کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
امتحان تافل در آمریکا(ماجراهای تافل من)
ماجراهای تافل من -سیزن یک قسمت اول- :

یکی از کارهایی که من در مدت غیبت صغرام انجام دادم امتحان تافل بوده که خودش در حد سریال لاست ماجرا داره با این تفاوت که همه اش صد درصد بدون هیچ دخل وتصرفی واقعیه . برای اینکه حوصله کنید و بخونیدش من اون رو به صورت 2سیزن که هر کدوم شامل چند قسمت میشه در اوردم و سیزن سه هم تو راهه.

از اولش بخوام تعریف کنم من با توکل به اعتماد به نفس خودم با گرفتن چند کتاب تافل شروع کردم به درس خوندن و قبل از اینکه مهلت ترم بهار تموم شه یعنی دقیقا برای 1ماه و نیم قبل از اتمام مهلت اپلای ترم بهار ثبت نام کردم و خب فکر کردم که اونها بعد از دوهفته نمره ام رو میدهند و من هم که حتما نمرۀ بالای صدی (نمرۀ کامل این امتحان 120 است)که میخواستم رو بی شک می گرفتم ، و اونوقت دو سه هفته هم وقت داشتم که مدارکم رو برای دانشگاه بفرستم و بهار دیگه سرکلاس باشم. وقتی اونروزها رو یادم میاد شاید زیاد درس نخوندم ولی اعتماد به نفس خیلی حیلی بالایی داشتم به نظرمن نصف امتحان تافل به اعتماد به نفسه که طی حوادثی که براتون به مرور توضیح میدم در من کم کم از 100 به صفر و حتی به منفی گرایید.

روز امتحان تقریبا تمام فامیل و دوست و اشناهای مقیم خارج و داخل با اطلاع رسانیه گستردۀ من می دونستند که باید انرژیهاشون رو جمع کنند و برای من بفرستند که من به حول و قوۀ الهی بتونم از این امتحان سربلند بیرون بیام. صبح با کلی استرس از خواب پاشدم و به زور یکی دولقمه فروکردم تو حلقوم معدۀ پر از اسیدم.هی با خودم حرف می زدم که یک لشگر آدم رو اجیر کردی دعا کنن پس نمره ات خوب می شه، آروم باش.بااینکه روز قبل ،مکان امتحان رو حسابی شناسایی کرده بودم ولی باز هم تنظیم کردم که یک ساعت زودتر برسم .حتی ریسک نکردم که از اتوبان برم که اگه تصادفی چیزی تو راه شده بود راهِ دررو داشته باشم.

امتحان ساعت 10 بود و من بدون هیچ مشکلی ساعت 9 رسیدم اونجا و چون روز قبل حسابی اونجا پرسه زده بودم می دونستم که دسترسی به پارکینگها از کدوم خیابونه ،اینه که یکراست رفتم دم در پارکینگ.وقتی وارد پارکینگ محل امتحان شدم اشتباها رفتم درگیتی که مخصوص آدمهای کارت دار بود،منم هیچ کارتی نداشتم در همین لحظه خواستم دنده عقب بگیرم که دیدم حدود 15تا ماشین پشتم صف کشیدند،نه راه پس داشتم نه پیش،هی دکمۀ دستگاه رو فشار می دادم بلکه فرجی شه و در خود به خود باز شه .دیدم کل خیابون بند اومده و همه هم از اینکه اینقدر معطل من شده بودند حسابی کلافه بودند ،چون اول صبح بود وهمه داشتند می رفتندسرکار و دیرشون میشد.

بابدبختی تمام ،اونم نه از در راننده بلکه از در شاگرد ،پیاده شدم چون ماشین رو چسبونده بودم به دستگاه که دستم برسه.رفتم به ماشین پشتی مشکلم رو توضیح دادم گفتم شاید لطفی بکنه وبا کارت اون من بتونم برم داخل ،ولی اون گفت بروتیکت بخر ،سری چرخوندم و دیدم هیچ بنی بشری تو دکه ها نیست که بتونم ازش تیکت بخرم،ساعت از 9 هم گذشته بود ولی انگار که اهالی اون ساختمون هنوز ساعت کاریشون شروع نشده بودچون تمام گیتهایی که بلیط میفروختند خالی از سکنه بودند.

من که ویلون و سیلون بین اونهمه ماشین گیر کرده بودم ،یک لحظه دیدم که یکی از ماشینها که دیگه صبرش تموم شدم بود با عصبانیت از صف خارج شد ،همونجا از خوشحالی بال دراوردم و از خداوند به خاطر قراردادن یک موجود غیر خونسرد در اون صف طویل تشکرکردم و همونجا ماشین جلوییش رو خفت کردم که دنده عقب بره و جارو برای بقیۀ ماشینها خالی کنه .به این ترتیب ماشینها یکی پس از دیگری دنده عقب می رفتن که خانم منگل قصۀ ما بتونه ازگیت خارج شه .
من بلاخره تونستم از شر ترافیکی که درست کرده بودم راحت شم ، بنابراین بدون صبر زود پیچیدم تو گیت بغلی که معمولی به نظر میومد ولی از بدشانسی من هر چی این دکمۀ لامصب دستگاه رو فشاردادم که یک بلیط برام صادرکنه درنهایت حیرت تفم کف دستم ننداخت .درحالیکه تا همین چند ثانیه قبل همه ماشینها همون دکمه رو فشار میدادند و تیکت میگرفتند.درهمین لحظه ماشینهای عقبی شروع کردند به بوق زدن و من دیدم که اصلا در گیت باز مونده، برای همین به من تیکت نمی ده .من هم بدون تیکت بلاخره وارد پارکینگ کوفتی شدم .
و حالا خر بیار و باقالی بارکن چون که به خیال خودم می رفتم سراغ آدمی که تو دکۀ یکی از گیتها دیروز نشسته بود ، تیکت می گرفتم .ولی تمام این پارکینگ چند طبقه رو چند بار دورزدم و دریغ از یک جنبنده داخل یکی از این دکه ها !هیچ بنی بشری نبود نبود .

حدود 10 دقیقه سرگردون تو این پارکینگ پیچ پیچی گشتم و بلاخره تصمیم گرفتم بدون تیکت پارک کنم و برم سراغ آفای سیاهپوستی که دیروز توی اطلاعات دیده بودم و از اون کمک بخوام.ماشین رو یک جایی تقریبا رو پشت بوم پارکینگ ،پارک کردم و شمارۀ جاش رو حفظ کردم وسوار آسانسور شدم ورفتم اطلاعات رو پیداکردم ،ولی اونجا هم کسی نبود!! انگارتمام کارمندها باهم مرده بودند.من همینطور که داشتم یا استرس اینورو اونور می دویدم وخودم رو راضی می کردم برای جریمه شدن ،چشمم خورد به یک کال باکس که برای جوابگویی به مشکلات بود .دکمه رو فشار دادم و خدارو شکر یک آدم زنده پشت خط پیدا شد و با انگلیسی غلیظی که از پشت خش خش اون کال باکس هم نامفهمومتر شده بود گفت برو پارکینگ افیس .

ساختمان امتحان یک ساختمان عظیم بود شامل تعداد زیادی رستوران و کافی شاپ و سینماحتی بانک و چند اداره که یکی از درهایش هم درِ یک دانشگاه فسقلی بود که مرکز امتحان بود.حالا فکرش را بکنید که نیم ساعت مانده به امتحان من دربه در،بین این ساختمانها دنبال پارکینگ افیس می گشتم .دیگه بیخیالش شدم و گفتم برم به امتحان برسم، فوقش جریمه می شم دیگه. رفتم به یکی از مسئولان دانشگاه مشکل پارکینگم را گفتم و او گفت تو که الان وقت داری برو پارکینگ افیس همین بغله.اینجا متوجه شدم که امتحانات آمریکا مثل ایران نیست و تو می توانی دودقیقه قبل از امتحان هم بروی سرجلسه و تازه با اینکه من اینهمه به نظر خودم دیر کرده بودم ،دیدم که غیر از من دوسه نفر دیگه اومده بودندو تقریبا هیچکس نبود.

خلاصه که دوباره رفتم دنیال گشتن پارکینگ افیس و بلاخره مسئول اینفرمیشن یکی از ساختمانها که بانک بود ،دست مرا گرفت وبرد به آفیس مورد نظر ،و من بلاخره توانستم تیکت بگیرم .

پایان قسمت اول


برنده لاتاری ۲۰۰۹. ساکن لس انجلس.

وبلاگ: https://rasaraplanet.wordpress.com سیاره راساراسا
پاسخ


پیام‌های این موضوع
امتحان تافل در آمریکا(ماجراهای تافل من) - توسط rasarasa - 2010-12-25 ساعت 14:23



کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان