2011-07-11 ساعت 14:10
در سال گذشته شمار مهاجراني كه به تابعيت كشور آلمان درآمدهاند، افزايش يافته است؛ داشتن كارت شناسايي آلماني، امتيازي است كه به آنان در "حل مشكلات روزمره" ياري ميرساند. عدم نياز به كسب رواديد سفر، يكي از اين مزيتهاست.
شمار درخواستهاي تابعيت در سال ۲۰۱۰ افزايش يافته است
در سال گذشته درخواست بيش از ۱۰۰ هزار مهاجر براي كسب تابعيت كشور آلمان پذيرفته شده است. اين رقم، نسبت به شمار تقاضاكنندگان در سال ۲۰۰۹، حدود ۵/۷ درصد افزايش نشان ميدهد. با اين حال تفاوت بين تعداد آلمانيهاي مهاجرتبار در سال ۲۰۰۰ با كساني كه امسال (۲۰۱۱) كارت شناسايي آلماني دريافت كردهاند، بسيار است: در سال ۲۰۰۰ بيش از ۱۸۷ هزار مهاجر به دليل تسهيل شرايط كسب تابعيت از سوي دولت وقت (سوسيال دموكراتها و سبزها)، به جرگهي آلمانيها پيوستند.
بنا بر گزارش "ادارهي مركزي آمار آلمان"، مهاجراني كه در سال ۲۰۱۰ تابعيت آلماني كسب كردهاند، "جوان" و به طور متوسط به گروه سني ۲۵ تا ۳۰ ساله تعلق داشتند. مدت زمان اقامت پيوستهي اين گروه در آلمان به بيش از ۱۵ سال ميرسد. اين آلمانيهاي مهاجرتبار، مانند سال پيش، تابعيت كشورهاي صربستان و مونتنگروي سابق، عراق و لهستان را داشتند.
شمار درخواستكنندگان تابعيت آلماني در دو ايالت نوردراين ـ وستفالن و هامبورگ در سال گذشته، از ساير استانهاي آلمان بيشتر بود. در اين سال، بهويژه در ايالت هامبورگ، كارزاري براي جلب "خارجيها" به منظور تشويق و راهنمايي آنان در ارائهي درخواست تابعيت برپا شد.
ترديد بهخاطر محروميت
با اين حال اغلب مهاجران در آلمان به سادگي تصميم به "آلمانيشدن" نميگيرند. مريم سليكل كه در هامبورگ مدير يكي از دفاتر كارزار "جلب و راهنمايي مهاجران" است، در اين رابطه ميگويد: «يكي از مهمترين مانعها در اين راه، شرط ترك تابعيت كشور زادگاه مهاجران است. اين تابعيت اغلب مهاجران را به تاريخ و خانواده و نسب آنان پيوند ميزند.» ترك تابعيت براي برخي از مهاجران ميتواند حتي به محروميت از بخشي از حقوق آنان، از جمله حق ارث در كشور زادگاه خود، منتهي شود.
از اين رو، بسياري از نهادهاي مستقل و مدافع حقوق مهاجران در آلمان خواهان تغيير اين مادهي قانوني و به رسميت شناختن تابعيتهاي چندگانهاند. موافق قانون تابعيت آلمان، پذيرش اين امر تنها در صورتي مجاز است كه ترك تابعيت كشور زادگاه ممكن نباشد. مجلس آلمان با تصويب اين ماده از قانون در نظر داشته، زمينهي پيوستگي و وابستگي "هويتي" مهاجران را با فرهنگ آلماني فراهم آورد.
دبرا ماهلر، يكي از استادان جامعهشناسي و روانشناسي دانشگاه كلن كه سالهاست در اين زمينه تحقيق ميكند، ميگويد: «پژوهشهاي ما نشان دادهاند، كساني كه داراي تابعيت دوگانه هستند، خود را به هر دو فرهنگ وابسته احساس ميكنند؛ هم به فرهنگ آلماني و هم به فرهنگ كشور زادگاه خود.»
عوامل بازدارنده
يكي از عوامل ديگري كه مهاجران را از درخواست تابعيت آلمان باز ميدارد، شرايط و روند دشوار "آلماني شدن" است: متقاضيان بايد دهها پرسشنامه را ُُپر كنند، مدارك بيشماري را از مراجع گوناگون تهيه ببينند، آموزشهاي زبان و اطلاعات عمومي دربارهي آلمان را با موفقيت پشتسر بگذرانند... و مهمتر از همه اين كه نبايد از امكانات تأمين اجتماعي دولت استفاده كنند.
با وجود اين، همهي اين دشواريها در چشم كساني كه مايلند از مزايا و امتيازهاي اخذ تابعيت آلمان سود ببرند، ساده جلوه ميكند. به گفتهي مريم سليكل، اين مهاجران اغلب به دلايل عيني تصميم به "آلمانيشدن" ميگيرند: «داشتن آزادي سفر بدون آنكه مجبور به درخواست رواديد باشند، يكي از مهمترين آنهاست. كسب حق انتخاب كردن و انتخاب شدن هم يكي ديگر از دلايل مهم است. اين مهاجران ميخواهند در زندگي اجتماعي و سياسي آلمان هم شركت كنند.»
سفر بدون اخذ رواديد، پيدا كردن كار، استخدام در ادارات دولتي، حق انتخاب كردن و انتخاب شدن... همهي اين امتيازها، با اينحال، براي آلمانيهاي مهاجرتبار، به معناي "پذيرفته شدن" از سوي جامعه نيست. بسياري از اين افراد كه در جامعه مورد تبعيض واقع شدهاند و به مراجع مربوط شكايت بردهاند، ميگويند: «خيلي از آلمانيها، پس از "آلماني شدن" هم، با ما مثل يك ترك، لهستاني يا عراقي رفتار ميكنند.»
شمار درخواستهاي تابعيت در سال ۲۰۱۰ افزايش يافته است
در سال گذشته درخواست بيش از ۱۰۰ هزار مهاجر براي كسب تابعيت كشور آلمان پذيرفته شده است. اين رقم، نسبت به شمار تقاضاكنندگان در سال ۲۰۰۹، حدود ۵/۷ درصد افزايش نشان ميدهد. با اين حال تفاوت بين تعداد آلمانيهاي مهاجرتبار در سال ۲۰۰۰ با كساني كه امسال (۲۰۱۱) كارت شناسايي آلماني دريافت كردهاند، بسيار است: در سال ۲۰۰۰ بيش از ۱۸۷ هزار مهاجر به دليل تسهيل شرايط كسب تابعيت از سوي دولت وقت (سوسيال دموكراتها و سبزها)، به جرگهي آلمانيها پيوستند.
بنا بر گزارش "ادارهي مركزي آمار آلمان"، مهاجراني كه در سال ۲۰۱۰ تابعيت آلماني كسب كردهاند، "جوان" و به طور متوسط به گروه سني ۲۵ تا ۳۰ ساله تعلق داشتند. مدت زمان اقامت پيوستهي اين گروه در آلمان به بيش از ۱۵ سال ميرسد. اين آلمانيهاي مهاجرتبار، مانند سال پيش، تابعيت كشورهاي صربستان و مونتنگروي سابق، عراق و لهستان را داشتند.
شمار درخواستكنندگان تابعيت آلماني در دو ايالت نوردراين ـ وستفالن و هامبورگ در سال گذشته، از ساير استانهاي آلمان بيشتر بود. در اين سال، بهويژه در ايالت هامبورگ، كارزاري براي جلب "خارجيها" به منظور تشويق و راهنمايي آنان در ارائهي درخواست تابعيت برپا شد.
ترديد بهخاطر محروميت
با اين حال اغلب مهاجران در آلمان به سادگي تصميم به "آلمانيشدن" نميگيرند. مريم سليكل كه در هامبورگ مدير يكي از دفاتر كارزار "جلب و راهنمايي مهاجران" است، در اين رابطه ميگويد: «يكي از مهمترين مانعها در اين راه، شرط ترك تابعيت كشور زادگاه مهاجران است. اين تابعيت اغلب مهاجران را به تاريخ و خانواده و نسب آنان پيوند ميزند.» ترك تابعيت براي برخي از مهاجران ميتواند حتي به محروميت از بخشي از حقوق آنان، از جمله حق ارث در كشور زادگاه خود، منتهي شود.
از اين رو، بسياري از نهادهاي مستقل و مدافع حقوق مهاجران در آلمان خواهان تغيير اين مادهي قانوني و به رسميت شناختن تابعيتهاي چندگانهاند. موافق قانون تابعيت آلمان، پذيرش اين امر تنها در صورتي مجاز است كه ترك تابعيت كشور زادگاه ممكن نباشد. مجلس آلمان با تصويب اين ماده از قانون در نظر داشته، زمينهي پيوستگي و وابستگي "هويتي" مهاجران را با فرهنگ آلماني فراهم آورد.
دبرا ماهلر، يكي از استادان جامعهشناسي و روانشناسي دانشگاه كلن كه سالهاست در اين زمينه تحقيق ميكند، ميگويد: «پژوهشهاي ما نشان دادهاند، كساني كه داراي تابعيت دوگانه هستند، خود را به هر دو فرهنگ وابسته احساس ميكنند؛ هم به فرهنگ آلماني و هم به فرهنگ كشور زادگاه خود.»
عوامل بازدارنده
يكي از عوامل ديگري كه مهاجران را از درخواست تابعيت آلمان باز ميدارد، شرايط و روند دشوار "آلماني شدن" است: متقاضيان بايد دهها پرسشنامه را ُُپر كنند، مدارك بيشماري را از مراجع گوناگون تهيه ببينند، آموزشهاي زبان و اطلاعات عمومي دربارهي آلمان را با موفقيت پشتسر بگذرانند... و مهمتر از همه اين كه نبايد از امكانات تأمين اجتماعي دولت استفاده كنند.
با وجود اين، همهي اين دشواريها در چشم كساني كه مايلند از مزايا و امتيازهاي اخذ تابعيت آلمان سود ببرند، ساده جلوه ميكند. به گفتهي مريم سليكل، اين مهاجران اغلب به دلايل عيني تصميم به "آلمانيشدن" ميگيرند: «داشتن آزادي سفر بدون آنكه مجبور به درخواست رواديد باشند، يكي از مهمترين آنهاست. كسب حق انتخاب كردن و انتخاب شدن هم يكي ديگر از دلايل مهم است. اين مهاجران ميخواهند در زندگي اجتماعي و سياسي آلمان هم شركت كنند.»
سفر بدون اخذ رواديد، پيدا كردن كار، استخدام در ادارات دولتي، حق انتخاب كردن و انتخاب شدن... همهي اين امتيازها، با اينحال، براي آلمانيهاي مهاجرتبار، به معناي "پذيرفته شدن" از سوي جامعه نيست. بسياري از اين افراد كه در جامعه مورد تبعيض واقع شدهاند و به مراجع مربوط شكايت بردهاند، ميگويند: «خيلي از آلمانيها، پس از "آلماني شدن" هم، با ما مثل يك ترك، لهستاني يا عراقي رفتار ميكنند.»