سفرنامه های ابوظبی

[agsone]

سلام به همگی
این یه سفرنامه کوتاه از مسافرت من به امارات هست.
من به تازگی محل کارم رو عوض کردم و فعلاً اینترنت ندارم!
گفتم امشب یه مختصری بنویسم بهتره.
جواب سوالات آرزو رو هم در انتها میدم.
من به همراه برادرم در صبح روز 1 شنبه 14 مهر 87 با ایران ایر به دوبی پرواز کردیم.
پرواز 30 دقیقه تاخیر کرد و ما به ساعت محلی 7:45 به زمین نشستیم. توی فری شاپ فرودگاه خرید کردیم. و بعدش خودمون با یه تاکسی به هتل رفتیم. دمای هوا 32 درجه سلسیوس و رطوبت بالای 70 درصد! من که مردم!
از نظر من امارات اصلاً به درد تفریح نمیخوره! من فردای اون روز ساعت 10:30 در پلی کلینیک دبی نزدیک سیتی سنتر بودم که گفتند دکتر نیومده. رفتم سیتی سنتر و یه ساعت بعد برگشتم. دکتر اومده بود. ابتدا یه خانمی آزمایش خون، قد و وزن و فشار خون ازم گرفت. بعد نیم ساعت یه آقای گردن کلفت (!) عکس قفسه سینه ام رو گرفت. بعد 15 دقیق آقای دکتر سلیمان عزیز هم که کلی شوخ طبع بود معاینه ام کرد و واکسن های MMR و آبله مرغان رو زد به جفت بازوهام! من کلاً در عرض یک ساعت و نیم کارم تموم شد و مبلغ 650 درهم تقدیم کردم جیرینگی!
فردای اون روز ساعت 4:15 از خواب بیدار شدم و ساعت 4:45 از جلوی هتل با ماشین یه آقای ایرانی به همراه آقای دکتری که شاید نخواد اسمشون رو بگم به سمت یه هتل دیگه رفتیم تا یه خانوم و آقایی رو که زن و شوهر بودند رو سوار کنیم. آقای ه آقای دکتر و آقای سین آقایی بودن که با همسرشون اومده بودن.
توی راه کلی حرف زدیم. ساعت 8 صبح یه مامور دم در سفارت خیلی محترمانه مدارکمون رو به صورت کلی چک کرد. بعد با یه دستگاه اسکن دم در سفارت چک شدیم. بعد داخل سفارت موبیل و وسایل اضافی رو تحویل داده و در گیت مربوطه دوباره از دستگاه رد شده و چک شدیم. پس از عبور از فضای باز سفارت وارد سالن اجتماعات شدیم که اونجا هم از دستگاه عبور کردیم. من ساعت 8:30 شماره ام روشن شد و رفتم باجه 9. یه خانم ایرانی بود. گفت مدارک و من مدرک لیسانس با ترجمه و شناسنامه با ترجمه و مدارک اسپانسر رو دادم. یه کم بعد گفت سابقه کارت رو هم داری؟ گفتم آره اون رو هم دادم. گفت مدارک مالیاتی اسپانسر. من هم مدارک سال 2007 رو بهش دادم. دور یه عددی تو صفحه سوم خط کشید. بعد یه برگه در آورد یه سری آیتم رو توش تیک زد که نشون میداد مدارکم کامله. یه برگه کوچیک داد گفت برو صندوق پرداخت کن بیا. منم رفتم 2800 درهم سلفیدم! یه برگه بهمداد با یه رسید بردم تحویل خانم ایرانی دادم. گفت بشین صدات میکنم. یه ساعت بعد شماره ام برای باجه 7 ظاهر شد. یه خانم ایرانی دیگه بود. گفت مدارکم کامله. میخوام تو آمریکا کجا برم؟ منم گفتم پیش دوستم. گفت مجرده؟ گفتم آره. گفت یه کم انگلیسی حرف بزنیم. همین سوالها رو و یه سرس سوال ساده دیگه رو انگلیسی پرسید منم تپق نزدم! خدا رو شکر! گفت اون جعبه کنار دستم رو درش رو باز کنم یه نور سبز رنگ داشت. گفت 4 تا انگشت دست چپ ، بعد دست راست و بعد دو شستم رو روش بزارم. اسکن انگشتام که تموم شد گفت تبریک میگم شما ویزات حاضره! اینجا رو امضا کن. منم امضا کردم. قسم هم نخوردم! فقط یه روز طول میکشه. برو فردا ساعت 2 بعد از ظهر خودت یا یه نفر رو بفرست که بیاد با این کارت کوچولوی آبی رنگ بیاد ویزات رو بگیره. من فردا ساعت 14:45 ویزام رو به همراه پاکت زرد رنگ گرفتم و الانم در خدمت شما هستم. سوالی داشتین بپرسین. با کمال میل جواب میدم.
به امید موفقیت همه دوستان. مخصوصاً افشین عزیز که فردا مصاحبه داره.