2011-01-21 ساعت 18:33
مهدیس جان نمی دونم چی باید گفت خیلی خبر بدی بود فکر می کردم این تاپیک فقط برای ساشاست اتفاقی بازش کردم و تقریبا شوکه شدم . من نمیدونم تسلیت گفتن در این شرایط تسلای دلت میشه یانه ولی از ما متاسفانه همین کار بر میادو آرزوی صبر برای تو و خانواده ات . نمیدونم الان امریکایی یا ایران ولی من بهت توصیه میکنم اگر برات مقدور هست در مراسم ختم مادر شرکت کن . کارخیلی سختیه ولی من فکر می کنم که سوگواری دسته جمعی باعث تخلیه روحی ،پذیرشِ راحتترِ مرگ عزیزان و به دست آوردن هرچه زودتره صبره . وقتی آدم دوره همه چیز اغراق شده تر میشه هم دلتنگیها و هم غم و غصه ها . امیدوارم که در کنار خانوادت باشی ولی اگر نیستی من فکر میکنم که خودت رو به اونها برسونی زودتر بتونی آروم بگیری.هر چند که رفتن سر خاک عزیزان در شرایطی که دور از وطنیم ،می تونه کابوس وحشتناکی باشه ولی نرفتن و یک عمر از وحشت این کابوس از خواب پریدن تبعات سختتری داره.
امیدوارم قدر همۀ خوبیها و مهربونیات که به بچه های مهاجرسرا کردی مامان جاش هزار برابر بهتر از این دنیا باشه.
امیدوارم قدر همۀ خوبیها و مهربونیات که به بچه های مهاجرسرا کردی مامان جاش هزار برابر بهتر از این دنیا باشه.
برنده لاتاری ۲۰۰۹. ساکن لس انجلس.
وبلاگ: https://rasaraplanet.wordpress.com سیاره راساراسا
وبلاگ: https://rasaraplanet.wordpress.com سیاره راساراسا