[/color]سلام دوستان
حالم گرفته میشه
از تنهایی از دوری از غربت
از این که تا چند ماه دیگه بخواهم به مدت طولانی نزدیک ترینه نزدیکتر ها را نبینم و ازشون دل بکنم
واقعا سخته
واقعا وحشتناکه
اما امیدم به پیشرفته
امیدم به سر بلندییه
و امیدم فقط به خدای بزرگه
اون خواست من قبول بشم در لاتاری
اون خواست مسیر زندگییه من تغییر کنه
منم مخلصشم
همه کاری زحمت های خودشا و خستگی های خودشا داره
چه برسه به این حجرت که واقعا نفس گیره
از زمان ثبت نامش که البته یک بر اورده شانسه تا قبول شدنش که مخدوش شدن زندگیته تا حول کارنت شدن تا مصاحبه
تااف بی ای
و تا های زیاده دیگر
و سر انجام زمان حجرت
و از همه سخت تر روز اخر که تو فرودگاه همه را برای اخرین بار بعد از چند روز پر از غم و اندوه و غصه داری با چشم گریون ترک می کنی
و درسته مجرد بودی
اما به محض نشستن تو هواپیما می فهمی تنها شدی
اما به چه هدف>؟؟؟
به هدف خوش بختی؟؟؟
به هدف خنده همین هایی که برات گریه می کردند؟؟؟؟
به هدف پیروز شدن و افتخار کردن؟؟؟؟
به هدف این که بفهمی تو هم می توانی؟؟؟؟
یا به هدف همه ی این موارد + سر بلندی و زندگی کردن
و این هدف داشتنه که دل ادم را قرص می کنه
درد و دل و نصیحت را با هم قاطی کردم
اما دلم گرفته
و چیزی که تو این لاتاری برای من همیشه به عنوان خاطره می ماند
1_ لطف پروردگاره مهربانه به من که دوستم داره و من هم دوستش دارم
2_ پیدا کردن مسیر زندگیم که سال هاست ارزوشا داشتم
3_ پیدا کرده بهترین دوستانه زندگیم که واقعا مهربانانه با من بودند تا این جای کار و در اینده هم با این دوستانی که تا به الان با هم بودیم و هستیم می مانیم
که این را مدیون این سایت هستم
اما دوستان گلم
این را بدانید بعد از هر سختی یک اسانی هست
و نیز بعد از هر سر بالایی یک سر پایینی
اما این نصیحت و یادگاری را از من حقیر داشته باشید
که:
چرا عاقل کند کاری که باز اید به کنعان قم مخور
چند روز قبل از رفتنم هم دوباره می نویسم
بچه ها این را فراموش نکنید:
می رویم برای بهتر شدن
مرسی
حالم گرفته میشه
از تنهایی از دوری از غربت
از این که تا چند ماه دیگه بخواهم به مدت طولانی نزدیک ترینه نزدیکتر ها را نبینم و ازشون دل بکنم
واقعا سخته
واقعا وحشتناکه
اما امیدم به پیشرفته
امیدم به سر بلندییه
و امیدم فقط به خدای بزرگه
اون خواست من قبول بشم در لاتاری
اون خواست مسیر زندگییه من تغییر کنه
منم مخلصشم
همه کاری زحمت های خودشا و خستگی های خودشا داره
چه برسه به این حجرت که واقعا نفس گیره
از زمان ثبت نامش که البته یک بر اورده شانسه تا قبول شدنش که مخدوش شدن زندگیته تا حول کارنت شدن تا مصاحبه
تااف بی ای
و تا های زیاده دیگر
و سر انجام زمان حجرت
و از همه سخت تر روز اخر که تو فرودگاه همه را برای اخرین بار بعد از چند روز پر از غم و اندوه و غصه داری با چشم گریون ترک می کنی
و درسته مجرد بودی
اما به محض نشستن تو هواپیما می فهمی تنها شدی
اما به چه هدف>؟؟؟
به هدف خوش بختی؟؟؟
به هدف خنده همین هایی که برات گریه می کردند؟؟؟؟
به هدف پیروز شدن و افتخار کردن؟؟؟؟
به هدف این که بفهمی تو هم می توانی؟؟؟؟
یا به هدف همه ی این موارد + سر بلندی و زندگی کردن
و این هدف داشتنه که دل ادم را قرص می کنه
درد و دل و نصیحت را با هم قاطی کردم
اما دلم گرفته
و چیزی که تو این لاتاری برای من همیشه به عنوان خاطره می ماند
1_ لطف پروردگاره مهربانه به من که دوستم داره و من هم دوستش دارم
2_ پیدا کردن مسیر زندگیم که سال هاست ارزوشا داشتم
3_ پیدا کرده بهترین دوستانه زندگیم که واقعا مهربانانه با من بودند تا این جای کار و در اینده هم با این دوستانی که تا به الان با هم بودیم و هستیم می مانیم
که این را مدیون این سایت هستم
اما دوستان گلم
این را بدانید بعد از هر سختی یک اسانی هست
و نیز بعد از هر سر بالایی یک سر پایینی
اما این نصیحت و یادگاری را از من حقیر داشته باشید
که:
چرا عاقل کند کاری که باز اید به کنعان قم مخور
چند روز قبل از رفتنم هم دوباره می نویسم
بچه ها این را فراموش نکنید:
می رویم برای بهتر شدن
مرسی