هدف از مهاجرتمان چیست؟؟؟

[javadth]

قاسم(حمید فرخ نژاد): خوب گوشاتونو وا کنید…. این قصه یه مرد بدبختیه که میخواد با زنشو بچه اش کوچ بکنه. اونم یه کوچ اجباری؛ درست مثل اجدادمون. می فهمین؟ عین پدربزرگامون. ولی خوش به حال اونا… اونا هرجا دلشون می خواست میتونستن برن، مث حالا نبود که همه جا یه دیوار کشیدن. پول می خوان، ویزا میخوان، هزار تا کوفت و زهرمار می خوان … و این مرد بدبخت فقط یه سرمایه داره… و اونم جونشه.
نویسندگان: ابراهیم حاتمی کیا، اصغر فرهادی کارگردان: ابراهیم حاتمی کیا محصول:۱۳۸۰


نرگس (لیلا حاتمی): شما که قاسم رو میشناسین، بگین قاسم چند تا شغل عوض کرد؟ ننه یادته وقتی شاهین رو زائیدم، قاسم چه حال و روزی داشت؟ یه آمپول نبود که به این بچه بزنه. اگه بود الان سالم بود. تو خیال کردی قاسم برای خوشگذرونی و عیاشی میخواد بره اونور آب؟ اونوقت که وقت خوشگذرونیش بود تو آبادان، کنار جاده آب میفروخت؛ حمالی می کرد، به خدا ما چیز زیادی نخواستیم. گفتیم بریم تو یه جزیره که سرمون تو لاک خودمون باشه. کار باشه؛ امنیت باشه، آب باشه.
نویسندگان: ابراهیم حاتمی کیا، اصغر فرهادی
کارگردان: ابراهیم حاتمی کیا
محصول: ۱۳۸۱