کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
امتحان تافل در آمریکا(ماجراهای تافل من)
آخـــــیش ! مثل اینکه اصرارها زیاد شده ومن مجبورم بقیه اش رو بلاخره بگم ،آخه من کمبود اصرار دارم و هرازگاهی خوشم میاد خودم رو لوس کنم که عقده هام برطرف شه Smile

سیزن دو - قسمت سوم:
پری ویسلی هم نداریم هرکی نخونده یا یادش رفته بره خودش بخونه.


خب دوستای گلم قصه به اینجا رسید که من بعد از کلی استرس وارد جلسۀ امتحان شدم ، همونطور که قبلا گفتم جایی که اینبار برای امتحان رفته بودم یک موسسۀ آموزش زبان بود و من به خیال اینکه اینبار شرایط بهتری از بار پیش درانتظارمه وارد جلسۀ امتحان شدم.

قبل از اینکه وارد قصۀ امتحان بشم تا یادم نرفته این رو براتون تعریف کنم که وقتی زنبور قصۀ ما داشت مراحل هضم خودش رو طی می کرد ، شاهد این ماجرا بود که یک دختر چشم بادومی مال شرق دور بعد از اینکه با سلام و صلوات فرستاده بودنش سر جلسه فی الفور اومد بیرون وگفت جای من رو عوض کنید، همه هم در تکاپوی این بودند که آیا می شه جای خانم رو عوض کرد یانه ، که خانم چشم بادومی با خیال راحتتری بتونه امتحان بده ، و یکوقت آب تو دلش تکون نخوره و من هم مثل یک زنبوری که فلفل کرده باشند در ماتحتش و یک دور هم با دوچرخه از روش رد شده باشند داشتم به این فکر می کردم که تو رو خدا حال من رو ببین حال این خانم بادومی رو ببین که نگران جای نشستنشه !
خلاصه یکی به خانم بادومی گفت حالا برای چی می خوای جات رو عوض کنی ؟خانم بادومی هم گفت یکی کنارمه که هی فین فین میکنه من تمرکزم به هم می ریزه ، پیش خودم گفتم ای دنیای بی رحم ببین ما کجای کاریم این چینی مینیها که همۀ دنیارو ورگرفتن کجا !
خلاصه که بعدش دوباره درگیر خانم توپول قشنگه شدم و نفهمیدم ماجرای خانم بادومی به کجا رسید.

این داستان رو داشته باشید حالا برمیگردم سر قصۀ خودمون ،من وقتی می گم جلسۀ امتحان تاقل اونم از نوع اینترنتی لابد شما در ذهنتون یک سالن بزرگ میاد با کلی اتاقک شیشه ای که هر کدوم توش یک کامپیوتر قرار داده شده و از اونجایی که اینجا هم یک موسسۀ زبان بود من هم به شکمم صابون مالیده بودم که الان وارد چه بهشتی می شم ،ولی چشمتون روز بد نبینه پام رو که گذاشتم تو جلسه چهارشاخ موندم که این دیگه چه جورشه؟!جلسۀ امتحان یک اتاق 8 در 5 متربود که یک میز سرتاسری از اینسر اتاق تا اون سر اتاق دورتا دور به دیوار چسبیده بود و روی این میز یکسری لپ تاپ بله لپ تاپ!!با فاصله های 30-40 سانتی از هم قرار داده شده بود و در این محیط کوچک حدود بیست تا آدم چپیده بودندو شونه به شونۀ هم داشتند امتحان می دادند.

بین خیل لپ تاپها یکیش خالی بود که نصیب من شد. یک خانم دیگه هم اومد به من 3تا دونه برگه اونم به رنگ قرمز جیغ !!به عنوان چکنویس و یک عدد مداد داد، گقنم "خانم این دیگه چیه؟ این که کفاف امتحان به این بزرگی رو نمی ده! کمه !دوتا برگه بیشتر بده ! "گفت "باید اینا رو پر کنی بیاری تحویل بدی تا من دوباره بهت برگه بدم. "( آخه لامصب این چه جور جایی بود که من اومدم دفعۀ قبل یک دسته برگۀ بزرگ و سفید با کلی مداد تراشیده کنارم گذاشته بودند و بین هر دونفر هم شیشه بود حالا اینا کاغذشون رو جیره بندی کرده بودند!ا)

البته واقعیتش اینه که من اون لحظه اصلا به این چیزها فکر نکردم که چه جوری قراره تو این محیط امتحان بدم همین که می تونستم امتحان بدم برام بس بود، و با خوشحالی تشکرکنان شروع کردم.دوپسر که هر دو از همشهریهای خانم بادومی بودند به طرز فشرده ای دوطرف من قرار داشتند وهیچ مانعی هم بینمون نبود، نه یک شیشه ای ،نه یک مقوایی ، یه گوسفندی ،یک جامدادیی ،کتابی چیزی ،هیچی نبود.

خلاصه که دست در گردن پسرها دورِ همی امتحان رو شروع کردم .اونها هم با اینکه وسط امتحان بودندمن رو زیر چشمی یک برآوردی کردند که ببینند همسایۀ جدیدشون کیه!

امتحان ریدینگ که شروع شد، یکهو متوجه صدای فین فین ممتد و قطع نا پذیری شدم .وصدا متعلق به کسی نبود به جز آقای دست راستیِ من که شونه به شونۀ من نشسته بود و مدام فین فین می کرد، یکهو خندم گرفت و فهمیدم که خانم چشم بادومی بلاخره موفق شده جاش رو عوض کنه و اون آدم خوش شانسی که جاش رو گرفته کسی نبوده جز زنبور قصۀ ما!

حالا من هی سعی می کردم که صدای آقا رو از ذهنم پاک کنم و سعی کنم که ریدینگ رو ریدمان نکنم، مگه میشد ؟!حالا اگر اون خانم بادومی قبل از امتحان چنین چیزی نگفته بود،تو اون فشار کمیود وقت که آدم سر ریدینگ تافل داره و باید شش دنگ حواسش جمع امتحان باشه ،عمرا صدای پسره رو می شنیدما .ولی خب قسمت این بود که تو اون هیروویر اعصاب خورد کنی قبل از امتحان من یکهو متوجه ریز مکالمات خانم بادومی بشم و عیشم تکمیل شه.

در قسمت بعد مصائب دیگری از مراحل امتحان را خواهم گفت.
برنده لاتاری ۲۰۰۹. ساکن لس انجلس.

وبلاگ: https://rasaraplanet.wordpress.com سیاره راساراسا
پاسخ


پیام‌های این موضوع
RE: امتحان تافل در آمریکا(ماجراهای تافل من) - توسط rasarasa - 2011-01-25 ساعت 16:36



کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان