2016-08-20 ساعت 17:35
صبح ها وقتي خورشيد
درمي آيد
متولد بشويم.
هيجان ها را پرواز دهيم.
روي ادراك فضا ،رنگ ،صدا ،پنجره گل نم بزنيم.
آسمان را بنشانيم ميان دو هجاي "هستي".
ريه را از ابديت پر و خالي بكنيم.
بار دانش را از دوش پرستو به زمين بگذاريم.
نام را باز ستانيم از ابر،
از چنار، از پشه، از تابستان.
روي پاي تر باران به بلندي محبت برويم.
در به روي بشر و نور و گياه و حشره باز كنيم.
كار ما شايد اين است
كه ميان گل نيلوفر و قرن
پي آواز حقيقت بدويم.
سهراب_سپهری
درمي آيد
متولد بشويم.
هيجان ها را پرواز دهيم.
روي ادراك فضا ،رنگ ،صدا ،پنجره گل نم بزنيم.
آسمان را بنشانيم ميان دو هجاي "هستي".
ريه را از ابديت پر و خالي بكنيم.
بار دانش را از دوش پرستو به زمين بگذاريم.
نام را باز ستانيم از ابر،
از چنار، از پشه، از تابستان.
روي پاي تر باران به بلندي محبت برويم.
در به روي بشر و نور و گياه و حشره باز كنيم.
كار ما شايد اين است
كه ميان گل نيلوفر و قرن
پي آواز حقيقت بدويم.
سهراب_سپهری