قبول دارين 50% و يا بيشتر اتفاقات سرنوشت ساز زندگيمون خارج از كنترولمونه؟!
قبول دارين هيچ چيز قطعي تو دنيا وجود نداره؟! بيشترين حالت فقط 99% ا؟!
قانون احتمالات ميگه خوب و بد تو زندگي ما بايد 50% 50% باشن...
.
.
پس چرا واسه بعضيا بد بيشتر و واسه بعضيا خوب بيشتره؟!
جرا بعضيا خوش شانسو بعضيا بد شانسن؟!
من يه بار امتحان فيزيك .چيزي نخونده بودم..4 جوابي... از20 سوال 18 تارو
شانسي! زدم(عين واقعيت بدون اغراق ايراني!) ...ميدونين چند شدم!؟
.
20 !!!(بعد امتحان ورقرو بهمون دادن.. هيچ اشتباهبي نبود)
اون روزنقطه عطف زندگي من بود به قول آرش جان...
فكر نكنم لازم باشه احتمالشو بگم كه چقدر كم ميشه..
پس چرا اون اتفاق افتاد؟! و خيلي اتفاقاي به شدت عجيب كه اگه كمي فكر
كنين تو زندگيتون يادتون مياد...
منتقيه؟! شانس خوبي بود نه!؟ يا آخر شانس بد...
چرا دقيقن اين احتمال 1% وقتي خر ادمو ميگيره كه واسش مهمو حساسه؟!
حالا بنظرتون چيزي رو اين اتفاقا تاثير ميزاره كه يوهو شاخ ميشه؟!
اين بالانس 50 50 رو به هم ميريزه؟!
اون چيه؟! من به شخصه به شدت دنبالشم...
و حالا بازم از اون مهمتر.... اگه فهميديم چيه! استفاده ازش مشكلي پيش نمياره؟!؟!
شايد واقعا 50% جنبه اتفاقي كنترل زندگيمون دست خودمون نباشه بهتر باشه...!
فقط لطفا بحث منطقي باشه... كاري به دين و اعتقادات شخصي نداريم..مگر در جهت توضيح....
به نظر من همه ی آیند و سرنوشت انسان در دست خودشه! از طریق افکار! وقتی انسان فکر میکنه فرکانس هایی رو به کائنات میفرسته و کائنات هم همیشه قبول میکنه حالا اون فکرو بخوای؟ نخوای! منفی باشه یا نه فرقی نداره!
ما خلاق هستیم! و اشرف مخلوقات از روح خداییم و خداهم همه کار میتونه بکنه ما هم همینطور! ما با افکارو احساساتمون زندگیمونو خلق میکنیم! اگه دوس دارید بیشتر بدونید میتونید کتاب راز یا فیلم راز رو حتما بگیرید 
همیشه از خوبیهای آدمها برای خودت دیوار بساز.
پس هر وقت در حق تو بدی کردند ، فقط یک آجر از دیوار بردار !
بیانصافیست اگر کل دیوار رو خراب کنی ...
(2010-02-02 ساعت 21:16)N0!$!eRv@mp!eR نوشته: [ -> ]به نظر من همه ی آیند و سرنوشت انسان در دست خودشه! از طریق افکار! وقتی انسان فکر میکنه فرکانس هایی رو به کائنات میفرسته و کائنات هم همیشه قبول میکنه حالا اون فکرو بخوای؟ نخوای! منفی باشه یا نه فرقی نداره!
ما خلاق هستیم! و اشرف مخلوقات از روح خداییم و خداهم همه کار میتونه بکنه ما هم همینطور! ما با افکارو احساساتمون زندگیمونو خلق میکنیم! اگه دوس دارید بیشتر بدونید میتونید کتاب راز یا فیلم راز رو حتما بگیرید 
نویــــــــــــــــد!!!
نوید بدو بیا! داستان راز برات داره شروع میشه!
نویــــــــــــــــد!!!
(2010-01-29 ساعت 05:29)Elf نوشته: [ -> ]قانون احتمالات ميگه خوب و بد تو زندگي ما بايد 50% 50% باشن...
نمیدونم هدف شما از این بحث بعد علمیاش بود یا صرفاً بحث کردن اما از بعد علمی باید بگم که اون جمله شما غلطه و علت تمام مطالب بعدی که میگید هم برداشت غلط از بحث احتماله. احتمال نمیگه که همه چیز «باید» ۵۰-۵۰ رخ بده بلکه میگه به طور متوسط (در تکرارهای فراوان) هر کدوم ۵۰ درصد رخ خواهند داد. احتمالات هرگز در مورد «یک» مورد حرفی نمیتونه بزنه بلکه فقط راجع به «مجموعهای» از اتفاقات میتونه یه «تخمین» ارائه کنه.
مشکل دوم جمله شما هم اینه که فرض کردید که احتمال خوب و احتمال بد مساوی هست. این کاملاً به تعریف شما از خوب و بد بستگی داره. از اونجا که خوب و بد کمیتهای قابل اندازهگیری نیستن نمیشه راجع به احتمالشون نظر داد.
(2010-02-04 ساعت 17:48)Hojjat نوشته: [ -> ] (2010-01-29 ساعت 05:29)Elf نوشته: [ -> ]قانون احتمالات ميگه خوب و بد تو زندگي ما بايد 50% 50% باشن...
نمیدونم هدف شما از این بحث بعد علمیاش بود یا صرفاً بحث کردن اما از بعد علمی باید بگم که اون جمله شما غلطه و علت تمام مطالب بعدی که میگید هم برداشت غلط از بحث احتماله. احتمال نمیگه که همه چیز «باید» ۵۰-۵۰ رخ بده بلکه میگه به طور متوسط (در تکرارهای فراوان) هر کدوم ۵۰ درصد رخ خواهند داد. احتمالات هرگز در مورد «یک» مورد حرفی نمیتونه بزنه بلکه فقط راجع به «مجموعهای» از اتفاقات میتونه یه «تخمین» ارائه کنه.
مشکل دوم جمله شما هم اینه که فرض کردید که احتمال خوب و احتمال بد مساوی هست. این کاملاً به تعریف شما از خوب و بد بستگی داره. از اونجا که خوب و بد کمیتهای قابل اندازهگیری نیستن نمیشه راجع به احتمالشون نظر داد.
حرف شما كاملا متين و منتقيه... قبول دارم.. ولي به بقيه مطلب هم نگاهي بكنيد.. كه چرا
بعضيا ميانگين احتمالات زندگيشون به صورت حالت بد براشون اتفاق ميفته(ميگن من بد شانسم)
و بلعكس...
من هم منظورم يك اتفاق خاص نيست... مجموعه اتفاقات (ميانگين كل كه بايد 50 50 باشن) رو عرض ميكنم... كه 50 50 نيست...
همچنين در مورد اتفاقات واقعا دور از انتظار و غير قابل پيش بيني سوال كردم..كه فكر ميكنم
هر كسي براش تو زندگي اتفاق افتاده باشه.. حالا بد يا خوب..
فكر ميكنم پست اولم دقيقا منظورمو گفتم... يا شايدم اشتباه ميكنم..
ممنون از توجهتون
(2010-02-02 ساعت 21:16)N0!$!eRv@mp!eR نوشته: [ -> ]به نظر من همه ی آیند و سرنوشت انسان در دست خودشه! از طریق افکار! وقتی انسان فکر میکنه فرکانس هایی رو به کائنات میفرسته و کائنات هم همیشه قبول میکنه حالا اون فکرو بخوای؟ نخوای! منفی باشه یا نه فرقی نداره!
ما خلاق هستیم! و اشرف مخلوقات از روح خداییم و خداهم همه کار میتونه بکنه ما هم همینطور! ما با افکارو احساساتمون زندگیمونو خلق میکنیم! اگه دوس دارید بیشتر بدونید میتونید کتاب راز یا فیلم راز رو حتما بگیرید 
باهاتون تا حدودي موافقم... ولي قابل درك نيست..كتاب رازو تا حدودي خوندم
يعني نميشه ما فيلتر بزاريم!؟ فقط خوباش بره كائنات؟!
همه مردم كه هميشه آرزوهاي (تفكرات) خوبي واسه خودشون دارن..بهترين چيزا...
پس چرا واسشون اتفاق نميفته!؟
يعني شما فكر ميكنين نيروي برتري وجود نداره واسه كنترل اتفاقات دنيا؟! همه چيز رو تفكرات
انسانها درست ميكنه؟!(اتفاقات رو) يا نه اينا در تعاملن ولي نيروي ذهن انسان ميچربه به
قوانين وضع شده خدا؟!
(2010-02-06 ساعت 01:50)Elf نوشته: [ -> ] (2010-02-04 ساعت 17:48)Hojjat نوشته: [ -> ] (2010-01-29 ساعت 05:29)Elf نوشته: [ -> ]قانون احتمالات ميگه خوب و بد تو زندگي ما بايد 50% 50% باشن...
مشکل دوم جمله شما هم اینه که فرض کردید که احتمال خوب و احتمال بد مساوی هست. این کاملاً به تعریف شما از خوب و بد بستگی داره. از اونجا که خوب و بد کمیتهای قابل اندازهگیری نیستن نمیشه راجع به احتمالشون نظر داد.
حرف شما كاملا متين و منتقيه... قبول دارم.. ولي به بقيه مطلب هم نگاهي بكنيد.. كه چرا
بعضيا ميانگين احتمالات زندگيشون به صورت حالت بد براشون اتفاق ميفته(ميگن من بد شانسم)
و بلعكس...
من هم منظورم يك اتفاق خاص نيست... مجموعه اتفاقات (ميانگين كل كه بايد 50 50 باشن) رو عرض ميكنم... كه 50 50 نيست...
همچنين در مورد اتفاقات واقعا دور از انتظار و غير قابل پيش بيني سوال كردم..كه فكر ميكنم
هر كسي براش تو زندگي اتفاق افتاده باشه.. حالا بد يا خوب..
فكر ميكنم پست اولم دقيقا منظورمو گفتم... يا شايدم اشتباه ميكنم..
ممنون از توجهتون
منظور بنده رو درست متوجه نشدید. شما در آخرین نوشته خودتون گفتید که میانگین کل که باید ۵۰-۵۰ باشن رو میفرمایید. چیزی که من نوشتم (بخش دوم) میگه اصلاً کی گفته که میانگین اتفاقات خوب و بد زندگی یه آدم باید ۵۰-۵۰ باشه؟ شاید در کل جهان اگر در نظر بگیری انسانها به طور میانگین چنان موجودات متوقعی هستن که همیشه احساس ضرر میکنن و به طور متوسط فقط راجع به ۲۰ درصد اتفاقات زندگی احساس «خوب» بهشون دست میده و راجع به بقیه احساس «بد». ممکن نیست؟! این دیگه بحث روانشناسی هستش و ربطی به احتمالات نداره.
همینطور بر اساس قسمت اول حرف من، جمله شما ایراد داره. چیزی به اسم «میانگین کل اتفاقات در زندگی یک فرد» وجود نداره. میانگین مال زندگی چندین فرد هست. در زندگی یک فرد صرفاً اتفاقات مختلفی میافته که احتمال هر کدوم میتونه مستقل، یا وابسته به دیگری باشه. هیچ الزامی هم نداره که چیزی که بیشترین احتمال رو داره اتفاق بیفته.
مثال خیلی ساده: بیش از ۹۵ درصد بچهها سالم به دنیا میآن. احتمال سالم به دنیا اومدن میشه ۹۵ درصد (چون بر اساس دادههای «چندین» بچه و با تکرار حساب شده). اما آیا «یک» بچه که میخواد به دنیا بیاد لزوماً سالم خواهد بود؟ نه! الزامی نیست که محتملترین حالت اتفاق بیفته. ممکنه بچه سرش کج باشه یا یه چشم نداشته باشه یا هزار تا چیز دیگه!
به قول انگلیسیها bottom-line حرف من اینه: احتمال رو به فرد «اعمال» نکنید، در سطح گسترده جامعه و تنها برای «تخمین» ازش استفاده کنید.
با سلام خدمت دوستان چند وقت پيش يه مطلب جالب برايم رسيد و با توجه به بحث جديد لازم دونستم شما رو هم در اثرات بسيار مفيد اون شريك كنم ، چون خودم چند وقته دارم سعي و تمرين ميكنم و اثرات مثبت آن را ديده ام
نویسنده: استفن کاوی
[color]این اصل چیست؟[/color]
10% از زندگی، آن چیزی است که برای ما اتفاق میافتد.... و 90% از زندگی را خود شما با واکنشهایتان به امور تعیین میکنید.
[color]این یعنی چه؟[/color]
یعنی ما واقعا بر 10% از اتفاقاتی که برایمان میافتد هیچ کنترلی نداریم.
ما نمیتوانیم ماشین در حال سقوطی را از سقوط کردن بازداریم.
هواپیما ممکن است دیر برسد و تمام زمانبندیهای ما را به هم بریزد.
یک راننده دیگر ممکن است ما را در ترافیک اسیر کند.
ما بر این 10% هیچ کنترلی نداریم.
اما، 90% دیگر، فرق دارند. 90% بقیه را «شما» تعیین میکنید.
چگونه؟ با عکسالعملهایتان.
چراغ خطر را شما کنترل نمیکنید. اما، شما میتوانید واکنش خود را به آن كنترل کنید. اجازه ندهید مردم شما را احمق فرض کنند. «شما» میتوانید واکنشهای خود را کنترل نمایید. اجازه بدهید مثالی بزنم ...
شما با خانوادهتان در حال صرف صبحانه هستید. دست دخترتان به فنجان قهوه میخورد و فنجان روی لباس کار شما میریزد. شما روی این اتفاق، هیچ کنترلی ندارید.
بعد چه اتفاقی میافتد؟ این، با واکنش شما تعیین میشود.
شما فریاد میزنید. دخترتان را به خاطر ریختن قهوه، با خشونت سرزنش میکنید. او شروع به گریه میکند. بعد از سرزنش دختر، رو به همسرتان کرده و او را به خاطر گذاشتن فنجان نزدیک لبه میز مواخذه میکنید.
و یک درگیری لفظی پیش میآید. با عصبانیت، به طبقه بالا رفته و لباستان را عوض میکنید. به طبقه پایین برگشته، و دخترتان را میبینید که در حالیکه گریه میکند، مشغول تمام کردن صبحانهاش است تا برای رفتن به مدرسه حاضر شود . او از سرویس مدرسه هم جا میماند.
همسرتان رفته، چون باید زودتر سر کارش میرسید. شما به سوی ماشین میدوید تا سریعتر دخترتان را به مدرسه برسانید.
چون دیر شده، با سرعت 70 کیلومتر در ساعت، در جایی که حداکثر سرعت مجاز، 50 کیلومتر بر ساعت است میرانید. با 15 دقیقه تاخیر و پرداخت 60 دلار جریمه، به مدرسه میرسید. دختر شما، بدون خداحافظی، پیاده شده و به طرف ساختمان مدرسه میرود. پس از رسیدن به محل کار، و با 20 دقیقه تاخیر، متوجه میشوید که کیفتان را جا گذاشتهاید. امروز بسیار بد شروع شد. اینطور که پیش میرود، به نظر میرسد بدتروبدتر شود. به هرحال منتظر میمانید تا به خانه برسید. و به خانه که میرسید، متوجه اشکالی در رابطه همسر و دخترتان با خود میشوید.
[color]چرا؟[color]
به خاطر رفتاری که صبح انجام دادید .
الف) آیا قهوه باعث شد؟
ب) آیا دختر کوچک باعث شد؟
ج) آیا پلیس باعث شد؟
د) آیا «شما» باعث شدید؟
جواب، گزینه « د» است.
شما هیچ کنترلی بر اتفاقی که برای فنجان قهوه افتاد نداشتید. اما چگونگی واکنش شما در آن 5 ثانیه باعث پدید آمدن آن روز بد شد.
این چیزی است که آن روز، میتوانست و میباید اتفاق میافتاد:
قهوه روی لباس شما میریزد. دخترتان بغض میکند. شما به ملایمت میگویید: «اشکالی نداره عزیزم، فقط از این به بعد بیشتر دقت کن» سریع، یک حوله برمیدارید و به اتاق بالا میروید، لباستان را عوض میکنید.
کیفتان را برمیدارید، میروید طبقه پایین. از پشت پنجره، دخترتان را میبینید که سوار سرویس مدرسهاش میشود. او برمیگردد و برای شما دست تکان میدهد. شما 5 دقیقه زودتر، با سلامی شادمانه به همکاران، از راه میرسید. تفاوت را احساس میکنید؟
دو سناریوی متفاوت هر دو با یک شروع و هر کدام، با پایانی متفاوت چرا؟
به خاطر نوع واکنش شما، واقعا بیش از 10% بر چیزی که در زندگیتان اتفاق افتاد، کنترل نداشتید. 90% بقیه، با واکنش شما مشخص شده است.
در اینجا چند روش برای به کار بستن اصل 90/10 را میآوریم:
اگر کسی، علیه شما چیزی گفت،مانع نشوید. اجازه بدهید آتش حملاتش خاموش شود. شما نبایداجازه بدهید که نظرات منفی روی شما تاثیر بگذارد.
و بهترین عکسالعمل را انجام دهید تا روزتان خراب نشود. یک عکسالعمل اشتباه، ممکن است منجر به ازدست دادن یک دوست،اخراج شدن، یا به شدت عصبیشدن شود.
اگر کسی در ترافیک راه شما را ببندد، عکسالعمل شما چیست؟
آیا تعادلتان را از دست میدهید؟ یا به فرمان میکوبید؟ (یکی از دوستان خود من، فرمانش به همین خاطر کج شده بود . آیا ناسزا میگویید؟ یا آمپر میچسبانید؟ چه کسی نگران است اگر شما 10 ثانیه دیرتر به سر کار برسید؟
چرا اجازه میدهید ماشینهای دیگر باعث شوند رانندگی شما خراب شود؟
اصل 90/10 را به خاطر بیاورید، و اصلا نگران نباشید. به شما گفتهاند که شغلتان را از دست خواهید داد. چرا آزرده و بیخواب شدهاید؟ این مشکل حل خواهد شد. این انرژی و وقتی که صرف نگرانی میکنید را صرف یافتن یک کار جدید کنید.
هواپیما تاخیر دارد. و این باعث میشود که زمانبندی امروز شما فشردهتر شود. چرا ناراحتی خود را سرِ خدمه پرواز خالی میکنید؟ او بر آنچه پیش میآید، کنترلی ندارد. از زمانتان برای مطالعه، یا شناختن بقیه مسافران استفاده کنید. چرا عصبانیت؟ این کار، وضع را خرابتر خواهد کرد.
اکنون شما اصل 90/10 را میدانید.
آن را به کار بگیرید تا از نتایج آن شگفتزده شوید.
امتحان آن ضرری ندارد. اصل 90/10 فوقالعاده است. افراد اندکی این اصل را میدانند و آن را به کار میگیرند.
نتیجه؟
خودتان آن را به چشم خواهید دید!
میلیونها انسان از مهار نکردن استرس، بلایا، مسائل و سردرد رنج میبرند.
همه ما باید اصل 90/10 را درک کرده، و آن را به کار ببریم.
آن اصل میتواند زندگی شما را تغییر دهد!
... از آن لذت ببرید ...
فقط نیروی اراده لازم است تا خود را مجاب کنیم و تمرین بیشتری داشته باشیم.
پایان
(2010-02-06 ساعت 01:50)Elf نوشته: [ -> ]حرف شما كاملا متين و منتقيه... قبول دارم.. ولي به بقيه مطلب هم نگاهي بكنيد.. كه چرا
بعضيا ميانگين احتمالات زندگيشون به صورت حالت بد براشون اتفاق ميفته(ميگن من بد شانسم)
و بلعكس...
من هم منظورم يك اتفاق خاص نيست... مجموعه اتفاقات (ميانگين كل كه بايد 50 50 باشن) رو عرض ميكنم... كه 50 50 نيست...
همچنين در مورد اتفاقات واقعا دور از انتظار و غير قابل پيش بيني سوال كردم..كه فكر ميكنم
هر كسي براش تو زندگي اتفاق افتاده باشه.. حالا بد يا خوب..
فكر ميكنم پست اولم دقيقا منظورمو گفتم... يا شايدم اشتباه ميكنم..
ممنون از توجهتون
منظورتون رو گمانم درست متوجه میشم، اما هنوز با این پیشفرض شما که میانگین کل باید ۵۰-۵۰ باشه مخالفم. از کجا معلوم ۶۰-۴۰ نیست؟ یا ۹۹-۱؟
(2010-02-04 ساعت 12:57)honareirani نوشته: [ -> ] (2010-02-02 ساعت 21:16)N0!$!eRv@mp!eR نوشته: [ -> ]به نظر من همه ی آیند و سرنوشت انسان در دست خودشه! از طریق افکار! وقتی انسان فکر میکنه فرکانس هایی رو به کائنات میفرسته و کائنات هم همیشه قبول میکنه حالا اون فکرو بخوای؟ نخوای! منفی باشه یا نه فرقی نداره!
ما خلاق هستیم! و اشرف مخلوقات از روح خداییم و خداهم همه کار میتونه بکنه ما هم همینطور! ما با افکارو احساساتمون زندگیمونو خلق میکنیم! اگه دوس دارید بیشتر بدونید میتونید کتاب راز یا فیلم راز رو حتما بگیرید 
نویــــــــــــــــد!!!
نوید بدو بیا! داستان راز برات داره شروع میشه!
نویــــــــــــــــد!!!
هنر ایرانی جان راز که سهله .
من جدیدا زدم رو کارای عجیب غریب که به راز میگه برو کنار بزار باد بوزد .
هرکسی دوست داره دستش رو بگیرم ببرم توی اون یکی انجمن که این چیزا رو میگن. خوب که یادم اومد . باید دست پیام بگیرم ببرم اونجا هی چوب بکنه تو لونه زنبور بیان نیشش بزنند .
elf جان اگه دوست داری درباره این چیزا بدونی یه سر بیا پیش خودم روشنت کنم.
pm بزن .
در ضمن حجت جان لذت میبرم از بحث های منطقی تان .
اما حجت جان یک جاهیی هست منطق جاشوبا یه چیزایی عوض میکنه اینو قبول داری ؟
(2010-02-06 ساعت 02:08)Elf نوشته: [ -> ] (2010-02-02 ساعت 21:16)N0!$!eRv@mp!eR نوشته: [ -> ]به نظر من همه ی آیند و سرنوشت انسان در دست خودشه! از طریق افکار! وقتی انسان فکر میکنه فرکانس هایی رو به کائنات میفرسته و کائنات هم همیشه قبول میکنه حالا اون فکرو بخوای؟ نخوای! منفی باشه یا نه فرقی نداره!
ما خلاق هستیم! و اشرف مخلوقات از روح خداییم و خداهم همه کار میتونه بکنه ما هم همینطور! ما با افکارو احساساتمون زندگیمونو خلق میکنیم! اگه دوس دارید بیشتر بدونید میتونید کتاب راز یا فیلم راز رو حتما بگیرید 
باهاتون تا حدودي موافقم... ولي قابل درك نيست..كتاب رازو تا حدودي خوندم
يعني نميشه ما فيلتر بزاريم!؟ فقط خوباش بره كائنات؟!
همه مردم كه هميشه آرزوهاي (تفكرات) خوبي واسه خودشون دارن..بهترين چيزا...
پس چرا واسشون اتفاق نميفته!؟
يعني شما فكر ميكنين نيروي برتري وجود نداره واسه كنترل اتفاقات دنيا؟! همه چيز رو تفكرات
انسانها درست ميكنه؟!(اتفاقات رو) يا نه اينا در تعاملن ولي نيروي ذهن انسان ميچربه به
قوانين وضع شده خدا؟!
دوست عزیز فقط فکر کردن نیست! انسان باید با کائنات هم جهت باشه!یعنی هماهنگ باشه طوری هم میشه هماهنگ بود که افکارو گفتارو کردار یکی باشه! برای مثال ما توی افکارمون یه عالمه آرزوهای خوب داریم و توهمشو میزنیم اما یه چیزی ته مغزمون میگه " برو بابا دلت خوشه؟! تو به اینا نمیرسی نمیتونی و ..." باید همشون یکی باشن و به طور کامل "باور" داشته باشیم! اکثره مردم برای مثال عاشق زندگیو تحصیل در آمریکان اما هم باورش ندارن فقط به عنوان یه آرزوی دست نیافتنی میدوننش و کردارشون هم باهاش هماهنگ نیست! هدفشون اون نیست. در حالی که دوست دارن برن آمریکا ولی کله کردارشون مربوط به قبول شدن در همین کنکور و تحصیل تو ایرانه بعدشم که قبول شدن یه کاره ای شنو بعدم یه ازدواجیو خونه ایو و....!باید سرسخت بهش بچسبی!
غیر از افکار انسان از "کلام" هم میتونه رو اتفاقاتی که میوفته تاثیر بذاره. که بهش میگن کلام خلاق. خدا در قرآن گفته : "بگو باش پس میشود"تو میتونی به کائنات دستور بدی چی میخوای اتفاق بیفته! البته عمیق باید باورش داشته باشی! من خودم تجربش کردم! البته کمتر کسی پیدا میشه که به کلام خلاق ایمان پیدا کنه! شما هم میتونین امتحان کنین
(2010-02-06 ساعت 20:28)Hojjat نوشته: [ -> ] (2010-02-06 ساعت 01:50)Elf نوشته: [ -> ]حرف شما كاملا متين و منتقيه... قبول دارم.. ولي به بقيه مطلب هم نگاهي بكنيد.. كه چرا
بعضيا ميانگين احتمالات زندگيشون به صورت حالت بد براشون اتفاق ميفته(ميگن من بد شانسم)
و بلعكس...
من هم منظورم يك اتفاق خاص نيست... مجموعه اتفاقات (ميانگين كل كه بايد 50 50 باشن) رو عرض ميكنم... كه 50 50 نيست...
همچنين در مورد اتفاقات واقعا دور از انتظار و غير قابل پيش بيني سوال كردم..كه فكر ميكنم
هر كسي براش تو زندگي اتفاق افتاده باشه.. حالا بد يا خوب..
فكر ميكنم پست اولم دقيقا منظورمو گفتم... يا شايدم اشتباه ميكنم..
ممنون از توجهتون
منظورتون رو گمانم درست متوجه میشم، اما هنوز با این پیشفرض شما که میانگین کل باید ۵۰-۵۰ باشه مخالفم. از کجا معلوم ۶۰-۴۰ نیست؟ یا ۹۹-۱؟
اصلا از کجا معلوم ۶۰-۶۰ نباشه؟