصور می کنم برای فهمیدن و درکشون نیاز به اون قطعه ای باشه که مغز من اون رو نداره. من هرگز نفهمیدم آدم چه طور می تونه به چیزی  افتخار کنه و مغرور باشه که اکتسابی نبوده یعنی به خودش به باله چون از سر اتفاق و کاملا اتفاقی اسپرم شماره X146245777 با تخمک سررسید نوامبر ۸۵ توی خاک ایران بهم رسیدن نه در باتسوانا یا مثلا من آدم موفقیم چون صرفا ژن خوب دارم. نمی دونم شاید شما نظر دیگه ای داشته باشید ولی همین موضوع کم اهمیت برای من به یک مشکل فلسفی قابل توجه در امریکا تبدیل شده. وقتی به کشور دیگه ای مهاجرت می کنید، مسایل و مشکلات جدیدی پیش روی شما قرار می گیرند که گاهی بسیار پیچیده هستند.

یکی از مفاهیم اخلاقی که توی شعرفارسی یا بقول این وری ها شعرپارسی زیاد به اون اشاره شده موضوع تذویر و ریا هست. من همیشه کمترین نمره رو در درس ادبیات وقتی می گرفتم که کار به معنی کردن این جور شعر ها می رسید. من نمی فهمیدمشون. بعدها متوجه شدم که این ها به همراه دروغ به دیگران و دروغ به خود از جمله خصوصیات جدا نشدنی سلول هاییه که خشت اولشون در خاک ایران نهاده شده! حتما دیدید یا شنیدین ایرانی هایی که باجان و دل از وطن پرست بودن خودشون دم می زنند، مدام می گن «چو ایران نباشد تن من مباد» و از طرفی با پاسپورت های امریکاییشون این طرف اون طرف می رند.

شاید ندونید ولی در پروسه سیتیزن شیپی امریکا که به گرفتن پاسپورت منتهی می شه، تازمانی که شما آزادانه و آگاهانه قسم نخورید شهروند به حساب نمیایید و بخشی از این قسم به این صورت ادا می شه.

I hereby declare, on oath, that I absolutely and entirely renounce and abjure all allegiance and fidelity to any foreign prince, potentate, state, or sovereignty, of whom or which I have heretofore been a subject or citizen;

و در ادامه می گه

that I will support and defend the Constitution and laws of the United States of America against all enemies, foreign and domestic; that I will bear true faith and allegiance to the same; that I will bear arms on behalf of the United States when required by the law;

من نمی خواهم موضوع رو سیاه سفید ببینم ولی اگر روزی بین ایران و امریکا جنگی دربگیره و قانون اجبار کنه آقا و خانم  «چو ایران نباشد تن من مباد» بربنک نشین باید اسلحه دست بگیرند و مام میهن رو … مهاجرت آسون نیست. همه از سختی های رایجش گفتن اما ناگفته های فلسفی، انتزاعی و فرهنگی زیادی داره که وقتی در مقابلشون قرار می گیرید شاید مجبور بشید خیلی دیوارها رو خراب کنید. به نظر من چه بهتر که دیواری که تا ثریا کج رفته رو به کل خراب کرد.

پنج ساله که در مریلند در ساحل شرقی و در نزدیکی واشنگتن دی سی پایخت امریکا زندگی می کنم. فکر می کنم بعد از اینکه مجبور شدم اینجا بیام انتخاب کردم که همین جا بمونم و تا الان فکر می کنم انتخاب بدی نبوده. توی این مدت یکبار کارم رو عوض کردم و چهارساله توی یکی از بزرگ ترین کمپانی های دنیا کار می کنم. سقف بالای سرم مال خودمه، ماشینی که همیشه دوست داشتم داشته باشم رو دارم. به اندازه مگامیلیون جک پات آخر مارچ پول دارم! همه چیزهایی که یک زندگی رویایی لازم داره فراهمه اما در واقعیت فکر نمی کنم که خوشحال باشم.

شکایت؟ نه هیچ شکایتی هم ندارم. اصولا خوشحال نبودنم به دلیل اینه که آدم خوشحالی نیستم. همون طور که شکایت نداشتنم فکر می کنم به دلیل اینه که آدم شاکی نیستم کلا «دلم اهل شکایت نیست». فکر نکم توی دنیا هیچ سروایوری باشه که شکایتی داشته باشه. به نظر من این یه رویه کلیه، که دنیای بیرون ما آیینه ای از درون ماست. من اگر به اطرافم به دید مثبت نگاه کنم همه چیز بهتر به نظر می رسه همون طور که اگر بخوام منفی نگاه کنم حتما یه چیزی برای ایراد گرفتن و گلگی پیدا می کنم.

چند وقت بعد از اومدن به اینجا با دکتر نروسرجنت آشنا شدم و مشکل نداشتن قطعه مغزمو باهاش درمیون گذاشتم. اون من رو به NIH معرفی کرد. این مرکز یک مرکز عظیم دولتیه که پشت بسیاری از تحقیقات بی همتا پزشکی و حتی مهندسی در کل جهان هست. در حقیقت دولت هزینه تحقیقات دانشمندان رو تامین می کنه که اون ها نوآوری داشته باشند و درمان ها و روش های جدیدی در مبارزه با مشکلات پزشکی و بیماری ها پیدا کنند. برای من جالب بود که این ها در مورد این قطعه مفقوده مغز من آگاه بودن و می دونستن عدم وجودش باعث سرگشتگی و فیزآت شدن می شه. اون ها یک چیپست در مغز من کار گذاشتند تا زمانی که من با اون مفاهیمی که نمی فهمم برخورد می کنم یک سری پالس به مغز من بفرسته تا متوجه بشم که این مفهوم از اون مفاهیمیه که به کار این قطعه مربوطه. بعد از گذاشتن ایمپلنت هر زمانی که من در برابر یک عبارت و مفهوم هدف قرار می گرفتم توی سرم یک صدای احساس می کردم و می فهمیدم که آهان این از همون موارد هست. اول خیلی به صدا عادت نداشتم اما بعد تر واضح تر شد و دقیقا می تونستم بفهمم که صدا می گه BS.

خیلی تخیلی و فضایی به نظر می رسه اما توی این امریکا چیزهای عیجی می بینید که هیچ جای دنیا نیست مثلا چقدر لامپ رشته ای هنوز داره استفاده می شه یا اینکه می تونی بری سرکوچه و به راحتی AK-47 بخری! من خیلی خوشحال بودم که یک مشکل سی ساله داره برام حل می شه. اوایل خیلی جالب و هیجان انگیز بود اما این طور نموند. من با اینکه در امریکا زندگی می کنم خیلی به سایت هایی که اخبار ایران و تحلیل های مرتبط رو منتشر می کنند سر می زنم. چشمتون روز بد نبینه بعد از کار گذاشتن این چیپ در مغز من، خواندن اخبار ایران که قبلا باعث حس نفهمیدن برای من می شد حالا برابر شده بود با شنیدن مکرر BS BS BS BS BS. برای همین من دیگه سایت های ایرانی نخوندم و به سایت هایی که خبرهای امریکا را پوشش می دادند می رفتم. قبلا این سایت ها را که می خوندم خیلی از اون رو نمی فهمیدم. همیشه فکر می کردم به دلیل زبان ضعیف انگلیسی من هست اما الان این سایت ها رو هم که می خونم مرتب توی مغزم می شنوم BS BS BS BS.

***

من همیشه دوست داشتم که در این تاپیک امریکا از خیال تا واقعیت بنویسم و این پست رو به مناسبت پنجمین سال ورودم به امریکا و البته اپریل فولز دی نوشتم. خیلی حرف های دیگه در مورد امریکا و خیال و واقعیت بودن اون دارم. شاید نوشتم. ننوشتم هم احتمالا چیز زیادی از دست نمی دید.
در پایان دوست دارم بگم که من فکر می کنم ما واقعیت رو رقم می زنم از روی خیالی که توی ذهنمون تصویر می کنیم فارغ از اینکه امریکا چه بوده، چه هست و چه خواهد بود.

قسمت آخر نوشته خودم رو می خونم. توی سرم می شنوم BS.
2013AS1017 ≈≈ ویزا از سفارت ایروان ≈≈ ساکن مریلند، ویرجینیا از ۱ اپریل ۲۰۱۳ ≈≈ داستان من و لاتاری ۲۰۱۳
پاسخ
تشکر کنندگان: copol ، afshin4749 ، Shahram914 ، fariba_a ، dv2017 ، Classic ، mhb161 ، yami ، Persischer ، ali234 ، vidatanha ، frz61 ، sce ، Mohajerr


پیام‌های این موضوع
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن ؟ - توسط ama - 2012-11-15 ساعت 13:03
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن ؟ - توسط roze - 2012-09-09 ساعت 19:23
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن ؟ - توسط roze - 2012-09-10 ساعت 20:28
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن ؟ - توسط gol1 - 2012-10-30 ساعت 13:15
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن ؟ - توسط smpf - 2012-12-04 ساعت 22:31
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن ؟ - توسط User - 2013-02-11 ساعت 07:16
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن ؟ - توسط sohi - 2013-02-06 ساعت 19:17
تا حالا پشیمون شدید از رفتن - توسط imojen - 2013-02-07 ساعت 02:24
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن ؟ - توسط roze - 2013-02-11 ساعت 23:17
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن ؟ - توسط Rock - 2013-09-28 ساعت 13:00
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن ؟ - توسط Rock - 2013-10-19 ساعت 22:08
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن ؟ - توسط Rock - 2013-10-21 ساعت 18:01
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط rs232 - 2014-01-21 ساعت 22:41
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط sce - 2014-01-27 ساعت 03:33
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط rs232 - 2014-01-27 ساعت 22:45
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط SK89 - 2014-09-14 ساعت 14:51
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط Rock - 2014-10-30 ساعت 03:33
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط Rock - 2014-10-30 ساعت 13:12
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط Doogh - 2015-01-08 ساعت 09:32
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط Doogh - 2015-01-08 ساعت 09:40
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط Doogh - 2015-01-08 ساعت 17:39
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط samba - 2015-01-30 ساعت 18:50
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط yami - 2015-02-07 ساعت 17:59
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط yami - 2015-02-07 ساعت 19:09
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط yami - 2015-02-09 ساعت 02:25
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط sce - 2015-02-11 ساعت 03:46
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط yami - 2015-02-11 ساعت 08:08
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط yami - 2015-02-11 ساعت 08:10
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط sce - 2015-02-11 ساعت 09:27
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط yami - 2015-02-21 ساعت 19:48
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط yami - 2015-02-22 ساعت 03:14
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط yami - 2015-02-22 ساعت 10:04
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط yami - 2015-02-24 ساعت 06:19
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط yami - 2015-02-24 ساعت 08:10
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط yami - 2015-02-25 ساعت 22:09
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط yami - 2015-02-26 ساعت 01:22
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط yami - 2015-02-26 ساعت 08:26
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط yami - 2015-02-26 ساعت 21:20
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط K.ONE - 2015-06-19 ساعت 14:28
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط wxyz - 2015-04-19 ساعت 06:22
تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط amj7 - 2015-09-04 ساعت 16:26
تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط amj7 - 2015-09-04 ساعت 19:08
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط j1970 - 2015-11-02 ساعت 02:38
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط sce - 2016-06-14 ساعت 22:18
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط yami - 2016-06-16 ساعت 09:36
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط KORYO - 2016-06-15 ساعت 21:08
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط yami - 2016-06-16 ساعت 18:08
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط yami - 2016-09-28 ساعت 08:33
تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط annahitaa - 2016-10-03 ساعت 17:03
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط yami - 2016-10-04 ساعت 22:10
تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط annahitaa - 2016-11-08 ساعت 00:24
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط afs - 2018-04-02 ساعت 09:49
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط j1970 - 2018-08-04 ساعت 22:00
RE: تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط j1970 - 2018-08-17 ساعت 07:53
تا حالا پشیمون شدید از رفتن؟ - توسط mohssen - 2013-12-14 ساعت 05:21



کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان