(2010-10-11 ساعت 17:54)1979SAM نوشته: سلام
من شبها كه ميخوابم فقط فكرميكنم كه الان توي يكي ازبرجهاي نيويورك توي اطاق خوابمون كه كه پرده هاش كشيده شده وشهرپرنورروتوي امتداد شب بهم نشون ميده خوابيدم ودارم به كاراي فرداوپيشامداي امروزم فكرميكنم همينطوري به خواب ميرم وامتداد رويام ناگهان ميره توي همين ذهنيات.
تااين ساعت هم توي اين تايپيك نيومده بودم وبه كليرنس فكرنميكردم .......دوستان فكرنميكنيد نگراني قبل ازواقعه داريد به هممون منتقل ميكنيد اگه كليروپروسه اش باشه مياد مهم اينكه هنوزنيومده وشما چي دارين ترسيم ميكنيد.
دوست عزيز روياهاي زيبايي داريد و حتما بهش خواهيد رسيد.ولي گويا شما به تاپيك كليرنس 2010 هم تا حالا سر نزديد و نميدونيد اصولا تاپيكهاي اينچنيني پر از بيم و اميدند و حتمانمي دونيد چند تا از بچه ها مثل شما براي خودشون و خانواده اشون همين روياهاي قشنگ رو داشتند و متاسفانه عليرغم همه هزينه هاي روحي و مالي بدون اينكه كوچكترين تقصيري داشته باشند به خاطر همين كليرنس كه شما بهش فكر نمي كنيد نتونستند ويزا بگيرند؟
متاسفانه مسائل نگران كننده توي جامعه و اطرافمون و زندگيمون خيلي زياده ولي به نظر من بايد در مورد اونهايي كه فكر ميكنيم ميشه حل كرد فكر بشه صحبت بشه و راه حل ارائه بشه.در اين مورد به خصوص من نظرم اينه كه ميشه كاري كرد كه جلوي تكرارش گرفته بشه.اصلا فلسفه وجودي اين سايت كمك .همدلي همفكري و ارائه راه حله.به هر حال اگر صحبتهاي من نگرانتون كرده عذر خواهي ميكنم ولي دوست عزيز شما ميتونيد بهش فكر نكنيد و آزاديد كه اين مطالب نگراني زا رو نخونيد.ولي اجازه بديد ما هم اين آزادي رو داشته باشيم كه در موردش صحبت و همفكري كنيم.با فكر نكردن به اين مسئله و دست رو دست گذاشتن صورت مسئله رو پاك مي كنيم.با سپاس